واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار شنبه 5 اردیبهشت 1388 تعداد مشاهده : 111 خنديدن به خود و زندگي جام جم آنلاين: خنده و شادي وقتي حاصل تفكر و انديشهورزي درباره تناقضات و رخدادهاي كميك زندگي باشد، علاوه بر لذت سرگرم شدن، نهايتا به يك بازخورد فرهنگي هم ميانجامد. به آن معنا كه اگر موقعيتها و موضوعهاي نمايش پسزمينه فرهنگي عميق و ريشهداري داشته باشند، ميتوان چنين اجرايي را نمايش زندگي خود تماشاگران هم به حساب آورد؛ يعني آنها در سالن تئاتر ناظر بر موقعيتهاي خندهدار و كميك زندگي خويش ميشوند و با شادماني و آسودگي خيال به همين موقعيتهاي خود ميخندند. معمولا چنين وضعيت نشاطآور و مفرحي در پايان به يك غايتمندي الزامي هم شكل ميدهد، تا جايي كه اجرا باب طبع همه تماشاگران واقع ميشود. نمايش سي به نويسندگي، طراحي و كارگرداني سارا فرزادفرد كه هماكنون در تالار اصلي مولوي اجرا ميشود، نمونه قابل تاملي از اين گونه نمايشهاست. بسياري از نويسندگان و متفكران معتقدند زندگي گرچه وجوه تراژيك زيادي هم دارد؛ اما جنبههاي كميك آن در كل بمراتب بيشتر است و حتي پارهاي از تراژديهاي آن هم كميك هستند. علت اين خصوصيت زندگي به تناقضات فراواني مربوط ميشود كه همواره در قالب شخصيت، گفتار و رفتار آدمها، نوع و چگونگي حادث شدن رخدادها و نيز در متناقض بودن بسياري از موقعيتها بروز ميكند و شناخت و اثبات آنها براي هر انسان هوشمندي امكانپذير است. با توجه به اين حقيقت، اگر هنرمند بتواند اين تناقضات و رخدادها و موقعيتهاي كميك را در ساختار نمايشي مناسبي چنان جاي دهد كه حركات، ديالوگها، موقعيتها و حتي نمايههاي جزيي و كلي صحنه در راستاي تسري و القاي كميك اجرا به كار گرفته شوند و نوعي هدفمندي هم بر آن مترتب باشد، در آن صورت ميتوان گفت نويسنده و كارگردان نمايش توانستهاند حقيقت كمدي بودن زندگي را عملا به اثبات برسانند و مخاطب را به رخدادها و موقعيتهايي كه در زندگي خود او پيش آمده يا رخ خواهد داد، بخندانند. ضمنا نمايش به طور همزمان پرسشهايي ضمني را هم در مورد چرايي حوادث مطرح ميكند و متعاقبا با پردازش بصري و دراماتيك چگونگي رخ دادن آنها، پاسخهاي لازم را هم در اختيار مخاطب ميگذارد. معمولا چنين روندي در هر دو حوزه متن و اجرا شامل يك آغاز، ميانه و پايانه است كه اگر نويسنده و كارگردان بتوانند در اين 3 مرحله با نگرش و نيز ترفندها و تمهيدات عملي، تماشاگران نمايش را بخندانند و وارد فضاي روحي و رواني مفرح، سرگرمكننده و همزمان معنادار و دلالتگري بكنند، بايد به تلاش و ذوق و احساس آنها آفرين گفت. ابتكار دانشجويي آنچه در نمايش سبب شناخت و متمايز شدن جنبههاي كميك زندگي ميشود، آن است كه هر داستان و موقعيتي به شكلي موجز به بيان و تصوير درميآيد و همين به برجستهتر شدن تناقضات و عوامل و عناصر كميك آن كمك ميكند. نمايش سي به نويسندگي، طراحي و كارگرداني سارا فرزادفرد كه حاصل توانمنديها و ابتكارات هنري يك گروه دانشجويي است، به يك عرف فرهنگي ساده در خانوادههاي سنتي ميپردازد، مبني بر اين كه طبق سلسله مراتب سني دختر جوان خانواده هميشه بايد پس از خواهر بزرگترش ازدواج كند. سارا فرزادفرد به عنوان نويسنده متن اين موضوع را با تناقضات خاص آن پيش ميبرد و بعد از آشناييزدايي از اين عرف فرهنگي به شكلي منطقي و زيبا به نقض آن ميپردازد. او ازدواج دختر جوانتر را به دليل موقعيت و فرصتهاي پيش آمده و مناسب براي او بر ازدواج دختر بزرگتر، كه 30 سالگياش را پشت سر ميگذارد و همزمان گير و گرفتها و دافعههاي نسبي زيادي هم دارد، ارجح ميكند. موضوع با جشن تولد 30 سالگي دختر بزرگتر آغاز و با ازدواج دختر كوچكتر پايان ميپذيرد و هيچ پيچيدگي يا گره داستاني تعليقزايي ندارد؛ زيرا اساسا داستاني در كار نيست و فقط يك موقعيت خانوادگي و اجتماعي به نمايش گذاشته ميشود. اما رويكرد استقرايي و دقيق به همه اجزا و عناصر متن و نيز انتخاب حالات و ديالوگها و رفتار مناسب و باورپذير براي پرسوناژها سبب شده كه موقعيت مورد نظر با وجود سادگي، بديهي است و حتي تكراري بودنش بسيار زيبا و گيرا جلوه كند. ضمنا سارا فرزادفرد بسياري از ابتكارات و خواستهها و حتي عتابورزيهاي جوانان را در متن گنجانده و آنها را هم آسيبشناسي كرده است. متن اين نمايش به مابهازاءها و حوادث جنبي بيرون از محيط خانوادگي نمايش هم نظر دارد و همين به فضاسازي و باورپذيري اجرا كمك فراوان كرده است. نويسنده از اين طريق به موقعيت مورد نظر جامعيت فراگيرتري ميبخشد. اين دقت و توجه به جوانب مختلف موضوع سبب شده كه نمايش به هنگام اجرا در هيچ لحظهاي از ژانر كمدي موزيكال بيرون نزند و ضمنا همواره رخدادها، ديالوگها، حالات، ژستها و موقعيتهاي مفرحي را براي خنداندن تماشاگر دربر داشته باشد. نمايش سي در حوزه كارگرداني، كاربري ابزار صحنه و تلاش براي هرچه بصريتر و نمايشيتر بودن اجرا تا حد قابل اعتنايي تجربي و خاص به نظر ميرسد. آنچه در نمايش سبب شناخت و متمايز شدن جنبههاي كميك زندگي ميشود، آن است كه هر داستان و موقعيتي به شكلي موجز به بيان و تصوير درميآيدسارا فرزادفرد از همه عوامل و اجزاي تشكيلدهنده ساختار نمايشهاي كمدي موزيكال استفاده كرده است. اين اجزا و عناصر عبارتند از: اغراق، نقيضهنمايي، تغيير حالتهاي ناگهاني، رفتار كميك، تكرار غيرقابل انتظار در بيان و حركات، تغيير در لحن، استفاده از حركات موزون خندهدار، بزرگنمايي، كوچكنمايي، نمايههاي تصويري كميك و كاريكاتور، موسيقي شاد و ضربي و ريتميك، ژست، وانمودهسازي و... كه ميتوان كاربري تصاوير پردهاي اشياء، مكانها و آدمها را نيز به آن افزود. صحنه نمايش به سبب استفاده نمايشي و تئاتري زيبا از تصاوير پردهاي، گاهي به كتابي شباهت دارد كه همزمان با پيشبرد روند اجراي نمايش، اوراق مصور آن از سوي بازيگران ورق ميخورد: هر صحنهاي به شكل يك تصوير پردهاي در پس زمينه و حتي كف صحنه اشياء و ابزار صحنه و نوع مكان را به گونهاي كاملا بصري نشان ميدهد؛ يعني ابزار صحنه به كمك تصوير و شمايلسازي كميك، كاريكاتور و گاهي هم حتي در قالب ابزار مينياتوري كوچك براي صحنه طراحي و شكلدهي شدهاند. سارا فرزادفرد عملا ثابت ميكند كه ميتوان به كمك نقاشي و كاريكاتور و حتي گاهي با تركيبي از نقاشي و ابزار مينياتوري كه در حقيقت نوعي كلاژ تصويري و صحنهاي به شمار ميرود، صحنه و فضايي بسيار متنوع، بصري و نمايشي خلق نمود. تمرين و اجراي مناسب ترفندها و تمهيدات هنرمندانه و ابتكاري كارگردان، در كل كمدي موزيكال سي را تا حدي فانتزيك جلوه ميدهد. حركات بازيگران، ميزانسنها، جابهجاييها، حالتها، ژستها و ديالوگها، همگي سنجيده و حساب شده به پردازش درآمدهاند و نشان ميدهند كه نمايش با تمرينات جدي شكل گرفته است. هر 4 بازيگر نمايش؛ معصومه رحماني، مينو ملكي، پرنيان گودرزي و امير سلطان احمدي به دليل بازيهاي گيرا، كميك و زيبايشان در ذهن تماشاگران ميمانند. آنها از آغاز تا پايان، مخاطبان خود را ميخندانند، بيآنكه كمترين نشانهاي از سبكي رفتار، لودگي يا بيمايگي محتواي متن يا اجرا در ميان باشد. نورپردازي محمد اسدي، كاربري معمول خود را داراست، موسيقي شاد، ضربي و ريتميك نمايش هم كه به انتخاب كوروش فرزادفرد تدارك ديده شده به تعميق محتواي مفرح متن و گيرايي مضمون هر كدام از صحنهها افزوده است. طراحي و دوخت لباس كه از سوي مهرنوش ملكي انجام شده نيز با نوع پرسوناژها و مضمون نمايش همخواني دارد. استفاده از صداهاي جنبي كه بيانگر نوع پيامرسانيهاي رسانهاي است، برمحتواي نمايش و ويژگيهاي اجرايي آن افزوده و ضمنا تصويري ذهني هم از حال و هواي فرهنگي جامعه ارائه كرده است. بايد خاطرنشان كرد كه تالار مولوي با توجه به نوع چيدمان خاص صندليها براي اين نوع نمايش ظرفيت حضور 140 تماشاگر را دارد كه در شب هشتم اجراي نمايش حدود 120تماشاگر در سالن حضور داشتند. نمايش سي به نويسندگي، طراحي و كارگرداني سارا فرزادفرد كه اجرايي دانشجويي به شمار ميرود، حين نمايهسازيها و شكلدهيهاي پيدرپي به طور همزمان به حالات دروني و رواني پرسوناژها نيز نظر دارد و نهايتا موفق ميشود آنها را روانشناسي هم بكند و همين ويژگي در كل به شخصيتپردازي و در نتيجه به باورپذير شدن آنها منتهي ميشود، اين نمايش زندگي و موقعيت خانوادههاي سنتي و مخصوصا دختران جوان دم بخت آنان را بخوبي بازشناسي، تحليل و حتي آسيبشناسي فرهنگي و اجتماعي ميكند و از لحاظ اجرا هم قابليتهاي بالاي تئاتر دانشجويي را به نمايش ميگذارد، ميتوان گفت كه در همه حوزههاي متن، كارگرداني، طراحي صحنه، بازيگري، نور، موسيقي، لباس، چهرهپردازي و صحنهآرايي نمايشي موفق و بهيادماندني است و همزمان جزو گيراترين و خندهدارترين كمديها به شمار ميرود كه شايسته و بايسته چند بار ديدن است. حسن پارسايي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]