واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: عصرانه: تهران هيچ چي نميخواهد
طنز- حسين قدياني:
چند وقت پيش از اين، يعني غلط نكنم سهشنبه اون هفته نه، دوشنبه هفته قبلش وزارت كشور اعلام كرد به تهران اتوبوس نميدهيم هيچي، بلكه امكانات ديگر هم نميدهيم!
ما البته خيال ميكرديم چون زور وزارت كشور زياد است همچين شد؛ اما وزارت كشور در مقام دليل اشاره كرده بود كه دادن امكانات به تهران باعث مهاجرت به پايتخت ميشود. از آن تاريخ روزها گذشت تا اينكه همين ديروز ملتفت شديم از نظر وزارت كشور، تهران به واگن مترو هم نياز ندارد! يعني چي؟ چشمتان را باز كنيد ببينيد چي دارم ميگم؛ يعني اينكه تهران نه كه بعد از سهميهبندي شدن بنزين، رفتن دانشجعفري و باز شدن بسته پيشنهادي بانك مركزي ديگر با مشكل ترافيك روبهرو نيست، پس از اين به بعد نيازي به واگن مترو هم ندارد؛ باز يعني وزارت كشور شكستهنفسي كرده. به عقل من يكي كه اين جور ميرسد.
در راستاي سال نوآوري همين واگنهاي موجود را هم جمع كنند ببرند پارك ارم براي تونل وحشت تا هيجانات نسل جوان شكوفا شود. حالا اينكه نظر كارشناسان شهري با نظر وزارت كشور فرق ميكند، لابد يك ريگي در كفش شوراي شهر هست.
بگذريم... ديشب نه پريشب كه از قهرماني تيم محبوبم پرسپوليس بدجوري خوشحال شده بودم و با 30 سال سن، حالا كي به كيه بگو 80 سال، داشتم تو خيابانها لايي ميكشيدم، يكهو وسط شادي در عالم مكاشفه چيزهايي به ذهنم رسيد كه آن چه از اين به بعد ميخوانيد محصول آن مكاشفه است.
1 - تهران به اعتقاد من برج ميلاد هم نميخواهد. چرا؟ چرا ندارد! برج ميلاد نه كه ارتفاعش خيلي دراز است، نگاه كردن به آن مستلزم اين است كه آدم گردنش را به قاعده اين هوا بالا بياورد. همين مسئله باعث ميشود شهروندان تهراني از ناحيه گردن دچار آرتروز شوند. وانگهي آمديم و در تهران زلزله آمد. اين برج با اين قدش اگر بيفتد پايين، همه اتوبانهاي شهر، نه حالا بگو همت و شيخ فضلالله و چمران و حكيم و ... را ميبندد. اين حالا چه برجي است؟ نباشد
چه ميشود؟ چه نفعي دارد؟ جمع كن برادر من اين مسخره بازي را...
2 - تهران بهنظر من فرودگاه هم نميخواهد. خب هر كسي ميخواهد بيايد تهران دو حالت دارد؛ يا كارش واجب است يا نيست. اگر خيلي كارش واجب نيست اصلا نيايد. حالا فرض بگيريم كار مهمي دارد؛ اگر راست ميگويد و اين قدر كارش مهم است، فرودگاه هم كه نباشد پاي پياده ميآيد.
3 - تهران به عقل من استاديوم آزادي هم نميخواهد. اصلا يك جابهجايي بايد در شهر صورت بگيرد. استاديوم آزادي را بكنيم نمايشگاه كتاب، دانشگاه تهران را ببريم تپههاي عباسآباد، زمين چمن دانشگاه را كه از چند سال پيش آسفالت شده، دوباره چمن كنيم براي مسابقات ليگ برتر، كلاسهاي دانشگاه را بكنيم جاي تماشاگران، برج ميدان آزادي را ببريم جاي برج ميلاد، فرهنگسراها را هم آن قدر مهم نيستند، نبود هم نبود. سينما هم... آخر كدام آدم عاقلي ميآيد پول خرج كند كه در يك جاي تاريك تخمه بخورد؟ خب تخمه را برو در پارك بخور. نور هم هست.
4 - تهران بانك هم نميخواهد. حالا خيلي پول داري، برو گاوصندو ق بخر پولهايت را اون تو نگه دار. بيشتر از اين حرفها پول داري؟ خب يه باركي بگو مفسد اقتصادي هستي ديگه. خوب گيرت آوردمها... تا 3 ميشمرم دستها بالا...
تاريخ درج: 30 ارديبهشت 1387 ساعت 13:28 تاريخ تاييد: 30 ارديبهشت 1387 ساعت 14:56 تاريخ به روز رساني: 30 ارديبهشت 1387 ساعت 14:54
دوشنبه 30 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]