تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816503452




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رزمنده ای که فقط تبسمش باقی مانده است


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: رزمنده ای که فقط تبسمش باقی مانده است اهواز- ایرنا-دوسال قبل بود که تو را در بیمارستان اعصاب و روان بیمارستان بوستان در کنارسایر جانبازان دیدیم که خواستی چایت را در شبی بارانی در کنار خدای خود نوش کنی ولی چه شد که اکنون جز تبسم گرم و آرامت چیزی باقی نمانده است.


باز هم همان احساس مبهم و آمیخته به دلهره ، اشک هایی حلقه زده در چشم و ترس از نبودن کسی که زمانی آرزویش رفتن و رهایی از زنجیر زمانه بود.
سه شنبه، ساعت پنج عصر وعده دیدار نوروزی رزمندگان گردان امیر المومنین (ع) با جانبازان بیمارستان اعصاب و روان بوستان!
من نیز با این کاروان باقی مانده از دوران حماسه راهی دیدار با جانبازانی شده ام که سال ها است از بند دنیا رها شده اند.
اینجا دیگر قلم نه قدرت تاختن دارد و نه شجاعت طنازی؛ اینجا ،این گوشه دنج و آرام از کره خاکی مکتب خانه عشق و صبوری است.
مشق هر شبش تکرار هزار باره رنج ها و آزمونش سنجش استقامت است و نتیجه این آزمون سربلندی مردانی بی ادعا ...
اینجا در بخش جانبازان اعصاب و روان بیمارستان بوستان اهواز به خوبی می فهمی بی سبب پای رفتن را در زنجیر زمانه اسیر کرده ای.
به دنبال چهره ای آشنا در میان تمامی آن آشنایان دیروز و فراموش شدگان امروز می گردم .
علی ،جانبازی که اولین بار چند سال پیش او را دراین مرکز دیدیم که با در دست داشتن لیوانی از چای سکوتی عمیق و تبسمی غمگین بر بیمارستان حاکم کرده بود.
علی را در میان سایر جانبازان ندیدم و از یکی از پرستاران بخش پرسیدم ،به دنبال علی می گردم و آن پرستار اتاقی را به من نشان داد و گفت: علی در آن اتاق است همان تخت کنار پنجره .
به سمت اتاق رفتم ،مردی بر روی تخت نشسته بود و از پنجره به بیرون نگاه می کرد؛ سرش را بلند کرد ،همان نگاه ژرف و پر از سوال .
او را تنها از لبخندش شناختم اما علی مرا به یاد نداشت بغض کردم و با خود گفتم علی چقدر تکیده شده ای!
علی با همان لبخند گفت: تحمل این چهار دیواری سخت است ،بیست وشش سال تکرار و تکرار خیلی سخت و دشوار است.
چند دقیقه ای با ما هم کلام شد و مانند آن زمان گله اش از روزگار بود که چرا باید سال ها در این گوشه روزگار را به تنهایی بگذراند؟
دیدار نوروزی رزمندگان گردان امیر المومنین (ع) دوران دفاع مقدس از جانبازان بیمارستان بوستان اهواز حال و هوای عجیبی دارد ،هرکدام در کنار یکی از جانبازان نشسته اند .
برخی در حال گپ و گفت و برخی نیز خود را به کناری کشیده اند تا ساکنان این خانه ،اشک هایی که برای غربت این شجاعان هشت سال خون و رشادت ریخته می شود را نبینند.
دست هر کدامشان شاخه گلی است ؛ برخی سرشان را به پایین انداخته اند و برخی نیز در حال مرور خاطرات گذشته هستند .
یکی از اهالی گردان امیر دعای فرج امام زمان (ع)را می خواند و همگی دست ها را برای دعا به آسمان بلند کرده اند و بعد چند کلامی حرف در میان بغض و چند قطره ای هم اشک .
کمی حال و هوا عوض می شود ،لبخندی بر لبان برخی از آن ها دیده می شود و خوشحالند از اینکه یاران قدیمی در ایام نوروز آن ها را یاد کرده اند .
عصر شعری چند نفره هم بین بین میهمانان و میزبانان به راه افتاده و از هر طرف غزلی ، بیتی و شعری خوانده می شود. کم کم زمان رفتن فرا رسیده،چقدر زود گذشت و علی همچنان در میان درب اتاق آرام دیگران را نظاره میکند و من نمی دانم در ذهن او چه می گذرد!
عکس یادگاری با جانبازان پایان این دیدار نوروزی است که بی شک بازدیدی ندارد ومن به علی و تمامی دوستانش می اندیشم که هیچ توقعی جز کمی توجه به نیازهایشان ندارند.
نیازهایی که نه به اعتبارات میلیاردی نیاز دارد و نه مصوب شدن در هیچ جلسه ای . احترام و حرمت نهادن به تمامی از خودگذشتگی های سال ها رنج و سختی و گاهی عیادت از این بزرگان تنها خواسته مردانی است که برخلاف افردای چون من سال ها است راه را به خوبی پیدا کرده اند...
7161/6064



05/01/1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن