واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: انتشار «کودکانههای بامداد» و سه رمان کودک
سه کتاب از «کودکانههای بامداد» به همراه سه رمان کودک منتشر شد.
به گزارش نامه نیوز، «خروس زری پیرهن پری» با تصویرسازی فرشید مثقالی و «ملکه سایهها» و «قصههای هفت کلاغون» با تصویرسازی ضیاءالدین جاوید کتابهای احمد شاملو هستند که این چاپ آنها به تازگی منتشر شده است.
هر سه این کتابهای کودکانه با «یکی بود یکی نبود» شروع میشوند؛ «خروس زری پیرهن پری» اینطور شروع میشود: یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکی نبود، یک گربه بود و یه طرقه بود، و یک خروس خوشگل چاق و چله بود که... ؛ «قصههای هفت کلاغون»: یکی بود یکی نبود، یک مردی بود هفت تا پسر داشت. خانهای هم داشت سر یک تپه نزدیک یک چشمه...؛ «ملکه سایهها»: یکی بود یکی نبود، روزی روزگاری، زیر این آسمان کبود، خواهر و برادری بودند که به خوبی و خوشی با هم زندگی میکردند...
این کتابها با شمارگان 2500 نسخه و قیمت 10 هزار تومان در نشر چشمه به چاپ رسیدهاند.
***
کتاب
سه رمان کودک با عنوانهای «خوشبختانه شیر»، «دختر کوچولو فرمانده سبیلو» و «پریزادان درخت سیب» منتشر شده است.
«خوشبختانه شیر» نوشته نیل گیمن با ترجمه پرناز نیری و تصویرگری اسکاتی یانگ در 117 صفحه با شمارگان 2200 نسخه و قیمت 7000 تومان منتشر شده است.
در پشت جلد این کتاب آمده است: «مامان برای ارائه مقالهاش درباره مارمولکها به یک کنفرانس میرود و قرار می شود تا برگشتن او بابا از خانه و بچهها مواظبت کند. مسئولیت خانه و زندگی و بچهها که دست باباها میافتد معمولا خرابکاری پیش میآید بخصوص اگر بابای خانه سربه هوا هم باشد. ولی به بچهها که خیلی خوش میگذرد. این بار خریدن یک بطری شیر از مغازه سر خیابان داستانی هیجانانگیز دارد.»
*
«دختر کوچولو فرمانده سبیلو» نوشته الهام مزارعی با تصویرگری ارغوان خسروی در 51 صفحه با شمارگان 2200 نسخه و قیمت 4500 تومان منتشر شده است.
پشت جلد کتاب: «وقتی کنار سفره نشستم مامان برایم چای ریخت و گفت: دیشب چه خوابی میدیدی؟ انگار با یکی حرف میزدی؟ پرسیدم: «حرف میزدم؟چی میگفتم؟» مامان چپ چپ نگاهم کرد و پرسید: «سبیلو کیه؟» با تعجب پرسیدم: «سبیلو؟» مامان گفت: «روی کی اسم گذاشتید؟» توضیح دادن درباره سبیلو کاری سخت بود.»
*
«پریزادان درخت سیب» نوشته سیدنوید سیدعلیاکبر با تصویرگری حدیثه قربان در 79 صفحه با شمارگان 2200 نسخه و قیمت 5000 تومان به چاپ رسیده است.
پشت جلد کتاب: «پریزاده گفت: «کجا برم آخه از پیش تو دیو گلم؟ این همه سر و رو مگه برای من آرایش نکردی؟ این همه سوسن رو با دستهای بزرگت مگه برای من نکاشتی؟ مگه همه این برکه اشکهای تو نیست که برای من ریختی؟ کجا برم از پیش تو؟» دیو گفت: «چی دیدی از من بینام و نشون/ آروم جون؟ من که دوندونه رو پوست بدنم!/من که نیش عقربه تو دهنم!
تو تنت باغ بهشت/ من با این صورت بدترکیب زشت! که همه از ترس من/ توی پستو، توی گور/ لونه موشای کور یا که هفت تا سوراخ نزدیک و دور / قایم میشن!/خانومی! چشمبادومی!/گل من! بالا بلا!/چی دید از من شما؟»
*
رمانهای یادشده در نشر افق به چاپ رسیدهاند.
منبع: ایسنا
۲۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]