محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855766236
نوروز یادآور عزیزی است که دیگر در کنارم نیست، پس از گذشت سه دهه تصویر عزیز را در تلویزیون دیدیم
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: وقتی مادر از جگر گوشه می گوید، شنیدنی است/ نوروز یادآور عزیزی است که دیگر در کنارم نیست، پس از گذشت سه دهه تصویر عزیز را در تلویزیون دیدیم تبریز- ایرنا- آمدن بهار نوید بخش روزهای خوش است و ملت ایران فرا رسیدن نوروز را جشن می گیرند، ولی دل من در این ایام برای عزیزی که دیگر کنارم نیست، می گیرد و سال هاست که با پیراهن مشکی به استقبال بهار می روم ...
... این سخنان مادری است که عزیز 22 ساله اش جان خود را برای دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان های امام راحل (ره) در جنگ تحمیلی فدا کرد تا ایران و ایرانی آزاد و سربلند زیر پرچم اسلام و ولایت فقیه در آرامش زندگی کنند.
شهدای هشت سال دفاع مقدس حق بزرگی بر گردن تک تک ما ایرانیان دارند، آنان بی هیچ چشم داشتی رفتند و جان خود را فدا کردند تا هیچ نامحرمی قصد تجاوز به خاک ایران را نداشته باشد و پرچم اسلام برای همیشه در این سرزمین برافراشته باقی بماند.
به مناسبت نوروزی که همه ما ایرانیان آن را جشن می گیریم، پای صحبت های مادری می نشینم که خبر شهادت فرزندش را در دومین روز از بهار سال 60 به او رساندند، مادری که هر سال عید را با لباس مشکی با یاد عزیزی که دیگر نیست، شروع می کند.
از فاطمه حسن پور می خواهم که از فرزندش بگوید، و چنین آغاز سخن می کند: عزیزمن، عزیز مردم و بیش از هر چیز عزیز خدا بود، او از همان دوران کودکی جوانمردی و فداکاری در رفتارش نمایان بود.
وی ادامه می دهد: پسرم شهید "عزیز نامی" در سال 1337 در تبریز به دنیا آمد، او فرزند دومم بود که پس از اتمام تحصیلات در سال 1355 به خدمت نیروی هوایی در آمد تا از این طریق خدمتی برای مردم و کشورش انجام دهد.
این مادر شهید افزود: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت های انقلابی داشت و با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی بدون اینکه به من و پدرش اطلاعی دهد، داوطلبانه به جبهه حق علیه باطل شتافت.
خانم حسن پور اظهار کرد: چند روز قبل از اینکه برود در خانه به دنبال نخ، سوزن، دکمه و وسایل شخصی بود وقتی جویای ان شدم که با این وسایل چه کار داری گفت" وسایلی است که هر لحظه ممکن است لازم شود باید در دسترس باشند" و او چیزی از جبهه رفتنش به ما نگفت.
این مادر شهید اضافه کرد: چند روزی بود که از عزیز خبری نبود، پدر و برادرانش همه جای شهر را گشتند تا اینکه پس از چند روز با پیدا کردن نامه ای از لای کتاب هایش متوجه شدیم به صورت داوطلبانه عازم جبهه شده است.
وی گفت: در این نامه خطاب به پدرش نوشته بود" شاید این آخرین نامه ای باشد که برای شما می نویسم و دیگر امکان دارد نتوانم برای شما نامه بفرستم و امیدوارم که شما و مادر و عیالم مرا حلال کنید" و در ادامه نامه از من و پدرش خواسته بود " پدر این انقلاب برای نجات اسلام بوده است پس هرچقدر می توانید سعی و تلاش کنید تا برای اسلام کار مفیدی انجام دهید و مادر مهربانم تو باید خیلی به خودت افتخار کنی که چنین فرزندی را برای اسلام تربیت کرده ای و او را در راه انقلاب فدا..."
این مادر شهید ادامه داد: او در راه اسلام و انقلاب از همه چیز گذشته بود و رفته بود که در این راه جام شهادت را بنوشد چرا که در این نامه از من خواسته بود" مادر اگر خبر شهادت مرا به تو آوردن مبادا گریه کنی چرا که گریه تو خوشحالی دشمن است هرکس به تو تسلیت گفت تو به او تبریک بگو و هر هفته پنج شنبه ها به سر قبر شهدا برو ..."
وی افزود: آخرین روزهای سال 59 در دل من و پدرش آشوبی برپا بود پدرش از صبح پای رادیو می نشست تا اگر خبری شد بشنود، تا اینکه آخرین چهارشنبه سال 59 فرارسید عزیز از طریق تلفن با ما تماس گرفت و صحبت کرد و با اشاره به آخرین روزهای بارداری همسرش گفت " مادر اگر فرزندی که در راه است پسر باشد اسمش را حسین و دختر بود اسمش را زینب بگذار" و این آخرین مکالمه من و عزیزم بود.
خانم حسن پور اضافه کرد: صبح دومین روز سال 62 را هرگز از یاد نمی برم صدای زنگ خانه که به صدا در آمد دلم ریخت می دانستم خبر خوشی نیست مات و مبهوت به در خانه ماندم... پدرش با چشمانی گریان در حالی که به سرش می کوبید خبر شهادت عزیز را به من داد گفت پیکر پسرت را آورده اند...
وی ادامه داد: فرزندم 26 اسفند ماه سال 59 در عملیات ایزایی المهدی در منطقه سوسنگرد بدون دیدن فرزند پسرش به ارزوی دیرینه اش رسید، ولی او که رفت پسر نوزادش نیز در چهلم پدرش از دنیا رفت و من تنها بازمانده فرزندم را نیز از دست دادم.
به اینجای سخنان مادر که می رسیم برادر شهید نامی می گوید: پس از گذشت سه دهه آخرین تصویر عزیز از تلویزیون پخش شد و مادرم بار دیگر توانست صدای عزیز را بشنود.
از " علی نامی" در خصوص چگونگی این موضوع می پرسم، اظهار می کند: سال 93 با پخش سریال معراجی ها از شبکه یک سیما در آخرین قسمت این مجموعه گروهی از رزمندگان را نشان می دهد که سرود می خوانند که در بین انها عزیز نیز حضور داشت.
وی ادامه می دهد: از طریق یکی از همرزمان عزیز می دانستم که در آن زمان خبرنگاری که به سوسنگرد رفته بود از عزیز و همرزمانش خواسته بود تا سخنی با مردم بگویند که آنها گفته بودند ما می خواهیم دسته جمعی سرودی را برای ملت ایران بخوانیم و من سالها به دنبال این فیلم گشتم ولی پیدا نکردم تا اینکه بعد از 33 سال مشاهده کردم.
از وی می پرسم که آیا خود نیز به جبهه رفته است که پاسخ می دهد: من و برادر بزرگترم نیز بعد از عزیز عازم جبهه شدیم ولی متاسفانه هیچ یک نتوانستیم جام شهادت را بنوشیم ولی حداقل توانستیم دینی که نسبت به انقلاب و اسلام برگردن ما بود را تا حدودی ادا کنیم.
نامی اظهار می کند: سال 64 از طریق بسیج راهی جبهه شدم که هنگام اعزام در خیابان حافظ تبریز در محل اعزام نیروها، فردی که تا آن روز هرگز ندیده بودمش نزدیک من آمد و گفت " تو برادر عزیز هستی" و من متعجب از اینکه مرا از کجا می شناسد، پرسیدم " بله چطور؟ شما مرا از کجا می شناسید؟".
وی ادامه داد: او که خود را "حسن غفاری" معرفی کرد، گفت: من از همرزمان و دوستان عزیز در جبهه بودم و امروز من نیز همراه شما عازم جبهه می شوم، عزیز دیشب به خواب من آمد و گفت: فردا همراه برادرم عازم جبهه می شوی ... ".
این برادر شهید اظهار کرد: حال و هوای آن روزها قابل توصیف نیست، تمام رزمندگان با جان و دل آمده بودند تا در راه اسلام و انقلاب فدا شوند و از تمام لذات دنیوی گذشته بودند و دلی در گرو دنیای مادی نداشتند.
یاد و خاطره شهدا با گذشت سه دهه هنوز زنده است و این وظیفه هر ایرانی است که این یاد و خاطره را زنده نگهدارد تا نسل های آینده بدانند ایران آزاد و سربلندی که در آن زندگی می کنند و امنیت و آرامشی که در آن حاکم است به پاس جان فشانی ها و فداکاری های شهدا و رزمندگانی است که بی هیچ چشم داشتی در مقابل دشمنان اسلام و نظام جنگیدند و جان خود را فدا کردند.
استان آذربایجان شرقی 10 هزار و 500 شهید تقدیم اسلام و انقلاب کرده که از این تعداد 287 نفر زن بوده و همچنین 22 هزار و 764 جانباز، یک هزار و 906 آزاده و 476 مفقود الاثر در این استان وجود دارد.
1756/6120
03/01/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها