تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1868180156

پاپ حالا از اینجا به آنسوی آبها می رود
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: جام جم نوا » گفتگو » پاپ حالا از اینجا به آنسوی آبها می رود

پاپ حالا از اینجا به آنسوی آبها می رود یکشنبه 2 فروردین 1394 02:30 | کد خبر: 1875826997872309244 | بازدید: 3
هر چند بهارهای کودکیاش همه در شیراز گذشتهاند، اما حالا سالهاست تهران میماند و خاطره بهارهای شیراز را دوره میکند. او چهره و صدایی آشناست که بیآنکه بداند در خاطرههای افراد زیادی نقش دارد و لحظههای غم و شادی را با بسیاری همراه بوده است.
شهرام شکوهی شبیه دیگر خوانندههای پاپ نمیخواند و هر چند تاکنون فقط دو آلبوم منتشر کرده است، اما میتوان از او به عنوان مردی یاد کرد که شبیه خودش میخواند. او نوازنده خوبی است و بسیار عالی گیتار مینوازد. آواز ایرانی فرا گرفته و بعد هم سبکی متشکل از موسیقی فلامنکو و اسپانیش را با تحریرهای کم موسیقی ایرانی تلفیق کرده است. وقتی از او خواستم تا مهمان روزنامه جامجم باشد و گفتوگویی را برای انتشار در ویژهنامه نوروزی داشته باشیم، بدون اینکه هیچ بهانهای بیاورد، دعوتم را پذیرفت و راس ساعتی که قول داده بود به دفتر روزنامه آمد. این رفتار شکوهی بیش از هر چیز نشان از فروتنی و به قول معروف خاکی بودن او دارد؛ چرا که این روزها او هم مانند خیلی از خوانندههای پاپ که تا شناخته میشوند خودشان را میگیرند و جواب تلفن نمیدهند چهرهای شناخته شده و پرمخاطب است. چهرهای که نه خودش را میگیرد و نه خودش را تاج سر آفرینش میداند، بلکه اصالت را با مخاطب میداند و میگوید اگر روزی مردم او را نشنوند فراموش میشود.
با شکوهی درباره حاشیههای درگذشت زندهیاد مرتضی پاشایی، معضلات پاپ اجتماعی و خوانندگی و سبک کاریاش گفتوگویی انجام دادیم، ضمن آنکه به حواشی حضورش در یک مسابقه ماهوارهای نیز پرداختیم. اگر میخواهید با حرفهای صادقانه یک شهرام شکوهی رک و راست، مهربان و شیرازیالاصل که برای سال آیندهتان فال حافظ هم گرفته است، همراه باشید این گفتوگو را از دست ندهید. میخواهم با یکی از روزهای تلخ امسال شروع کنیم. جمعیت زیادی جلوی بیمارستان بهمن جمع شدهاند. شهرام شکوهی خیلی با عجله از اتومبیلش پیاده میشود. سریع وارد بیمارستان شده و داخل بوفه میرود. کنار محمد علیزاده مینشیند و در بوفه بسته میشود. اینکه شکوهی و علیزاده چه میگویند و چه حسی دارند موضوعی است که ما روایتی از آن نداریم و منتظریم تا شما راوی آن لحظات باشید. (کمی مکث میکند و بعد خیلی تلخ میخندد، از همان خندههایی که هنگام یک غم بزرگ با حالتی ناراحت یا شاید عصبی روی چهره آدم مینشیند.) چه بگویم... (من من میکند و دنبال واژهها میگردد) میدانید جوان مردن خیلی دردناک است، حالا اگر کسی که رفته دوستت هم باشد و با او خاطرههای زیادی هم داشته باشی که دیگر هیچ... شاید خیلی از ما باور نمیکردیم او برود. فکر میکردیم میجنگد و بیماری را شکست میدهد. هر چند میدانستیم که یک هفته قبل از این اتفاق دکتر مرتضی از بهبودش قطع امید کرده، هر چند میدانستیم از همان زمانی که متوجه بیماریاش شده بود پزشکان برایش یک مهلت سه ماهه گذاشته بودند و گفته بودند بیشتر نمیماند... اما آدمیزاد است دیگر. باز هم امیدوار بودیم به اینکه مرتضی پیروز این جنگ شود و زنده بماند. در چنین شرایطی آدم دوست ندارد واقعیت را بپذیرد و باور کند. خیلی از ما تجربه رویارویی با این مساله را داشتهایم. شما خیلی با آقای پاشایی صمیمی بودید؟ تا صمیمیت را چگونه معنی کنید. اگر منظور این باشد که خیلی با هم رفت و آمد داشتهایم باید بگویم نه، چون من اصولا با هیچ کس خیلی رفت و آمد ندارم. ولی دوستانی که در عرصه موسیقی کار میکنند اکثر قریب به اتفاق بچههای خوبی هستند و با همهشان رابطه دوستانهای دارم. با مرتضی هم چنین رابطهای داشتم. به خاطر دارید نخستین برخوردتان با ایشان چه زمانی بود؟ قبل از اینکه مرتضی متوجه بیماریاش شود مراسمی بود در وزارت ارشاد که من و او حضور داشتیم. تازه قلبم را عمل کرده بودم و داشتم سیگار میکشیدم. مرتضی آمد و به من گفت چرا سیگار میکشی؟ گفتم خیلی کم میکشم و مثل سابق نیستم. بعد به او توضیح دادم سیگار را نصف میکنم و یک سیگار را کامل نمیکشم. مرتضی هم سیگاری را که دستش بود نصف کرد. بعد هم به من گفت کمی درد دارد و اذیت میشود. از آنجا که هر کس درباره بیماری خودش به دیگران هشدار میدهد، به او گفتم برو دکتر و مراقب قلبت باش. گفت میروم اما نرفت... تا اینکه علی لهراسبی عزیز او را به زور برده بود دکتر و بعد هم متاسفانه متوجه بیماری و شرایط حادش شد. (چشمم به پاکت سیگار کنار گوشی موبایلش میافتد) آقای شکوهی شما هنوز هم سیگار میکشید؟ بله، اما خیلی کم. با توجه به مشکلاتی که برایتان پیش آمده نمیترسید؟ نه. من قبلا خیلی سیگار میکشیدم، الان سیگار کشیدنهایم خیلی کم شده است، اما هنوز نتوانستهام آن را ترک کنم. بعد از درگذشت مرتضی پاشایی حاشیهها خیلی زیاد بود. مردم، مسئولان، رسانه ها، استادان دانشگاه و حتی کسانی که مخاطب ایشان نبودند واکنشهای عجیبی نشان دادند. در دانشگاهها هم پیرامون این اتفاقات نشستهایی شکل گرفت که آنها هم پر از حرف و بحث و حاشیههای داغ بودند. میخواستم نظر شما را به عنوان یک خواننده پاپ درباره این حواشی و اتفاقات بدانم. اینکه کسانی که آمده بودند مرتضی را میشناختند و دوستش داشتند یا نه، اینکه فقط برای عکس گرفتن یا هر چیز دیگری آمده بودند و... همه حواشی ماجراست و باید به نکته دیگری توجه کرد. مردم با هر دلیلی که آمدند اعتبار موسیقی پاپ را به نمایش گذاشتند. همیشه در حق این موسیقی جفاهای زیادی میشود و با هر کوچک ترین اتفاق و حرف و حدیثی موسیقی پاپ را میکوبند و میگویند سخیف است و ایرادهای زیادی دارد. واقعیت این است که این موسیقی اکنون در کشور ما توانسته با اقشار مختلف ارتباط برقرار کند و در دل همه جا داشته باشد. مراسم تشییع مرتضی بیش از هر چیز توجه و علاقه پیر و جوان به موسیقی پاپ را ثابت کرد. موسیقی پاپ اکنون خیلی فعال است، منظورتان از منع و کوبیدن را متوجه نمیشوم. این منع زیرپوستی است. هیچ کس علنا و رسما منعش نمیکند اما اگر قرار است برنامه فرهنگی در این مملکت لغو شود اولین تیرها همیشه سمت موسیقی و بخصوص موسیقی پاپ نشانه میرود، اتفاقات و حواشی فوت مرتضی ثابت کرد همین موسیقی که منتقدانش خیلی راحت آن را میکوبند و اولین گزینه حذف و لغو و تعطیلی برنامههای فرهنگی و هنری است، مخاطب زیادی دارد. فکر میکنم موضوع فراتر از ماجرای خوانندههای پاپ است و در کل همه کسانی را که عاشقانههای مردم را رقم میزنند در برمی گیرد. بارها شاهد بودهایم مردم نسبت به مرگ عاشقانهخوانها، عاشقانهنویسها یا عاشق پیشههای سینما تلویزیون واکنش جدی نشان میدهند. این اتفاق را طی سالهای گذشته هم بارها تجربه کردهایم و مختص عالم موسیقی و خاصتر موسیقی پاپ نیست. موسیقی در این اتفاقات یک پله از سینما هم جلوتر است. شما فیلمی را که خیلی دوست دارید بیشتر از ده بار نمیبینید ولی وقتی یک موسیقی را دوست دارید ممکن است در طول عمرتان آن را بالای هزار بار بشنوید. آنچه در ذهنتان میماند تنها آهنگ نیست، بلکه خاطراتی که شنونده دارد با نام خواننده و آهنگساز هم گره میخورد و ماندگار میشود. بعد وقتی او را از دست میدهید انگار همه خاطرههایتان مقابل چشمتان تداعی میشود و فکر میکنید خاطره سازتان را که در خاطرههایتان سهیم است از دست دادهاید. به همین دلیل ضریب نفوذ موسیقی بسیار بالاتر از حوزههای دیگر است. نکته دیگری را هم جا دارد بیان کنم. بعد از فوت مرتضی بسیاری واکنش نشان دادند که چرا برای فلانی این کارها نشد. این اصلا قیاس جالبی نیست، چرا که ضریب نفوذ هر مقولهای مشخص است. مثلا شما اگر یک چهره برجسته دانشگاهی هستید وقتی یک مقاله خیلی خوب یا یک کتاب خیلی عالی مینویسید یا یک تحقیق برجستهای انجام میدهید، نفوذش بین جامعه دانشگاهی است. بنده خدایی که راننده تاکسی است و آهنگ مرتضی پاشایی را گوش میدهد دلیلی ندارد برای دانشمندی که درگذشته ناراحت باشد. نمیگویم این اتفاق خوبی است، کاش اینطور بود و در سطح جهان همه مردم با دانشمندان بزرگ هم آشنا بودند و از بود و نبودشان شاد و غمگین میشدند، اما این اتفاق هیچ جای دنیا رخ نمیدهد و مشخص است هر مقولهای با کدام قشر ارتباط مستقیم برقرار میکند. چند وقت پیش مترجم برجستهای از دنیا رفت و در تشییع جنازه اش افراد خیلی کمی حضور داشتند. اگر فقط ناشران و فعالان نشر که با او کار کرده اند میآمدند تشییع جنازه اش شلوغ تر میشد، کسانی که در صنعت نشر از قبل ایشان نان خوردهاند که بیشتر از پنج نفر بودند اما نرفتند. حالا عدهای نشستهاند و به مردم عادی خرده میگیرند که چرا رفتهاید تشییع جنازه پاشایی. میخواهم از همین جا خطاب به آنها بگویم شما اصلا در مقامی نیستید که بخواهید برای مردم تعیین بکنید چه بکنند و چه نکنند. شما به منتقدان موسیقی پاپ ایرادهایی گرفتید، اما به آنها حق هم بدهید. فارغ از مشکلات کوچک و بزرگ و کپی کاریها و مسائل دیگری که خود مباحث مفصل و جداگانهای را میطلبد جا دارد به این نکته بپردازیم که راه باز کردن با عاشقانهها در دل مردم کار چندان سختی نیست، خوانندگان پاپ همه در این مسیر حرکت میکنند و کمتر سمت کارهای اجتماعی میروند که تاثیرگذاری بیشتری هم بر بطن جامعه دارد. خود شما هم بیشتر عاشقانه میخوانید تا اجتماعی. اول این نکته را بگویم که من صرفا عاشقانه خوان نیستم، ولی قبول دارم بیشتر کارهایم عاشقانه است. اما اینکه چرا من و دیگر همکارانم ترجیح میدهیم عاشقانه بخوانیم دلایل خاص خود را دارد. دلایلی که مربوط به محدودیتهایی میشود که با آنها روبهرو هستیم. در دورهای که آقای میرزمانی مدیریت دفتر موسیقی را به عهده داشتند از یک دورهای گفتند دیگر به آلبوم عاشقانه مجوز نخواهند داد و تاکید کردند هر آلبوم فقط میتواند دو قطعه عاشقانه داشته باشد و باید بقیه کارها اجتماعی باشد. میخواهم از شما سوال کنم ما به چه مقوله اجتماعی بپردازیم که به مشکل برنخوریم. میخواهم یک موضوع اجتماعی را شعر کنم، آهنگش را بسازم و منتشرش کنم، شما به من موضوع بدهید. وقتی بخواهیم کار اجتماعی انجام دهیم درباره خوشی کار کردن که فایده ندارد. مثلا من بخواهم درباره بچههای کار اثری را بسازم. معمولا اگر بخواهید صحبت کنید باید بروید طرف معضلات. چه بگوییم؟ بگوییم اعتیاد فردا هزار جور مشکل دارد. درباره مریضی حرف بزنیم جامعه پزشکان اعتراض میکند. مثلا پلیسهای ما همیشه پلیس خوب هستند و این اتفاق بدی است که یک جورهایی اعتماد مخاطب را از بین میبرد، چون واقعیت متفاوت است، چون میداند پلیس بد هم وجود دارد و هیچ کس بسته به شغلش از اشتباه و گناه بری نیست. مگر همه پلیسهای شهر ما معصوم هستند؟ مسلما نه اما وقتی در سینما و تلویزیون فقط پلیس را مثبت میبینیم یک جورهایی میگوییم مگر میشود و دیگر به تصویرهایی که ارائه میشود اطمینان نمیکنیم. در کار ما هم همین اتفاق رخ میدهد، اگر من بخواهم کار اجتماعی بخوانم و بگویم همه چیز خوب و عالی است که مردم باورش نمیکنند، چون هر جامعهای مشکلات خودش را دارد. اگر هم (با خنده) مثلا صف بانک. مردم هر جا آدم را میبینند احترام میگذارند و ابراز علاقه میکنند، دوست دارند به آدم کمک کنند و اینها همه عالی است. حس خیلی خوبی است که همه گرم کار و زندگی خودشان هستند و تو هم مشغول کار خودت. اما وقتی آدم را میبینند احترام میگذارند و این لذتبخش است. شما خیلی خودمانی هستید. واقعا با مردم هم همین طور هستید و شهرت باعث نشده به قول معروف خودتان را بگیرید؟ پیش آمده که دو سئانس کنسرت پشت هم داشتهام و تا جایی که توان داشتهام و ماموران انتظامات اجازه دادهاند ایستادهام و عکس گرفتهام. خیلیها فکر میکنند هنرمند راس هرم است و بالا قرار دارد، درباره خودم و اعتقادم میگویم که چنین نظری ندارم هنرمند پایین است و این مردم هستند که بالا هستند چون من هر چه میگیرم از مردم است. در واقع ما هنرمندان هرچه داریم از مردم داریم کافی است یک روز ما را نخواهند و صدایمان را نشنوند. شهرت دردسر هم دارد. همسر و فرزندتان گلایههایی نسبت به این موضوع ندارند؟ خانواده من اگر گلایهای هم داشته باشند بیشتر بابت این است که مرا کمتر میبینند. درباره بیرون رفتن هم باید بگویم من خیلی اهل بیرون رفتن نیستم و ترجیحم این است که بیشتر در خانه بمانم. سفر هم نمیروید؟ ما که همیشه در سفریم. منظورم سفر کاری نیست. عملا وقتی برای سفرهای تفریحی نمیماند. پس همسر خیلی صبوری دارید! بله. انصافا باید به همسرم جایزه بدهم خیلی صبور است. اینطور که گفتید چندان در قید و بند شهرت نیستید، این در حالی است که خیلیها فکر میکنند در یک برنامه ماهوارهای حضور پیدا کردهاید که مشهور شوید. حضور من در آن مسابقه به خاطر ابراز وجود و چنین دلایلی نبود. بیشتر اثبات برخی نکات به آن طرف آبیهایی بود که میخواهند موسیقی پاپ داخلی را انکار کنند. یک عده که داخل ایران هم نیستند میآیند موزیک داخلی ایران را مسخره میکنند. شرکتکننده مسابقههایشان میگویند مثلا از فلان خواننده داخلی میخواهم بخوانم. بعد آنها مثلا کمی فکر میکنند و میگویند اصلا کی هست این خواننده؟ یعنی چی کی هست؟ پنج سال است در ایران کسی دیگر آهنگهای شما را هم گوش نمیدهد. همان آدمی که شما میگویید کی هست در لسآنجلس کنسرت میگذارد و مخاطبان زیادی دارد. پس میدانید کی هست. در واقع حضور من در آن برنامه اعتراضی بود، هر چند در ایران هم خیلی این کار مرا نپسندیدند، اما واقعیتش این بود که آنجا آنقدر از در ناسازگاری وارد شده بودم که حذف شدم. شما فرق پاپ این طرف آبی و آن طرف آبی را در چه میدانید؟ اتفاقا یکی از دوستان از من پرسید چرا میگویید موسیقی داخلی موسیقی لسآنجلسی؟ گفتم واقعیت این است که هر دو موسیقی ایرانی است. اما آنها یک چیزهایی دارند ما نداریم و برعکس. ما هر چند رسانه برای عرضه کارهایمان نداریم، اما پشتوانه 70 میلیون نفری مردم را داریم. آنها هر چند قبلا این پشتوانه را داشتهاند، اما دیگر ندارند. آنها ایران نیستند و خارج از کشور زندگی میکنند، به همین دلیل خیلی چیزها را از دست دادهاند. وقتی میخواهند شعر و ترانه بگویند از دردهای روز جامعه بیخبرند. تاثیری نمیگیرند و شعرشان هم هیچ ارتباطی با کسانی که داخل هستند نمیگیرد و همین طور آهنگسازها و خوانندههایشان. گفتم ما فرق و فاصلهای قائل نیستیم آنها اینطوری هستند. آنها تا مدتها بچههای داخل را قبول نداشتند، اما حالا بالاجبار بزرگانشان هم از داخل شعر و ترانه و تنظیم میگیرند و این یعنی عملا قبول کردن اینکه ما دیگر چیزی نداریم و مجبوریم از شما کمک بگیریم. بعد آمدند روی اینکه خوانندههای داخلی بلد نیستند زنده بخوانند. خلاف این هم ثابت شد و بنده شخصا شش کنسرت در شش شهر کانادا برگزار کردم. مردم میگفتند لسآنجلسیهای اینجا زنده نمیخوانند و اجراهایشان پلیبک است، اگر هم زنده بخوانند آنقدر اجرایشان ضعیف است که دلمان نمیخواهد برویم. زمانی موسیقی پاپ را به ایران وارد میکردند، حالا که این موسیقی پا گرفته و صادر میشود تحملش را ندارند. دقیقا. اینها بیش از 20 سال یکهتازی کردهاند. 6 ـ 5 خواننده بیشتر نبودند مردم منتظر میماندند تا آلبوم آنها منتشر شود. تا زمانی که آلبوم بعدی منتشر شود، این آلبوم شنیده میشد، اما حالا این فرصت را از دست دادهاند. هم از ایران دور هستند و هم با شرایطی روبهرو هستند که روزی 30ـ20 خواننده جدید به جمع خوانندگان پاپ اضافه میشود، آنقدر که فکر کنم بزودی تعداد خوانندهها از شنوندهها بیشتر شود. اگر میشد در زمان حرکت کرد و این دوستان را به زمان فعلی آورد، وارد مارکت کرد و گفت حالا بیایید کار کنید، آن وقت میفهمیدند که اگر اسطوره هم شدند فقط بهخاطر قوت کارشان نبوده، میدان خالی بوده و به خاطر شرایط زمانه توانستهاند اسطوره شوند. برخی میگویند تم کارهایتان خیلی به هم شبیه است. در این باره چه توضیحی دارید؟ وقتی شما در کارتان روی یکی دو مولفه تاکید میکنید، کارها رنگ شباهت میگیرند. وقتی کارم را شروع کردم مدعی سبک نشدم و الان پشیمان هستم. سبکی برای خودم ایجاد کردهام و میخوانم که قبل از من کسی در ایران نخوانده است. این مدل یا سبک خواندن یک سری مولفه دارد که نمیتوان نادیدهاش گرفت. اگر من این مولفهها را از خواندنم بگیرم، مثلا تحریر نخواهم بزنم و حالت ایرانی خواندنم را حذف کنم یا اینکه مثلا بروم سراغ سبکهایی مثل راک، جز و... کلا رنگم عوض میشود. شاید صدایم عوض نشود ولی رنگ کارهایم عوض میشود. شما در ماکتهای جهانی نمیتوانید خوانندهای را پیدا کنید که از سبک جز برود پاپ، بلوز و... بخواند. هر کس توی یک فیلدی کار میکند، آن فیلد هم آهنگ به آهنگ و ملودی به ملودی فرق میکند، ولی این نیست که یک مرتبه سازبندی یا نوع خواندنش را عوض کند، در واقع یک سری مولفهها در کار هر کسی تکراری خواهد بود، ولی در هر آهنگی میتوانید یک سری چیزها را اضافه و کم کنید. یا یکسری تغییرات کوچک در آهنگسازی و تنظیمات بدهید. کار دیگری نمیشود کرد. و این را هم بگویم که اگر بعد از انتشار دو آلبوم متهم به تکرار بشوم، اتفاق خیلی بدی است که به نظرم بیشتر ناشی ار ناشکیبایی شنوندههاست که تا تکراری شدن خواننده. فکر میکنید خوانندههای موسیقی پاپ در ایران چقدر صاحب سبک هستند؟ (سکوت طولانی) جوابی ندارم. اجازه بدهید کمی هم درباره موضوعی صحبت کنیم که این روزها بسیار مشکلساز شده است. شبکههای اجتماعی مایه دردسر همه ما شدهاند و بیشتر هم گریبان هنرمندان را گرفتهاند. نظر شما در این باره چیست؟ با گسترش شبکههای اجتماعی، جامعه ما دارد دچار یکسری بداخلاقیهای ناهنجاری میشود که قابل درک نیست. چون کسی که پشت مانیتور مینشیند، خودش را رویینتن فرض میکند و هرچه میخواهد مینویسد. یعنی فکر میکند چون کسی او را نمیبیند هر چه نوشت هم عیبی ندارد. همین شده که راحت به مقدسات و عقاید توهین میکنند. من مسلمان و شیعه هستم و به یکسری چیزها اعتقاد دارم. این اعتقاداتم مال خودم است. من به دلیل حرمتی که برای مقدسات و چیزهایی که خودم دوستشان دارم قائل هستم، هیچ وقت آنها را در فضای عمومی نشر نمیدهم. ما این تصور را داریم که در جامعه نمیشود راحت حرف زد. تعارفات یا دیدگاههای اشتباهی داریم که این شرایط را دامن میزند و موجب میشود در فضای مجازی رفتار خوبی نداشته باشیم. من این را نمیپذیرم که در جامعه ما نمیشود راحت صحبت کرد. یکی از دلایل مشکلات ایرانی جماعت سابقه حکومت شاهی است. منظورم سیاسی نیست و دوره معاصر 60 ـ50 سال قبل را نمیگویم. این یک حافظه تاریخی است که با ایرانیها بوده، همیشه فکر میکنند یک نفر بالای سرشان است که حرف بزنی گردنت را میزند. در صورتی که الان اصلا اینطور نیست. نمیدانم به خاطر دارید یا نه، یکی دو سال پیش بود خانمی به دلیل تاخیر شرکت سایپا در تحویل خودرو از این شرکت شکایت کرد و خسارت هم دریافت کرد. همه میگفتند مگه میشه! چرا نمیشود؟ شما هیچ وقت نخواستید که بشود. شما شخصا در فضای مجازی دچار مشکلاتی شدهاید؟ بله. قبل از فوت مرتضی، من و هنرمندان دیگر روی صفحههایمان نوشتیم فعلا وضعیت مرتضی ثابت است. میدانستیم حالش خوب نیست و کار از کار گذشته، میخواستیم به مردم امید الکی ندهیم و به همین دلیل چنین چیزی را نوشتیم. بعد از فوت مرتضی یکی روی صفحهام نوشت شما دروغگویی! و این برایم خیلی عجیب بود. و فیلمی هم که از لحظات آخر زندگی مرتضی پاشایی منتشر شد و در شبکههای اجتماعی رد و بدل شد، یکی از همین اتفاقات بود. به نکته خوبی اشاره کردید. گفته شد این فیلم مربوط به لحظه جان دادن مرتضی است، در حالی که اینطور نبود. این فیلم برای لحظاتی است که مرتضی دردهای شدیدی داشت، به او داروهای زیادی میدادند، وقتی اثر داروها تمام میشد، بدنش حرکاتی داشت که غیرارادی بود. این فیلم مربوط به همان لحظات است. درباره بیماری خودتان هم این حواشی و احوالپرسی و نگرانیها را داشتید؟ هر دو دفعهای که رفتم بیمارستان، صبح رفتم و آنژیوپلاستی شدم و فردا به خانه رفتم. یعنی طوری نشد که خبری پخش شود و بخواهد به حواشی برسد. بهار به شما چه حسی میدهد و چه چیزهایی را به ذهنتان میآورد؟ بهار برای من از سه تا بیستودو سالگی معنی خوبی داشت. نمیگویم حالا معنی بدی دارد، اما آن وقتها حس خیلی خوبی داشت. موقعی که مدرسه میرفتیم که عالی بود. من از اوایل بهمن روزشمار آمدن بهار را داشتم. چون همیشه عیدها میرفتیم شیراز خانه پدربزرگم، کل فامیل جمع میشدند آنجا و داستان جالبی بود. بهار آنقدر برایم نوستالژی دارد که حد ندارد. وقتی به بهار فکر میکنم حال و هوایم عوض میشود. هنوز هم عیدها میروید شیراز؟ خیلی چیزها عوض شده. عزیزانی بودند که به همه چیز معنا میدادند و رفتهاند. آدمها وقتی میروند یکسری چیزها را هم با خودشان میبرند. وقتی آنها نیستند چیزهایی هم که با آنها بود، دیگر نیست. بهترین اتفاق فصل بهار؟ تولد دخترم ملودی. آرزویی برای همه مردم و خودتان. یک آرزوی مشترک... توافق ژنو! حالا که شیرازی هستید در ذهنتان برای مردم یک فال حافظ هم بگیرید و گفتوگو را به پایان ببریم، خالی از لطف نیست. ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت با درد صبر کن که دوا میفرستمت زینب مرتضاییفرد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]
صفحات پیشنهادی
ورود به اینجا شهامت میخواهد!
چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۳ ۳۹ غارها منبع شگفتی دلهره و زیبایی غیرمنتظرهاند گنجهای ناپیدایی که در زیرزمین پنهان شدهاند و چشمان ماجراجویان را به تماشای صحنههای بینظیر و ماورایی میبرند به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا شاید گاهی غارها به حاشیه صنعت گردشگری رانده شدو قطعه باکلان در محل آبهای سد رودک منطقه بویین زهرا رهاسازی شد
دو قطعه باکلان در محل آبهای سد رودک منطقه بویین زهرا رهاسازی شد شناسهٔ خبر 2516724 پنجشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹ ۴۶ استانها > قزوین قزوین- رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بویین زهرا گفت دو قطعه باکلان در محل آبهای سد رودک در حوزه استحفاظی شهرستان بویین زهرا توسط نیروهای ادارپورعلی گنجی می تواند از اینجا به اروپا برود / همیشه ایران و پرسپولیس را دوست دارم
آری هان پورعلی گنجی می تواند از اینجا به اروپا برود همیشه ایران و پرسپولیس را دوست دارم سرمربی تیم فوتبال تیان جین گفت اینکه کیروش در جام ملت ها به پورعلیگنجی میدان داد خیالم راحتتر شد و بازیهای او را دنبال کردم به گزارش سرویس ورزشی جام نیوز "آ ری هان" همچنعلی نصیریان امشب به تلویزیون میرود
جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱ ۱۸ علی نصیریان امشب 22 اسفند ماه مهمان برنامه هفت میشود به گزارش ایسنا این بازیگر قدیمی در قالب بخش ویژهای با نام قاب ماندگار مهمان این برنامه میشود و قرار است در این بخش درباره جایگاه بازیگری در سینمای کنونی ایران و آثار شاخص این هنرمند که این روز«آنسوی سینما» به ایستگاه پایانی رسید/ کنترل تفکر مردم در هالیوود
آنسوی سینما به ایستگاه پایانی رسید کنترل تفکر مردم در هالیوود شناسهٔ خبر 2515729 سهشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۷ ۱۵ هنر > رادیو و تلویزیون کارشناس برنامه آنسوی سینما که امشب قسمت پایانی آن روی آنتن میرود معتقد است در آثار هالیوودی تفکر مردم کنترل میشود کاظم احمدی محقق و کاشک برای اهل بیت به سرعت دل را زنده می کند و هدر نمی رود
آیت الله حائری شیرازی اشک برای اهل بیت به سرعت دل را زنده می کند و هدر نمی رود تجلی قرآن با اهل بیت در اربعین است که بیست میلیون زائر امام حسین بودند میزبان ها عاشقانه از زائرین پذیرایی می کردند اهل عالم این را دیدند به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران در ادامه نکاتی ازخاطره بازی با «خانه سبز»/ پشتصحنه دیده نشده روی آنتن میرود
در برنامه خوبی از خودتونه خاطره بازی با خانه سبز پشتصحنه دیده نشده روی آنتن میرود شناسهٔ خبر 2520023 سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱ ۳۸ هنر > رادیو و تلویزیون بیژن بیرنگ و مهران رسام سهشنبه ۲۶ اسفند در برنامه خوبی از خودتونه از لحظههای خوش تولید سریال خاطره انگیز خانهاجرای یک نمایش کمدی در تماشاخانه سه نقطه «کلاه گلف» در تالار رکنالدین خسروی روی صحنه میرود
اجرای یک نمایش کمدی در تماشاخانه سه نقطهکلاه گلف در تالار رکنالدین خسروی روی صحنه میرودنمایش کمدی کلاه گلف به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا مختاری آزاد فرد از بیستم فروردین ماه سال آینده در تالار رکن الدین خسروی تماشاخانه سه نقطه اجرای خود را آغاز میکند به گزارش خبرگزاری فارسبادیگاردهای متفاوت دو خواننده پاپ +عکس
بادیگاردهای متفاوت دو خواننده پاپ عکس حضور بادیگاردها بیش از همه چهره های شناخته شده در اطراف خواننده های ایرانی به چشم می خورد و این موضوع چندان به میزان شهرت آنها ارتباط ندارد موسیقی ما حضور بادیگاردها بیش از همه چهره های شناخته شده در اطراف خواننده های ایرانی به چشم می خورد14 قرن پس از ورود امام علی(ع) به کوفه
14 قرن پس از ورود امام علی ع به کوفه فرهنگ > کتاب - هفتمین دوره نمایشگاه بین المللى کتاب آستان قدس علوى در محل پروژه بزرگ صحن حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها در نجف اشرف آغاز به کار کرد به گزارش خبرآنلاین هفتمين نمايشگاه بين المللي كتاب آستان قدس علوي روز گذشته ۲«عزیز شنگال» به سنندج می رود/ اجرا در نوروز
قطبالدین صادقی در گفتگو با مهر عزیز شنگال به سنندج می رود اجرا در نوروز شناسهٔ خبر 2519994 سهشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱ ۳۰ هنر > تئاتر قطب الدین صادقی نویسنده و کارگردان نمایش عزیز شنگال از اجرای این اثر نمایشی از ۵ تا ۱۳ فروردین ماه در شهر سنندج خبر داد قطب الدین صادقیاز هبوط آدم تا ظهور قائم (عج) در بوشهر به روی صحنه می رود
از هبوط آدم تا ظهور قائم عج در بوشهر به روی صحنه می رود علی غفاری با بیان اینکه از دیدن نمایش فصل شیدایی غافلگیر شده ابراز امیدواری کرد حرکت ارزشمند اجرای این نمایش در جای جای کشور با حمایت مسئولان همراه باشد و ادامه پیدا کند علی غفاری کارگردان سینما و تلویزیون درباره نماپوستر/ گل میان آتش نمرود بود
تراز یا زهرا س طراح حمید ژولانژاد دود بود و دود بود و دود بودگل میان آتش نمرود بودشعله می پیچید بر گرد بهارخون دل می خورد تیغ ذوالفقاریک طرف گلبرگ اما بی سپریک طرف دیوار بود و میخ درمیخ یاد صحبت جبریل بودشاهد هر رخصت جبریل بودقلب آهن را محبت نرم کردمیخ از چشمان زینب شرم کردشعله- گروه سرود دبیرستان شاهد بابلسر مقام دوم کشوری را کسب کرد
گروه سرود دبیرستان شاهد بابلسر مقام دوم کشوری را کسب کرد ساری-ایرنا-معاون پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش مازندران گفت گروه سرود دانش آموزی دبیرستان پسرانه شاهد بابلسر مقام دوم هشتمین مسابقات کشوری سرود بنیاد شهید را از آن خود کرد محمد شعبانی روز چهارشنبه در گفت و گو با ایرنا افپاسخ سوالات و شبهات ديني را اینجا ببینید
پاسخ سوالات و شبهات ديني را اینجا ببینید اين مركز با تشكيل كارگروه هاي علمي و تخصصي نسبت به پاسخگويي به سوالات و شبهات مطرح شده توسط مخاطبان از طريق سايت و سامانه پيام كوتاه مي پردازد به گزارش فرهنگ نیوز مركز پاسخگويي به سوالات ديني انوار طاها با هدف ترويج معارف ناب و انسان سااشعاری بیانگر شجاعت در میانه رنج و جنگ و محاصره دیوان اشعار سروده شده در جنگ 51 روزه غزه منتشر شد
اشعاری بیانگر شجاعت در میانه رنج و جنگ و محاصرهدیوان اشعار سروده شده در جنگ 51 روزه غزه منتشر شددیوان اشعار سروده شده در جنگ 51 روزه غزه با عنوان العصف الماکول با مجموعه اشعار 46 شاعر که در اثنای جنگ سروده شده منتشر شد به گزارش خبرگزاری فارس قتیبه عبدالرحمن جوان فلسطینی بهترتماشاخانه باران با 9 اجرا به استقبال سال 94 می رود
تماشاخانه باران با 9 اجرا به استقبال سال 94 می رود دیروز تماشاخانه باران واقع در ساختمان قدیمی خیابان فلسطین جنوبی میزبان اولین نشست خبری اش بود نشستی که در آن برنامه شش ماه نخست این سالن تازه تاسیس در سال 94 اعلام شد نویسنده سپیده آماده دیروز تماشاخانه باران-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها