واضح آرشیو وب فارسی:الف: مسوولان چرا همیشه کم کارند!؟
بخش تعاملی الف - سعید قاسمی زاده تمر، 11 اسفند 93
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۲۲
«شب ۲۲ بهمن، روی ماشین خاک گرفته در اهواز نوشته شده بود فردا میآییم، ما کمکاری مسئولان را بهپای انقلاب نخواهیم گذاشت!»بیایید بپردازیم به این امر که چرا مسئولان [همیشه] کمکارند! این مسئولان چه کسانی هستند که همیشه کمکاریشان، متهم اصلی مشکلات کشور است؟دریاچه ارومیه خشک میشود: مسئولان کوتاهی کردهاند!خوزستان و اهواز زیر خاک نفسش بند میآید: مسئولان کمکاری کردهاند!تحریمها آوار میشود و تولید کم میآورد: مسئولان به فکر نبودهاند؟! مسئولانه برخورد نکردهاند!میزان سرمایهگذاری برای سالهای بعد کم و کم تر میشود: مسئولان به فکر امروز و خوشنامی امروزند و نگران فردای فرزندانمان نیستند!بیکاری غولی است بزرگتری از غول نقدینگی، بیمهار میآید: مسئولان کمکاری نکنند!مسئولان چقدر کار دارند که انجام دهند!اما آنچه من میبینم کمکاری نیست! مسئولان پرکارتر و مشغول تر از هر زمانی، از جلسه ای به جلسه دیگر رواناند! تصمیم میگیرند و برنامه میریزند و امیدوارانه پیگیر طرحهای مطالعاتیاند! [نمیدانید سرانه هرکدام از عضویت در کارگروهها و کمیتهها بیش از بیست عدد است! احتیاط کردم! آقای مسئول خودت بشمار ببین مسئول چند کمیتهای و عضو چندتای دیگر؟ بنده دل خوشی از کمیتههایی با رتبه بالا ندارم!]اما چرا نتیجه چندسال بعد یعنی آنچه مردم خواهند دید همان عبارات «مسئولان کمکاری کردهاند» است؟همه چیز برمی گردد به شیوه انجام کارها! شما میتوانید بار الف را از نقطه ب به نقطه پ برسانید به هزاران روش! مهم جا بهجایی انجام شده نیست، مهم شیوه انجام آنجا بهجایی است.شیوه تصمیم سازی، شیوه برنامهریزی و شیوه پیگیری طرحهای مطالعاتی، همه آن چیزی است که مناسب انجام نمیشود.عمر کوتاهی در خدمت دولت و مردمم هستم ولی پروژهها با اهداف بسیار امیدبخشی را دیدهام که به بدترین شیوه ممکنه طراحی / پیادهسازی و پیگیری شدهاند و چیزی جز حسرت بر شیوه انجام کارها نمیتوان داشت. [سکوت ما در مورد چنین پروژههایی طبیعی است! کجا میشود فریاد زد؟]همه نکتهای که میخواستم بگویم این است که شیوه یا فرایند انجام کارها کلید حل معمایی است که چرا مسئولان بااینکه هر شب خسته و البته راضی به منزل میروند ولی بار این ملت به منزل مقصود نمیرسد!بهعنوان هدیه نکتهای هم به مطلب بی افزایم بخصوص برای تصمیمگیرندگان.هر اتخاذ تصمیمی دو بعد دارد: بعد اول- منافع مستقیم از اتخاذ تصمیم که متوجه همه ذینفعان است. مثلاً شما تصمیم میگیرید برای جلوگیری از قاچاق نفت به کشورهای همسایه، قیمت نفت در شهرهای مرزی را افزایش دهید تا منافع جمعیت کشور حفظ شود.بعد دوم- اعتباری که بهطور مستقیم به تصمیمگیرندگان میرسد! مثلاً در چندسال آینده، مشکل مسکن بسیاری از مردم حل میشود و مردم هرروز یاد آن مسئولان را گرامی میدارند و تصمیمگیرندگان مسکن کشور آن را بهعنوان یک شاهکار در رزومه خود مینویسند. در چندین سال خدمتم مکرر شاهد بودهام که رییسی کار قبلی را ادامه نمیدهد و ایده نویی را پایهگذاری میکند. هرروز، ایدهای نو از ابتدای مسیری نو! اصل ماجرا چیست؟ اعتبار تصمیمگیرندگان!نیازی به مثالهای ملی نیست. کافی است هر بار که میخواهیم تصمیمی اتخاذ کنیم گوشه چشمی هم به بعد دوم تصمیماتمان داشته باشیم، شاید با کنترل این بعد بتوانیم تصمیمهای بهتری اتخاذ کنیم.در مورد برنامهریزی هم حرف همین است. نمیتوان از منظرگاهی که برنامه ریزان به توسعه کشور نگاه میکنند عدالت را پیگیری کرد. برنامهریزی و سیاستگذاری بدون میدان دادن به ذینفعان (مردم) [در مؤدبانهترین تعبیر] تیغ برایی نخواهد بود!مسئولان کوتاهی نکنند! با سازمانهایی که به ایشان به ارث رسیده است یا خود مسبب آناند، تلاششان بیثمر خواهد ماند. مسئولان بهجای تلاش بیشتر، کمی سازمانهایشان را دریابند، هرچند شاید نتوانند!یاد ابلاغ سیاستهای تحول اداری کشور بخیر! سیاستهایی که امیدبخش هستند ولی در تفسیرشان به ابعاد عملیاتی، چندان قوی عمل نشد. انگار شیوه کار ما همین است!خدا بخیر کناد!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]