تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههاى دیگر تمام قر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829707232




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

قصه ماهی کوچولو


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


داستان؛
قصه ماهی کوچولو




  به گزارش سرویس کودک جام نیوز، یکی بود، یکی نبود. تازه بهار شده بود و تپّه ی بلند دهکده پر از علف های سبز و گل های رنگارنگ بود. پروانه ها از پیله هاشون در اومده بودن و روی گل ها بازی می کردن و خبر اومدن بهار رو به همه می دادن. بالای تپه، خونه حسن بود. حسن خیلی از اومدن بهار خوشحال بود و دلش می خواست بره بیرون و روی سبزه ها بازی کند، ولی نمی تونست.  

  چون مریض بود. چند روز گذشت و حسن هنوز بیرون نیومده بود. گل ها و پرنده ها و ماهی های روی خونه دلشون براش تنگ شده بود. آخه حسن خیلی اون ها رو دوست داشت و قبل از زمستون سال قبل همیشه باهاشون حرف می زد، مراقبوشون بود.  پبه گل ها آب می داد به ماهی ها نون می داد، براشون آواز می خوند، خلاصه تمام بهار و تابستون سال قبل حسن و گل ها و ماهی ها با هم بازی کرده بودن و حسابی بهشون خوش گذشته بود.    

  بعد از چند روز گل ها گفتن: آخه پس چرا حسن نمی یاد تا برامون آواز بخونه. ماهی ها گفتن: چرا نمی یاد بهمون غذا بده و بازی کنه. ماهی ها یه فکر خوب کردن. به پروانه گفتن پرواز کن و از پنجره اتاق برو تو و از حسن خبر بیار، پروانه هم سریع بال زد و رفت. هنوز چیزی نگذشته بود که برگشت و گفت: حسن مریضه، سرما خورده، ولی مامانش براش یه سوپ خوشمزه درست کرده بود و داشت بهش می داد که بخوره. بهشم گفت که می تونه تا دو روز دیگه بره بیرون. دو روز گذشت و حسن که حسابی استراحت کرده بود، حالا قوی و سالم دویید بیرون و به همه گفت سلام. بعد حسن و ماهی ها و گل ها با هم شعر بهار رو خوندن و دوباره بازی و خوشحالی کردن.   بیتوته/ 2022      «برای ارسال نقاشی های زیبای خود این قسمت را کلیک کنید»



۱۳/۱۲/۱۳۹۳ - ۱۴:۰۲




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن