واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مطبوعات محلی و درد کهنه بی توجهی به آن - محمد زینالی* یکی از پدیده هایی که در طول سال کمتر مورد توجه قرار می گیرند مطبوعات و به ویژه نشریات محلی هستند که بسیاری از اهالی رسانه و اندیشه از درد کم رونقی و بی توجهی مخاطبان آن می نالند.
خواندن بسیار مقدس است چنان که اولین رقعه رسالت بوده و یادگرفتن هم ارزشی بس والا دارد تا حد بندگی به معلم و سفر کردن به چین. اما در جامعه ای با ارزشهایی این چنین خواندن چیزهایی که نوشته می شوند تا حد کاغذی بی اعتبار بودن پایین می آید و به دلیل اهمال کاری دست اندرکاران و بی توجهی خوانندگان چنین ارزشی تبدیل به عنصری تا حد پوچ می شود.
البته چیزهای دیگری جای آن را پر می کنند همچون قدم زدن در خیابان و دوبله کار کردن و مصرف لذتگرایانه رسانه های جهانی، تا این(عمر) نیز بگذرد. حال باید دید در جامعه ای که سواد داشتن از قدیم ارزش بوده چرا استفاده از آن به خصوص در زمینه مطبوعات چندان مورد توجه قرار نمی گیرد.
مصرف مطبوعات یکی از شاخص های مشارکت سیاسی مردم یک منطقه و کشور است. در سطحی کوچکتر میزان استفاده از مطبوعات محلی نشانگر عدم مداخله مردم در سیاست های محلی و یا عدم توانایی مطبوعات در جلب این مشارکت است.
البته مردم اهل سیاست هستند و از طریق ریش سفیدی و سفارش "تلفنی" و ارتباطات خویشاوندی در سیاست و رشد عمودی فعالیت در بازار و سازمان ها گلیم خود را از اب بیرون می کشند، اما مطبوعات در این زمینه کمتر نقش داشته اند.
یکی دیگر از رسالت های مطبوعات معرفی اثار فرهنگی با ارزش و غنی و یا هنرمندان و مخترعین به مردم است. در این زمینه هم مطبوعات محلی ارتباطی موفق نداشته و به هیچ بازار فرهنگی و یا صنعتی دامن نمی زنند. هر گاه هم به این زمینه پرداخته باشند، احتمالا توانایی شان در هیجان آفریدن به چنین فرصتهایی چندان موثر نبوده و حرکت گروهیِ خاصی دیده نشده است.
تنها ذوق و شوقی که در مطبوعات به چشم خورده محتوای آنها را تحت تأثیر قرار می دهد، جذب رپرتاژ و آگهی است. رسانه ها و ابزارهای ارتباطی از بزرگ ترین آنها تا همین مطبوعات محلی خودمان وسیله ای برای ارتباط جامعه با یکدیگر هستند و اگر این ارتباط یک بعدی بوده و در جهت تسلیم مردم به رپرتاژها و تک گویی های سازمان ها باشند، از سه حالت خارج نیستند یا مردم از آن روی بر می گردانند، یا این همه نوشتار تبدیل به داستان روزمره می شوند و دست آخر همچون تشویقی برای استقبال از فضاهای ارتباطی دیگر عمل می کنند و مردم را به استفاده از شبکه های تلویزیونی و اینترنتی نه چندان مقبول سرگرم می سازند.
از سویی به دلیل نمایشی بودن ماهواره و شبکه های ارتباطی، آن دست از مردمی که مخاطب آن شده اند، دچار نوعی روزمرگی جهانی شده و فرصتهای تعامل محلی و ملی را از دست می دهند.
نکته دیگری که باید به آن توجه نمود، زمینه اجتماعی تولید نشریه محلی و مصرف آن است. از سویی مردم در خصوص چنین جایگاهی احساس نیاز ندارند و ابزارهای مدرن ارتباطی در ایران با الگوی ملی آغاز شده اند و به خاطر همین روزنامه و تلویزیون سراسری بیشتر از جنس محلی اش مشتری دارد.
از طرف دیگر رسانه های محلی نیز کارکرد مطلوبی از خود به نمایش نگذاشته اند. تخصص گرایی و نگاه اقتصادی به آن ها نبوده و گردانندگان آن ها عمدتا به قصد منفعت سیاسی به این گونه نشریات هویت شخصی بخشیده اند.
در برخی از این نشریات احساس خویشاوندی به غایت است و حتی از خلق یک هویت اجتماعی مردم پسند نیز عاجز بوده و به قدری در متن جامعه بی رنگ هستند که حتی زرد هم دیده نمی شوند.
البته این شرایط نشریات ریشه در زمینه اجتماعی کاردارانشان داشته و غرض نقب زدن به نقابها نیست. یکی از زمینه های اجتماعی مهم مهاجرت های زیاد صدساله ی اخیر به اردبیل است که داشتن مردمی که احساس شهروندی داشته باشند را غیرممکن ساخته است. چرا که میزان تزریق سرمایه های قبیله ای بیش از فرصت تربیت شهروندی است.
در چنین شرایطی احساسات قبیله ای در درون قوانین شهروندی غلغله می کند تا ما یک شهر قبیله(قبائل) محور داشته و نتوانیم به ساختن ارزشهای شهروندی مطلوب و بومی بپردازیم.
دست آخر اردبیل یک دو گانگی قبیله ای- ملی داشته و نتوانسته است به تربیت شهروندانی که مسئول ارزشهای اقتصادی و فرهنگی بومی اش باشد، بپردازد. بسیاری از کاربران رسانه ها هم خروجی همین فرهنگ بوده و عملکردشان در مطبوعات و رسانه ها صرفاً به تجربه فردی شان قابل تقلیل نیست.
خوب در چنین سرگردانی طبیعی است ما نتوانیم از انتقادهایمان درباره زیرمیزی، بی عدالتی و بسیاری از مصائب اجتماعی که ناشی از دوگانگی شهروندی بوده و به اعتراضات وسیع از دولتها انجامیده است، دست برداریم. چرا که نقطه مقابل این انتقادات نه حاکمان، که بافت اجتماعی است. چنین موضوعاتی است که به بی رونقی عنصری مانند روزنامه محلی مربوط است و طبیعتاً نگاه به این مسائل بدون نگاه به جامعه میسر نیست. بخشی از مسئولین نیز در رقابتها و یا توجهاتشان بیشتر به ریشه های قومی و قبیله ای اهمیت می دهند تا شرایط جدید جامعه و حقوق مدرن شهروندی و این ها هم اگرچه تقصیر این مسئولین نیست، اما مدتی مردم را به نقد همین مسئولین سرگرم می کند. آری در شرایط فعلی به جای این که به مشارکت سیاسی شهروندان اهمیت بدهیم و با مطبوعات آن ها را در حل مسائل جمعی شان مشغول سازیم، غفلت ما به جهانی کردن مصرف رسانه ای و اعتراض آفرینی کمک می کند تا در شیرین ترین تغییر اقلیمی سال، مطبوعات محلی به نظافت خانه ها بشتابند.
* پژوهشگر امور اجتماعی
6016
29/12/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]