واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاه شما: نگاهی به فیلم محمد رسول الله
بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» میتواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۴۸۷۴۰۱
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۰ - 05 April 2015
محمدصالح سلطانی: تاجر یهودی و همراهش، خیره به جماعتیاند که گرد ِ کعبه، آیین نامگذاری نوزادان را انجام میدهند. بزرگ هر قبیلهٔ عرب، کنار بت ِ بزرگ میایستد، نوزاد را سر دست میگیرد و نامی از میان نام ِ بتها، برمی گزیند و بعد، هلهله و رقص شمشیر و فریادهای کودکانهٔ جمع، تمام آسمان مکه را در بر میگیرد.
ساموئل حیران است، از همراهش میپرسد: «مطمئنی که از میان این قوم پیامبری ظهور میکند؟»
-از این قوم نه. برای این قوم!
***
نوشتن درباره فیلم «محمد رسول الله» سخت است. هزینههای بسیار، حضور چهرههای برجسته سینمای جهان در پشت صحنه و اعتراضات گروهی از علمای الازهر، حواشی بسیاری را برای «فاخرترین فیلم تاریخ سینمای ایران» ایجاد کرده است. هر انتقادی با توجه به مضمون ِ فیلم میتواند باعث سوء برداشتهایی شود و هزینه بالای ساخت آن، نقدش را به شدت سخت میکند.
نام مجید مجیدی به عنوان کارگردان، به خوبی فضای فیلم را مشخص میکند. مجیدی متخصص ساخت ِ فیلمهای «شاعرانه» در سینمای ایران است. رنگ خدا و آواز گنجشکها و بچههای آسمان و بید مجنون. همگی نوعی «شاعرانگی» خاص در دل خود دارند. با المانهایی که مجیدی استفاده از آنها را خوب بلد است. نور، ستاره، مهتاب، رنگ سبز، آب، لبخند و ماهی. مجیدی با اینها است که شعرش را بر پرده سینما میسراید. «محمدرسول الله» هم یک فیلم کاملاً شاعرانه با همان المانهای همیشگی مجیدی است. و البته این شاعرانگی و لطافت، عملاً عنصر «درام» و قصه را در فیلمهای مجیدی به رقیقترین حالت ممکن در میآورد. اینجا هم همین است. «قصه»ای درکار نیست. خاصه وقتی فیلم را با شاهکار مصطفا عقاد مقایسه میکنیم. روایت فیلم مجیدی از شعب ابی طالب و دوران تنگدستی مسلمین آغاز میشود (به نظر میرسد این بخش ابتدایی با توجه به مسائل روز کشور توسط مجیدی به فیلم افزوده شده است.) و سپس از نگاه ابوطالب، شاهد وقایع مربوط به دوران تولد پیامبر اسلام تا چهارده سالگی ایشان هستیم. وقایعی که پیوستگی خاصی ندارند و خیلی ناگهانی، پیامبر چند ماهه، شش ساله میشود و پیامبر شش ساله، به چهارده سالگی میرسد! بدون اینکه مخاطب بفهمد چرا الآن و مثلاً ده دقیقه قبل نه؟ در نهایت هم بازگشت به همان روزهای شعب و خورده شدن عهدنامه مشرکین توسط موریانه و پیروزی مسلمین.
فصل مربوط به ماجرای حمله سپاه ابرهه به مکه از لحاظ فنی قویست. جلوههای ویژه هم نقص خاصی ندارد. گریمها و رفتارها و شیوه سخن گفتن حبشیها هم منطقی به نظر میرسد (حداقلش این است که حبشیها فارسی حرف نمیزنند!). و خب، نکته جالب سکانس مربوط به ماجرای اصحاب فیل، این است که مجیدی حتا اینجا هم دست از شاعرانگی نکشیده و صحنه حمله پرندگان ابابیل به سپاه ابرهه هم، اگر چه صحنه هولناکی است، اما هولناک نمینماید! این فصل، شکوه خاصی دارد و افتتاحیه خوبی برای فیلم به حساب میآید.
