واضح آرشیو وب فارسی:فارس: غلامرضا اعوانی در همایش خواجهنصیر:
غزالی نخستین کسی است که فلاسفه را تکفیر کرد/ برخی عقل را مانند آپاندیس میپندارند
چهره ماندگار فلسفه ایران گفت: خواجهنصیر هیچ کجا به طور مستقیم نقدی بر غزالی نداشته است اما در رساله «سیروسلوک» او غیرمستقیم پاسخی به مباحث غزالی ـ مخصوصاً تکفیر فلاسفه ـ محسوب میشود.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، همایش خواجه نصیرالدین طوسی ظهر امروز (دوشنبه 4 اسفند ماه) با حضور حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، آیتالله سیدمصطفی محقق داماد استاد دانشگاه شهید بهشتی، غلامرضا اعوانی چهره ماندگار فلسفه ایران، شهین اعوانی عضو مؤسسه حکمت و فلسفه و جمع دیگری از اساتید و چهرههای فلسفه کشور در مؤسسه حکمت و فلسفه ایران آغاز شد. در ادامه این همایش غلامرضا اعوانی خطاب به رئیس جلسه (شهین اعوانی) گفت: رئیس جلسه هم با ما نسبتی دارد ولی نسبت به من سختگیرتر از بقیه بوده و برای افزایش زمان سخنرانیام پارتیبازی نمیکند. موضوع سخنرانی من مقایسه دو رساله «سیر و سلوک خواجه نصیر» و «المنقذ من الضلال غزالی» است. این سمینارهایی که در خارج از کشور میروم حقایق زیادی را بر بنده روشن کرده است بنابراین برای من همیشه مطرح بوده که چرا خواجه نصیر به فخر رازی پاسخ داده است شرح اشارات نوشته و راه را باز کرده تا به همه مخالفان فلسفه پاسخ بدهد، ولی در برابر غزالی ساکت مانده درحالیکه او از همه ناقدان با ابهتتر بوده است؟ وی در ادامه افزود: پاسخ را در مقایسه این دو رساله پیدا کردم این دو به ما میگویند چطور به حقیقت دست یافتند، هم خواجه نصیر و هم غزالی، اما به نتایج کاملاً متفاوتی رسیدند، بنابراین خواجه نصیر بدون طرف شدن با غزالی پاسخ او را داده است. یک روایتی است خود غزالی باطنی بوده او بسیاری افراد را نام میبرد که باطنی بودند ولی کسی نمیدانسته است. اعوانی یادآور شد: غزالی میگوید که از جوانی در پی حقیقت بوده است تا نگارش این رساله المنقذ را آغاز کرده، اکثر مردم عقایدشان موروثی است زبان و دین را به ارث میبرند از کجا بدانیم این قائده حق است؟ او به جستجوی حقیقت پرداخته و حقیقت را در 4 فرقه یافته که خواجه هم میگوید متکلمان، باطنیه، فلاسفه و صوفیه، غزالی سه تا را رد میکند و یکی را قبول، وی میگوید که علم کلام ما را به یقین نمیرساند، غزالی میگوید که فلسفه را نزد خودش یاد گرفته و هیچ استادی هم نداشته برخلاف خواجه که استاد داشته و بسیار هم از این طریق پیشرفت کرده است! وی با بیان اینکه غزالی از فلاسفه اشکال میگیرد و دهریون، طبیعیون را زنادقه و الهیون را تکفیر میکند، یادآور شد: اما او به صوفیه که میرسد آن را میپذیرد در رساله سیر و سلوک خواجه نصیر او مباحثی را مطرح میکند متفاوت از غزالی و میگوید پدرم مردی دنیا دیده بود و تربیت شده و وی هم از کودکی تشویق به آموختن علم شده است، از سوی دیگر او استاد زبده شخصی از شاگردان باباافضل کاشانی بود و برخلاف غزالی همه چیز را نزد استادانش آموخت. اعوانی با تأکید بر اینکه خواجه نصیر حکمت را علم شریف و بسیار پرفایده میدانست و گفت: معمولاً برخی عقل را مانند آپاندیس میدانند که باید آن را حذف کرد، درصورتی که خواجه بسیار آن را پرفایده میدانست. شیخ طوسی هرجا که حرف میزند به آیات قرآن استناد میکند و امام را جامع حکمت و فکرت و اطاعتش را واجب میداند. طبق آیه قرآن کریم خواجه مردم را سه دسته میداند یک دسته اهل دنیا، دسته دوم اهل شریعت و آخرت و دسته سوم اهل معرفت هستند اینجا عرفا همان سابقون هستند پس حکمت را به نحوی با مسئله امامت ارتباط میدهد. وی در پایان با اشاره به نفوذ غزالی درجهان اسلام و اهل تسنن گفت: غزالی مقام بزرگی در عالم اسلام دارد، اما از اشکال بزرگی رنج میبرد او متفکر بزرگی است و نفوذ زیادی در اهل سنت دارد و گاهی چنان او را بزرگ میکنند که جای پیامبر(ص) را هم برایشان گرفته است اما اولین کسی است که تکفیر کرده و این بخشودنی نیست، چون فلسفه اجتهاد است و تکفیر در فلسفه و عقاید مذموم است. انتهای پیام/ک
93/12/04 - 19:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]