واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
برگردان اشعار محمدکاظم کاظمی به خط بریل توسط شاعر روشندل
شاعر روشندل ایرانی به دلیل علاقه به شاعران افغانستانی علاوه بر بررسی اشعار «محمدکاظم کاظمی» در پایاننامه کارشناسی ارشد خود، اثر محمدکاظم کاظمی و ابراهیم امینی را به بریل برگردان کرده است.
«موسی عصمتی» در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس با اشاره به علاقه خود به شاعران افغانستانی و شعر مهاجرت اظهار داشت: به دلیل درد و واقعیتی که در شعر مهاجرین وجود دارد، الفتی خاص با شعر مهاجرین دارم. وی اظهار داشت: با شعرای افغانستانی مانند کاظم کاظمی، ابوطالب مظفری و زهرا حسینزاده آشنا هستم و شعر آنها از اشعار مورد علاقه من است. این شاعر روشندل ایرانی موضوع پایاننامه کارشناسی ارشد خود را نقد و بررسی آثار کاظم کاظمی اعلام کرد و گفت: علاوه بر زندگینامه شاعر، وزن اشعار، قافیهها و ردیفهای اشعار در این پایاننامه بررسی شد. وی که اهل شهرستان سرخس است، درباره چرایی انتخاب این موضوع اظهار داشت: از علاقمندان به شعر کاظمی بودم و تصمیم گرفتم به جای انتخاب موضوع کلیشهای، این سوژه را انتخاب کنم. عصمتی اظهار داشت: از میان آثار کاظمی ابتدا کتابهای شمشیر جغرافیا، کفران، قصه سنگوخشت و رصد صبح را به خط بریل برگردان کردم و سپس به بررسی آنها پرداختم. این شاعر ایرانی که خود معلم مدرسه روشندلان است، اظهار داشت: با توجه به این که اشعار کاظمی در کتابهای درسی هم گنجانده شده است، وجود اندیشههای انقلابی در شعر این شاعر یکی از انگیزههای من در انتخاب بررسی آثار کاظمی بود. به گفته این روشندل شاعر، تعدادی از شاگردان روشندل او مهاجر افغانستانی هستند و برخی از دوستان روشندل او نیز اهل افغانستان بودند که اکنون یکی از آنان در شهر مزار شریف مشغول به تدریس است. وی افزود: به دلیل علاقهام به شعر مهاجرت، کتاب زخم زیبایی اثر ابراهیم امینی یک تن از شعرای افغانستانی ساکن مزار شریف را به خط بریل برگردان کردم. این کتاب همراه وی است و گاهی آن را برای دانشآموزان خود میخواند. عصمتی اشعار زیادی سروده است و در میان جامعه ادبی مهاجرین افغانستان نیز مشهور و سرشناس است. او یکی از اشعار خود با نام «گیتار میزد» را به کاظم کاظمی تقدیم کرده است. در کوچه دیشب یک نفر گیتار میزد میرفت امّا تا سحر گیتار میزد اشکی که از پامیر جاری شد به این دشت چون رود، در حال سفر گیتار میزد باران گرفت و... بوی نم بر خواست از خاک وقتی که او دیوانه تر گیتار میزد باران گرفت و... یادش آمد روزگاری در بلخ احساسش پدر گیتار میزد امّا زمین چرخید و او این گوشه افتاد حالا غریبانه پسر گیتار میزد حالا زمین یک کوک ناساز است این جا باید که با لحنی دگر گیتار میزد در کوچهها مان بی حضور ابری او باران نمیآمد مگر گیتار میزد از قندهار روزگاران غزل بود مردی که چون شهد و شکر گیتار میزد دیریست بوی نم نمی خیزد از این خاک ای کاش یک کم بیشتر گیتار میزد از جمله آثار مهم شعری او میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1-مجموعه شعر قدمی مانده به تو- انتشارات توسعه سال78 – تهران 2-کتاب قصه نان سال 81- انتشارات پژوهش توس 3-کتاب ضامن آهو سال84- انتشارات آیین تربیت 4-شهرک الفبای بریل که اولین مورد از این نوع می باشد که به صورت 4 سیدی انتشار یافته است. این شاعر روشندل در جشنوارهها و مسابقات شعری عنوانهای برتر زیادی کسب کرده است، از جمله: 1-نفر اول شعر در بخش ویژه و کسب دیپلم افتخاری از موسسه نشر آثار و افکار امام خمینی (ره) 2-نفر اول شعر بیداری اسلامی کرمان 3-نفر اول بخش شعر پیامبر اعظم(مشهد) 4-نفر اول شعر نابینایان ایران (کاشان) «شبیه رودکی» یکی از اشعار وی است که به تازگی سروده است: آیا شما، نشانهای از من ند یدهاید ؟ کوهی درست رو به شکستن ندیدهاید؟ رودی بدون فرصت برگشت تا ابد آرام و سر به زیر و فروتن ندیدهاید؟ این جا کنار بغض سرازیر ریل ها ساکی در آستانه ی رفتن ندیدهاید؟ ساکی بدون نان وپنیر و کمی لباس ساکی میان رفتن و ماندن ندیدهاید؟ در چاههای بستهی این شهر، یک زمان از این قبیله باز تهمتن ندیدهاید؟ مردی شبیه رودکی اما شکستهتر در بلخ یا حوالی کدکن ندیدهاید؟ بودا تر از همیشهی تاریخ بامیان آماج سنگهای فلاخن ندیدهاید؟ مردی که رنگ مات عصایش سفید بود مردی شبیه چلچله اصلاً ندیدهاید؟ مردی که آه، مثل من انگار گمشده ست چون سوزنی میانهی انبار گمشده ست مردی که باز بغض عصایش رها نشد هر چند روضه خواند عصا اژدها نشد مردی که باز با پر قمری پرید و رفت با چشم تا ابد،تر قمری پرید و رفت در کوچههای گریهی بسیار خنده شد از دست سنگهای زمانه پرنده شد. انتهای پیام/و
93/12/22 - 13:50
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]