واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۲
رفته بودم شاید یکی دوتا فلامینگو یا پرنده مهاجر را از نزدیک ببینم، میگفتند هرسال اینجا گردهمایی فلامینگوها برگزار میشود. حیف است به اراک بیایی و در فصله 7 الی 8 کیلومتری آن میقانش را نبینی. میقانی که تنها نامش را در زمان ارسال اخبارش و عکسهایش را که پرآبی و سر سبزیش را نشان میداد و پرندگانی که گوشه کنار آن مشغول شنا بودند، میدیدی. میگفتند اراک جای دیدنی زیادی ندارد، ولی تالابش آبروداری میکند و مهمانپذیر و گردشگرپذیر است. هرچه به تالاب میقان نزدیکتر میشدم حس خوبی از دیدن آن در ذهنم حک میشد. کوههای زیبا، اما کم برف اطراف اراک و آسمان زینت یافته با ابرهای سفید، زیبایی خاصی به شهر و اطراف تالاب داده بود. در راه تالاب به روستایی رسیدیم به نام طَرمُزد، میگفتند به این علت بدان طرمزد میگویند که در قدیم در این منطقه وقتی هنوز عرق کارگر خشک نشده بود مزدش را میدادند. خانههای گلی در ابتدای روستا قدمت بالای روستا را نشان میداد و از خانههایی که در آنها تا نیمه در خاک و گل فرورفته بود معلوم بود سالهاست بسته شده و کسی به آنها سری نزده است، ولی این نازیبایی باز هم شوق دیدن میقان را از خاطرم محو نکرد، چون قرار بود زیبایی خدادادی و بینظیری را به نظاره بنشینم که این چیزها در برابر آن عظمت هیچ است. به کارخانهای میرسیم که پودر سولفات سدیم تولید میکند و آنچه تولید کرده را چون کوهی بزرگ روی هم انباشته و ماشینهای سنگینی اطراف آن در حرکتند. هنوز فکر میکنم به زودی به میقان میرسم و پرندههای مهاجرش را میبینم. اما هرچه در جاده پیش میرفتیم کمتر به نتیجه میرسیدم. فکر میکردم اگر به میقان برسم شاید چند پرنده مهاجر باقی مانده باشند و من با تالاب و مهاجرانش عکس یادگاری خواهم گرفت و از آن همه زیبایی گزارش تهیه خواهم کرد. شاید پشت نیزارهای آن پرنده مهاجری مشغول شنا باشد.
تالاب میقان
اما همه این تصورات من رویا بود. روی جادهای قدم گذاشتیم که میگویند چند سالی است در میانه تالاب احداث شده است و آب آن طرف تالاب را به وسیله لوله به دو طرف منتقل میکنند، یعنی تالاب میقان دو قسمت شده و با لوله به هم وصلاند؛ مسئولان محیط زیست معتقدند این کار اکوسیستم تالاب را بهم میریزد. اما هرچه نزدیکتر شدم آبی ندیدم، شاید هنوز تا رسیدن به تالاب باید بیشتر رفت، اما هرچه رفتیم فقط خشکی و نمناکی همراه با خاکهای سفید (پودر س دیم) قابل مشاهده بود. از روی کنجکاوی پرسیدم تالاب خیلی دور است و با کمال تعجب شنیدم اینجا تالاب است، اما چه تالابی؟ دریغ از آن همه رویایی که در ذهنم حک شده بود، تالاب خشک شده بود، تنها در گوشهای از آن مقداری آب به مثابه اینکه باران آمده باشد، جمع شده بود، میگفتند 3 هفته پیش اینجا پر آب بود و متعجب از این که در این 3 هفته چگونه تالاب خشک شده بود، البته گفتند شاید قسمت دیگر آن آب داشته باشد، ولی باز هم صورت مساله پاک نمیشد. آب این قسمت تالاب کجاست؟ آنجا از هیچ کس و هیچ چیزی خبری نبود، مگر مشاهده گل و خاک دیدن داشت؟ باید آبی باشد که مهمان داشته باشد و بال بگسترند بر آب آن، اما دریغ از یک پرنده و دریغ از آبی برای شنای پرندگان. مهمانان تالاب نیز چون من دلگیر شده و از آن جا رفته بودند و من ماندم نظارهگر تالاب خشکیده میقان، دلم گرفت، مگر عکس سلفی من با تالاب خشکیده و خاکهایی که به راحتی در آن فرو میرفتی، چه صفایی داشت؟ آری اینجا روزی تالاب بود، اما دیگر تالاب نیست. میگفتند سال گذشته به دلیل گرم شدن آب تالاب بر اثر ورود پساب تصفیه شده اراک به میقان و رشد گیاهان و ایجاد اکوسیستم نیزاری فلامینگوها و پرندگان مهاجر به خیال این که فضای خوبی برای ماندن پیدا کردند، مهاجرت نکردند، اما با سردشدن هوا تعداد زیادی از آنها به دلیل کمبود غذای ناشی از سرما در بیرون آب یخ زده یا بر اثر گرسنگی تلف شدند. تنها عایدی من از تالاب، کفشهای فرو رفته در گلهای آن بود که هرچه بیشتر به آن وارد میشدی، بیشتر در آن فرو میرفتی. آنهایی که ما را برای دیدن این تالاب همراهی میکردند به نگاه متعجب ما نگاه میکردند، ولی مثل ما از خشکیدن تالاب تعجب نکرده بودند. به هرحال دیدن این منظره جز آزار روح چیز دیگری نداشت و عطایش را به لقایش بخشیدیم و برگشتیم. حتی دیگر آسمان زیبا و پر ابر اراک و کوههای سر به فلک کشیده و نیمه برفی آنها هم نمیتوانست زیباییهای خود را به رخ چشمی بکشاند که نظارهگر خشکیدگی میقان بود. اگر میقان دوباره پرآب نشود تیتر خبرهای مربوط به میقان را تغییر خواهم داد و مینویسم، میقان دیگر خانه امید مهاجران نخواهد بود و به این امید اراک را ترک کردم که شاید روزی برای دیدن تالاب پر آب میقان به اینجا بازگردم. گزارش از: زهرا حبیبپور خبرنگار ایسنا
تالاب میقان
تالاب میقان
تالاب میقان
انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]