واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ابعاد سهگانه زندگي حضرت فاطمه (س)
فيوضات فاطمه زهرا سلاماللهعليها به مجموعه كوچك كه در مقابل مجموعه انسانيت، جمع محدود به حساب ميآيد، منحصر نميشود. اگر با كمي ديد واقعبين و منطقى نگاه كنيم، بشريت يكجا مرهون فاطمه زهرا(س) است و اين گزاف نيست؛ حقيقتى است همچنان كه بشريت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعليمات انبيا و پيامبر خاتم (ص) است. در هميشه تاريخ اينطور بوده، امروز هم همينطور است و روز به روز نور اسلام و معنويت فاطمه زهرا(س) آشكارتر خواهد شد و بشريت آن را لمس خواهد كرد. آنچه ما وظيفه داريم، اين است كه خود را شايسته انتساب به آن خاندان كنيم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله وابستگان آنها و معروفين به ولايت آنها بودن، دشوار است. در زيارت ميخوانيم كه ما معروفين به دوستي و محبت شما هستيم؛ اين وظيفه مضاعفي را بر دوش ما ميگذارد.
ما جامعه مواليان و شيعيان اهل بيت (ع) از آن بزرگواران توقع داريم كه ما را جزو خودشان و از حاشيهنشينان خودشان بدانند؛ «فلان ز گوشهنشينان خاك درگه ماست ». دلمان ميخواهد كه اهل بيت درباره ما اينطور قضاوت كنند؛ اما اين آسان نيست، اين فقط با ادعا به دست نميآيد؛ اين، عمل و گذشت و ايثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد. حديث از طرق شيعه است كه پيغمبر به فاطمه (س) فرمود: يا فاطمه؛ اعمَلي فَإني لا اَغني عَنك من الله شَيئا»؛ يعنى اى عزيز من! اى فاطمه من! نميتوانم پيش خدا تو را از چيزى بينياز كنم، يعنى خودت بايد به فكر خودت باشى، و او از دوران كودكي تا پايان عمر كوتاهش به فكر خود بود. شما ببينيد آن حضرت چگونه زندگى كرده است! تا قبل از ازدواج كه دختركي بود با آن پدر به اين عظمت، كارى كرد كه كنيهاش را «اماَبيها »، مادر پدر، گذاشتند. در آن زمان، پيامبر رحمت و نور، پديدآورنده دنياى نو و رهبر و فرمانده عظيم آن انقلاب جهانى انقلابى كه بايد تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بي خود كه نميگويند امابيها. ناميدن آن حضرت به اين كنيه، به دليل خدمت و كار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مكه، چه در دوران شعب ابيطالب با آن همه سختيها كه داشت و چه آن هنگام كه مادرش خديجه از دنيا رفت و پيغمبر را تنها گذاشت، در كنار و غمخوار پدر بود. دل پيغمبر در مدت كوتاهى با دو حادثه وفات خديجه و وفات ابيطالب شكست. به فاصله كمى اين دو شخصيت از دست پيغمبر رفتند و پيغمبر احساس تنهايي كرد. فاطمه زهرا(س) در آن روزها قد برافراشت و با دستهاى كوچك خود غبار محنت را از چهره پيغمبر زدود. امابيها؛ تسليبخش پيغمبر. اين كنيَت از آن ايام نشئت گرفت.
فاطمه زهرا(س) مثل يك مادر، مثل يك مشاور، مثل يك پرستار براى پيامبر بوده است. آنجا بوده كه گفتند فاطمه امابيها، مادر پدرش، است. اين مربوط به آن وقت است، يعنى وقتى كه يك دختر شش، هفت ساله اينگونه بوده است. البته در محيطهاى عربى و در محيطهاى گرم، دختران زودتر رشد جسمى و روحى ميكنند، مثلاً به اندازه رشد يك دختر 10، 12 ساله امروز. اين، احساس مسئوليت است. آيا اين نميتواند براى يك جوان الگو باشد كه نسبت به مسائل پيرامونى خودش زود احساس مسئوليت و احساس نشاط كند؟ آن سرمايه عظيم نشاطى را كه در وجود اوست، خرج كند، براى اينكه غبار كدورت و غم را از چهره پدرى كه مثلاً حدود 50 سال از سنش ميگذرد و تقريباً پيرمردى شده است، پاك كند. آيا اين نميتواند براى يك جوان الگو باشد؟ اين خيلى مهم است
زنى، آن هم در سنين جوانى، از لحاظ مقام معنوى به جايي ميرسد كه بنابر آنچه كه در بعضى از روايات است، فرشتگان با او سخن ميگويند و حقايق را به او ارائه ميدهند«محدثه » است، يعنى كسى است كه فرشتگان با او حديث ميكنند و حرف ميزنند. اين مقام معنوى و ميدان وسيع و قله رفيع، در مقابل همه زنهاى آفرينش و عالم است. فاطمه زهرا در قله اين بلنداى عظيم ايستاده و به همه زنان عالم خطاب ميكنيد و آنها را به پيمودن اين راه دعوت مينمايد.
نور درخشان معنوي، به چشم همهكس نميآيد و چشمهاي نزديكبين و ضعيف ما قادر نيست كه آن جلوه درخشان انسانيت را در وجود اين بزرگواران ببيند. بنابراين، در صحنه تعريف معنوي فاطمه زهرا(س) وارد نميشويم، ليكن در زندگي معمولي اين بزرگوار، يك نكته مهم است و آن جمع بين زندگى يك زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظايفش در خانه از يك طرف، و بين وظايف يك انسان مجاهد غيور خستگيناپذير در برخوردش با حوادث سياسى مهم بعد از رحلت رسول اكرم (ص) كه به مسجد ميآيد و سخنرانى و موضع گيرى و دفاع ميكند و حرف ميزند؛ و يك جهادگر به تمام معنا و خستگيناپذير و محنتپذير و سختي تحملكن است، از طرف ديگر. همچنين از جهت سوم، يك عبادتگر و به پادارنده نماز در شبهاى تار و قيامكننده و خاضع و خاشع براى پروردگار است و در محراب عبادت، اين زن جوان مانند اولياى كهن الهى، با خدا راز ونياز و عبادت ميكند.
اين سه بعد را با هم جمع كردن، نقطه درخشان زندگى فاطمه زهرا(س) است. آن حضرت، اين سه جهت را از هم جدا نكرد. بعضى خيال ميكنند انسانى كه مشغول عبادت ميباشد، يك عابد و متضرع و اهل دعا و ذكر است و نميتواند يك انسان سياسى باشد. يا بعضى خيال ميكنند كسى كه اهل سياست است چه زن و چه مرد و در ميدان جهاد فيسبيلالله حضور فعال دارد، اگر زن است، نميتواند يك زن خانه با وظايف مادرى و همسرى و كدبانويي باشد و اگر مرد است، نميتواند يك مرد خانه و دكان و زندگى باشد. خيال ميكنند اينها با هم منافات دارد، درحالي كه از نظر اسلام، اين سه چيز با يكديگر منافات و ضديت كه ندارد، در شخصيت انسان كامل، كمككننده هم است.
منبع: انسان 250 ساله- بيانات مقام معظم رهبري درباره زندگي سياسي مبارزاتي ائمه معصومين(ع)
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۰:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]