اما هرچه جلوتر میرویم، فیلم آرامتر میشود. سکانسها ریتم کندی پیدا میکنند و زمان، متوقف میشود. در این میان، تنها نشانهای که از «قصه» در فیلم مشهود است، ماجرای تاجر یهودی (ساموئل) است که با توجه به نشانههایی که در تورات خوانده و آنچه در شب هفدهم ربیع در مکه دیده، یقین دارد که پیامبر خاتم متولد شده و حالا تمام حجاز را در پی او می-گردد. روایتی که انتهایش را در ابتدای فیلم دیدیم! جایی که ساموئل به جرم کمک به زندانیان شعب مجازات میشود و خب، بنابراین خط داستانی مربوط به تاجر یهودی هم عملاً جذابیت خود را از دست میدهد. به نظر میرسد تاکید بسیار مجیدی برای نمایش جنبههای رحمانی دین اسلام، باعث شده او از روایتگری در فیلمش بازبماند. موضوعی که فیلم را کاملاً تحت تاثیر قرار داده است.
فیلم «محمد رسول الله» را عملاً میتوان به پنج یا شش فیلم کوتاه کاملاً مجزا تقسیم کرد. که هرکدام به تنهایی جذاباند و قابل قبول. اما اتصال این فصلها به هم و تبدیل آنها به یک فیلم ۱۹۰ دقیقهای، حوصله مخاطب را سر میبرد. شاعرانگیهای فیلم هم از میانه، کم کم تکراری میشوند. در واقع شاید بتوان گفت اثری که مجید مجیدی تحویل سینمای ایران داده بیش از آنکه یک فیلم باشد، یک «کلاژ» است از پنج شش داستان جذاب درباره کودکی پیامبر.
فیلم البته سکانسهای تکان دهنده و جذابی هم دارد. خاصه سکانس مربوط به حج. و فصل مربوط به زنده به گور کردن دختران. و البته فصل درخشان ساحل ماهیگیران در اواخر فیلم. بازی بازیگران هم عموماً قابل قبول است ولی عالی نیست. فیلم میتواند از جایی به بعد، خاصه برای مخاطبی که به دنبال فیلم داستان گو است خسته کننده بشود. به نظر نمیرسد فیلم بتواند در اکران جهانی، فروش بالایی را تجربه کند. چراکه اساساً اکثر مخاطبان سینما پی ِ قصه و روایت هستند. دنبال فیلمی که داستان داشته باشد و داستانش را خوب تعریف کند. زیباییهای بصری فیلم هم برای مخاطب غربی چندان جدید نیست. فیلم «محمد رسول الله» هم درست از جایی ضربه خورده که اکثر فیلمهای ایرانی ضربه میخورند: فیلمنامه.
میماند یک نکته درباره شیوه نمایش شخصیتهای مقدس در فیلم. مجیدی تمام تلاش خود را برای نمایش وجود مقدس پیامبر اسلام انجام داده و به نمایش ایشان از پشت سر هم اکتفا نکرده و بخشهایی از سروصورت و حتا چشم ایشان را هم در قاب دوربین آورده. علاوه بر این، صدای پیامبر و حضرت علی را هم در فیلم شبیه سازی کرده که هرکدام از این نکات به تنهایی میتوانند باعث شکست فیلم در کشورهای عربی شوند. خاصّه وقتی که به یاد بیاوریم مصطفا عقاد برای نمایش تنها عصا و شتر پیامبر در فیلمش، ساعتها با علمای الازهرو مجلس شیعیان لبنان بحث کرده و در نهایت با تایید امام موسا صدر و شیخ الازهر توانسته فیلمش را کلید بزند. این بیاحتیاطی و بیپروایی سوال برانگیز است.
فیلم «محمد رسول الله» صرفاً نمره قبولی میگیرد. اما انصافاً نمره «قبولی» برای فیلمی با حداقل۱۸ میلیون دلار هزینه و تبلیغات گسترده، نمره خوبی نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]