واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چاپ بیستم برای کتاب «اینک شوکران» سرگذشتنامه شهید مدق
جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت با تنی خسته و زخمهایی در آن
کتاب پرفروش «اینک شوکران ۱: مدق به روایت همسر شهید» برای بیستمین بار از سوی انتشارات روایت فتح تجدید چاپ شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، انتشارات «روایت فتح» برای بیستمین بار کتاب «اینک شوکران1: مدق به روایت همسر شهید» با موضوع روایت زندگی شهید «منوچهر مدق» از زبان همسر شهید به کوشش «مریم برادران» و برای هشتمین بار کتاب «اینک شوکران 3: ایوب بلندی به روایت همسر شهید» با موضوع روایت زندگی شهید «ایوب بلندی» از زبان همسر شهید به کوشش «زینب عزیز محمدی» را منتشر کرده است. این کتب از آثار پرفروش و پرمخاطب این انتشارات به شمار میرود. اینک شوکران مجموعهای از مجموعههای انتشارات روایت فتح است که زندگی شهدای جانباز را از زبان همسرانشان روایت میکند. «اینک شوکران»، نوشتههایی است، درباره مردانی که در سالهای جنگ، زخمی شدند. زخمها اما آنها را نبرد، زخمها ماند تا سالها بعد از جنگ و محملی شد برای نماندنشان. اینک شوکران، برجسته است، پررنگ است، درست مثل همان کلمههایی که وسط قهوهای سوخته جلد، حک شدهاند. در مقدمه کتابهای مجموعه اینک شوکران میخوانیم: «جنگ تمام شد و مرد به شهر برگشت. با تنی خسته و زخمهایی در آن، که آرام آرام خود را نشان میداد. زخمهایی که میخواست سالهای سخت ماندن را کوتاه کند، اما زندگی در کار دیگری بود، لحظه لحظهاش او را به خود پیوند میزد و ماندن بهانهای شده بود برای اینکه این پیوند ردی بر زمین بگذارد.» اینک شوکران، جلد یک، روایت عشق است. میتوان آن را حس کرد، یک حس لطیف غمناک، درست مثل عشق، در هر سطر به رگ ذهنت رانده میشود. مورمور عشق را حس میکنی. حسرتش به دلت مینشیند. بله! حسرت. «منوچهر مدق» و «فرشته ملکی» در قلبت حسرت میآفرینند. حسهایشان یکی است، حسی از روح یکی به روح دیگری نفوذ میکند؛ «منوچهر صبور بود. بیقرار که میشد، من بیطاقت میشدم.» فقط این نیست. بازیگوشیهای زمینی هم هست: «آن روز، از روی شیطنت یک طرف ریشهایش را با تیغ برده بود تا چانه، و بعد چون چارهای نبود، همه را از ته زده بود... منوچهر مجبور شد یک ماه مرخصی بگیرد و بماند پیش فرشته. رویش نمیشد با آن سر و وضع برود سپاه، بین بچهها.»
در بخشهایی از کتاب «اینک شوکران 3: ایوب بلندی به روایت همسر»میخوانیم: «از همان روز اول میدانستم به کسی دل میبندم که به چیز با ارزشتری دل بسته است و اگر راهی پیدا کند که به آن برسد، نباید مانعش بشوم.» «کار مامان شده بود گوش تیز کردن. صدای بقبق یاکریمها را که میشنید، بلند میشد بی سر و صدا از روی پنجره پرشان میداد. وانتیها که میرسیدند سر کوچه، قبل از اینکه توی بلند گوهایشان داد بکشند، مامان خودش را به آنها میرساند، میگفت مریض داریم و میفرستادشان چند کوچه بالاتر. برای بچههای محله هم علامت گذاشته بود. وقتی آن دستمال را از پنجره آویزان میکرد، بچهها میفهمیدند حال ایوب خوب است و میتوانند بازی و سر و صدا کنند.»
کتاب « اینک شوکران1: مدق به روایت همسر شهید» به کوشش «مریم برادران» با قیمت 5000 تومان با شمارگان 5500 نسخه و «اینک شوکران 3: ایوب بلندی به روایت همسر شهید» به کوشش «زینب عزیز محمدی» با قیمت 5000 تومان با شمارگان 2200 نسخه از سوی انتشارات «روایت فتح» به ترتیب به چاپ بیستم و هشتم رسیده است. انتهای پیام/
94/01/24 - 15:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]