واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: زندگی کودک ۲ ساله با جسد معلم مدرسه
کودک وحشت زده ۲ ساله ، کل شب را در یک ماشین قفل شده در حالی که مادر باردارش را که ناگهانی فوت کرده بود در آغوش داشت ،سپری کرد.
ماموران پلیس دربی شیر انگلیس ۳ روزگذشته با صحنه دلخراشی مواجه شدند. آنها در یک ماشین که از جاده منحرف شده بود ، پسربچه ۲ ساله ای را دیدند که از صندلی عقب مادرمرده خود را که در جایگاه راننده بود، با وحشت درآغوش گرفته بود."آلینا روبرتز" ۳۳ ساله پسر ۲ ساله خود، " بنجامین" را برای یک گردش یک روزه به مزرعه برده بود.او در راه برگشت به خانه خود واقع در شهر "ناتینگام شیر" بود که به دلیل نامعلومی ناگهان جان خود را از دست داده و ماشین به کناره جاده منحرف شد.
ماشین آنها ۲۴ ساعت بعد توسط پلیس گشت پیدا شد.خانم "روبرتز" به عنوان معلم در دبستانی ابتدایی در شهر ناتینگام شیر انگلیس فعالیت می کرد.از زمان پخش خبر مرگ ناگهانی و دلخراش او ، گفته می شود کل مدرسه در آشفتگی و ناراحتی به سر می برد.خانم "روبرتز" برای ۲۲ هفته از همسر خود "الکس" باردار بود و پسری که در راه بود، دومین پسر آنها بود.مدیر مدرسه ای که خانم "روبرتز" سالها در آن به عنوان معلم فعالیت می کرد در بیانیه ای خطاب به والدین گفت: او زنی فوق العاده و معلمی درخشان در تاریخ این مدرسه محسوب می شد. متاسفانه تا زمان معاینات کالبدشکافی دلیل قطعی مرگ غم انگیز او مشخص نیست اما باید اعلام کنم این مدرسه بسیار خوش شانس بود که او را داشت.همسر خانم روبرتز،به نام آقای "الکس" در مصاحبه با روزنامه ناتینگام پست بیان داشت: حال جسمی پسرم بنجامین خوب است اما حال روحی او در بدترین حالت ممکن است.او شوک زده است و دائما با ترس فریاد می زند.وی افزود:او کل شب را با جسد مادر مرده اش در یک منطقه متروک گذرانده و این واقعا وحشتناک است چرا که او در حالی که مادرش را صدا می زد جوابی نمی شنید.او ترسیده بود. این ناراحت کننده است که همسرم دیگر قادر نیست بزرگ شدن و رشد پسرمان "بنجامین" را ببیند ورویایمان یعنی داشتن خانواده ای بزرگ برای همیشه از بین رفت.این پدر و همسر ۳۶ ساله می گوید زنش قرار بود تا پسر کوچکشان را برای ملاقات مزرعه و اسب سواری به شهر "دربی" ببرد.ماشین این زن، در ناحیه " لانگ ایتس" در میان جاده ناتینگام و دربی شیر،در راه بازگشت به خانه و در منطقه ای کم رفت و آمد پیدا شد.آقای "الکس" گفت: من هم قرار بود با آنها بروم اما در لحطه آخر به همسرم گفتم باید برای بعضی کارهای عقب مانده ام در شهر بمانم.بعد از ۲ ساعت حدود ۳:۳۰ بعد از ظهر،پیغامی تلفنی برای همسرم فرستاده و از او سوال کردم آیا به آنها خوش می گذرد. اما او ۳ ساعت بعد جواب داد آنها ۱۰ دقیقه دیگر به سمت خانه راه می افتند.آقای "الکس" در ادامه اظهار داشت: بعد از مدتی تلاش کردم تا با او تماس بگیرم اما خط تلفنش آنتن نداشت. به ناچار ماشین را برداشته و به سمت مسیر مشخصی که به مزرعه ختم می شد حرکت کردم اما انها را نیافتم بنابراین فوراپلیس را در جریان قرار دادم.یک بررسی در ارتباط با دلیل مرگ ناگهانی و تراژیک خانم "روبرتز" در حال انجام است اما هنوز خبری اعلام نشده است.دانشجو
شنبه 15 فروردین 1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]