تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 10 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اندكى حقّ، بسيارى باطل را نابود مى كند، همچنان كه اندكى آتش، هيزم هاى فراوانى را م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802924910




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حکایت ارادت یک خانواده روشنفکر متعهد به امیرالمومنین(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: مگر می شود کسی در این دنیا بگردد و علی(ع) توجهش را جلب نکند کسی که بر ستیغ افتخارات بزرگ نشسته و اولین ایمان آورنده به پیامبر و پسر عمو و داماد اوست، همسر بانویی است که پیامبر(ص) او را مادر خود لقب داد، پدر حسن و حسین و زینب است.

به گزارش تراز ،18 اسفند سالروز درگذشت سیمین دانشور، بانوی ادبیات ایران و همسر جلال آل احمد است. شرط ازدواج جلال با سیمین این بود که همیشه «دانشور» بماند و هیچ وقت «آل احمد» نشود. خانواده آل احمد و دانشور که در عین روشنفکری متعهد و در عین تعهد روشنفکر بودند، ارادتی بی مثال به حضرت علی(ع) داشتند و خانه خالی آنها هنوز پر از نشانه هایی محکم از این ارادت است.

سیمین دانشور از آن سیمین هایی نبود که بگذارد برود، جلال را در همین ایران پیدا کرده بود، عاشقش شده بود و با اینکه چند سالی را هم برای تحصیل در خارج از ایران در اروپا و امریکا گذراند و در عاشقانه هایی که به جلال می نوشت؛ این را یادآوری می کرد.زیبا جملاتی است که سیمین وقت رسیدن به ایتالیا در 11 شهریور 31 و با کنایه به «غرب زده ها» برای جلال نوشته است: «در طیّـاره با وجود متلک های این و آن که آمریکا رفتن گریه ندارد و غیره، باز تا مدتی، یعنی تا وقتی از مرز ایران دور شدیم، گریه می کردم و هرچه می کوشیدم خود را آرام بکنم نمی توانستم. اکنون که این کاغذ را می نویسم کمی آرام شده ام و رضا به داده داده ام «
عاشقانه های جلال و سیمین خواندنی است، دانشور دریکی از پاسخ هایی از راه دور و از پالو آلتو برای جلال می فرستد، می نویسد: «جلال عزیز، کاغذ اخیرت پدرم را درآورد. عزیزم، چرا اینقدر بی تابی می کنی؟ مگر من به قول شیرازی ها گل هُـم هُـم هستم که از دوری ام اینطور عمر عزیز و جوانی خودت را تباه می کنی؟ صبر داشته باش

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل افسرده حالش به شود دل بد مکن
این سر شوریده بازآید به سامان غم مخور.
و تو یوسف منی، نه من سیاه سوخته ی بدبخت. مگر من چه تحفه ی نطنزی هستم و بودم که تو چنین از رفتن من نگران شده ای و بی خود خیالت را ناراحت می کنی. می دانی از وقتی که کاغذ سوم تو رسیده است، کاغذ 25 سپتامبر تو، آرام و قرار ندارم، مثل مرغ سرکنده شده ام....جلال عزیز، برای چه چیز من دلت تنگ شده؟ برای شلختگی ام؟ برای کدبانوگری هایم! بی خود زندگی را به خودت حرام نکن. چشم به هم بزنی یک سال سر آمده است. یادت باشد که من می خواهم وقتی آمدم تو را سالم و چاق و چلّه ببینم ـ سیمین تو.»
حالا دیگر دلتنگی های سیمین و جلال تمام شده است. سیمین چند سالی است بار سفر بسته و رفته است. درروزهای آخر عمرش برای علی(ع) هم نوشت. این بانوی پیشکسوت داستان‌نویس پس از یک دوره بیماری، در سال 86 کار نوشتن را دوباره از سر گرفت و داستانی با نام «برو به شاه بگو» نگاشت که درباره حضرت علی(ع) و مظلومیت‌های آن بزرگوار است. خانواده آل احمد ارادتی بی مثال به حضرت علی(ع) داشتند و خانه خالی انها هنوز پر از نشانه هایی محکم از این ارادت است.
غلامرضا امامی در گفتگویی با سیمین دانشور که در شماره سوم «یادآور» آبان 87 منتشر شده است، از او می پرسد: شنیده ام اخیرا قصه ای از شما منتشر شده به نام «بقای انرژی» داستانش چیست؟
سیمین دانشور پاسخ می دهد: بقای انرژی داستان کسی است که بعد از مرگ کالبدش از بین می رود اما انرژی اش باقی می ماند. از روی کالبدش بلند می شود و ندایی را می شنود که تو آزادی برو و تمام دنیا را بگرد. گذشته، آینده این دنیا، آن آن دنیا،  همه را می توانی سیاحت کنی. بلند می شود و سیرآفاق و انفس می کند، به خیلی ها بر می خورد، حافظ و سعدی را می بیند، مرا می بیند و می گوید می خواهم ببینم کسی که مرا نوشته، کیست و پس از آن گشت و گذار به نتایج خاصی می رسد.
غلامرضا امامی: ظاهرا بخشی در این داستان در مورد حضرت علی(ع) است...
 سیمین دانشور: مگر می شود کسی در این دنیا بگردد و علی(ع) توجهش را جلب نکند کسی که بر ستیغ افتخارات بزرگ نشسته و اولین ایمان آورنده به پیامبر و پسر عمو و داماد اوست، همسر بانویی است که پیامبر(ص) او را مادر خود لقب داد، پدر حسن و حسین و زینب است و در عین حال، روزگار ... او را به جایی می رساند که در مقطعی هیچ همدل و همزبانی پیدا نمی کند. و در دل هایش را به چاه می گوید.




دوشنبه 18 اسفند 1393 ساعت 17:43





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تراز]
[مشاهده در: www.taraznews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن