واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
چهارشنبهسوری؛ زردی من از تو، سرخی تو از من
چهارشنبه سوری از جمله جشن های ایرانی است که اگر چه دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما همچنان در برخی شهرها و در میان برخی خانواده ها همچنان اصالت خود را حفظ کرده است.
برترین ها: امروز آخرین سه شنبه سال است و هیجان از روی آتش پریدن و ترقه بازی را در میان بیشتر دوستان و اطرافیان می توان دید. بماند که از یک هفته پیش صدای ترکیدن نارنجک و کپسولی و ترقه و سیگارت را می شنویم و گاهی چنان برق از سر آدم می پرانند که نمی دانی باید خوشحالی کنی از شاد بودن پسرکان و جوان هایی که دلشان خوش است به این تفریحات، یا از عصبانیت در دل بگویی رحمت به روح پدرتان، بگذارید سه شنبه شب بشود و همان موقع که آدم ذهنش برای شنیدن این صداها آماده است، نارنجک هایتان را بترکانید.
چهارشنبه سوری از جمله جشن های ایرانی است که اگر چه دستخوش تغییرات بسیاری شده است، اما همچنان در برخی شهرها و در میان برخی خانواده ها همچنان اصالت خود را حفظ کرده است.
در ایران باستان، برخی از روزهای سال را نحس و بدیمن می دانستند و اعتقاد داشتند روزهای نحس و شوم را باید با عیش و شادمانی گذراند تا شیاطین و اجنه فرصت رخنه در وجود آدمیان را نیابند. آنها چهارشنبه سوری را طلایهدار نوروز می دانستند و باور داشتند این آتش، نماد و نشانه نیروی مهر و نور و دوستی است.
قدیم ترها هفت بوته با فاصله و به دنبال یکدیگر می چیدند و آتش روشن می کردند و همه اعضای خانواده شاد و خوشحال از روی آتش می پریدند و یکصدا با یکدیگر این جمله را سر می دادند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». البته اکنون نیز این رسم همچنان برجاست. شاید هفت آتش نباشد اما همچنان بسیاری از مردمان از روی آتش می پرند و این جمله را تکرار می کنند. این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد. به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد.
چهارشنبه سوری فقط به آتش محدود نمی شود. بدون شک خودتان هم می دانید رسم و رسوم متعددی در این شب جاری است که برخی از آنها بسیار جالب هستند. پیش از هر چیز باید باید اشاره کنیم که امروز غروب به هیچ عنوان حرف منفی یا ناراحت کننده به زبان نیاورید. شاید دختران جوانی فالگوش ایستاده باشند و منتظر شنیدن خبرهای خوب باشند. حیف است رویاهای زیبای آنها را با جملات منفی از بین ببرید. اگر تاکنون در مورد فالگوش ایستادن نشنیده اید باید بدانید، یکی از رسمهای چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرامیدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
پسرها هم بیکار نیستند. آنها هم قاشقزنی می کنند. البته قاشقزنی مختص پسرها نیست. در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه می آیند و به کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند. بماند که پسرهای این روزها فقط دنبال ترقه بازی می روند و دیگر از این چیزهادر خیابان نمی بینیم. اما رسم خوبی بود که تا همین چند سال پیش هم انجام می شد. چه هیجانی داشت این قاشقزنی ها. خاطرم هست این شب را همیشه در خانه مادربزرگم (که دو سال پیش به رحمت ایزدی رفت) جمع می شدیم و در حال بازی و لذت بردن از انواع خوراکی ها و آجیل های شور، منتظر بودیم تا قاشقزنهای محترم کیسه شان را از پشتبام به پشت پنجره آویزان کنند تا ما برایشان تخممرغ یا آجیل بریزیم. چه لذتی داشت دیدن مادربزرگم که با هیجان وصفنشدنی در دستهای پیر و تاخورده خود مشتی آجیل جمع می کرد و در کیسه قاشقزنها می ریخت و تا چندین دقیقه از این کار غرق در هیجان و لبخند میشد.
در شهرهای مختلف ایران رسم ها کمی با هم فرق دارند. به طور مثال، در تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر عابرین نیز رایج است که از آداب دوران ساسانیان بوده است و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند. در تبریز آتشافروختن در این اواخر متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آن صبح روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان می پریدند و جمله «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند.
در شهرهای کردنشین ایران، رسوم و مراسم آخرین چهارشنبه سال و نوروز بدین ترتیب است که ابتدا برفراز کوه ها، بالاترین نقطه کوه آتش روشن میکنند و همچنین در مکانی مناسب آتش بزرگی می افروزند و به دور آن به رقص محلی و پایکوبی میپردازند.
در شیراز هم افروختن آتش در معابر و خانهها، فالگوشی، اسپند دود کردن، نمک گرد سر گرداندن مرسوم است. در موقع اسفند دودکردن و نمک گردانیدن، وردهای مخصوصی وجود دارد که زنان میخوانند. در گذشته قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ بودهاست و در آنجا توپ کهنهای است، که مانند توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند. زنان در گذشته در حمامی که آب آن از رودخانه سعدیه میآمد به جهت رفع بلاها و گشوده شدن بخت دختران در این روز استحمام می کردهاند.
زنجانی ها در چهارشنبه سوری کوزه شکنی می کنند. آنها مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به نشانه شور چشمی و یک سکه به علامت تنگدستی در کوزهای سفالین میاندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود میچرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه میبرد و آن را به کوچه پرتاب میکند و میگوید: درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شوربختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور میکنند.
در آخر هم بد نیست در مورد آجیل مشکل گشای چهارشنبه سوری برایتان بگوییم. همه می دانیم که در این شب آجیل حضور دایمی دارد اما آیا می دانید فلسفه آن چیست؟ در گذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی همچون تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو می دادند و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر میگردد و کینه و رشک از وی دور میگردد. امروزه اصطلاح نمکگیرشدن و نان و نمک کسی را خوردن و در حق وی خیانت نورزیدن، از همین باور سرچشمه گرفتهاست.
پس زیاد آجیل بخورید تا حسابی مهربان شوید و هیچ کینه ای در دلتان نماند که با خود به سال جدید ببرید.
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]