واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: چقدر جایشان خالیست - راحله دهقانی* این روزها در این هیاهوی روزمره زندگی چقدر جای گذشته و آرامش حاصل از آن خالیست، گذشته ای که به بهانه های مختلف در دفتر خاطراتمان جا مانده اند.
با گوش دادن به زمزمه مو سفید کرده ها که می گویند "زمانه ما بهتر از الان بود " باید کمی فکر کرد در زمانه آنها چه چیزهایی وجود داشت که امروزه با این همه پیشرفت و وسایل رفاهی وجود ندارد.
پای خاطراتشان که بنشینی می گویند "درست است که امکانات نبود اما دلمان خوش بود، این همه چشم هم چشمی نبود یک خانه کوچک داشتیم با کلی رفت و آمد، اقوام و فامیل با یکدیگر مهربان بودند و از حال هم جویا می شدند با این حال که حتی خیلی از خانه ها تلفن هم نداشت".
آنها می گویند حرف بزرگترها برای خودش برو بیایی داشت کودکانمان در همان خانه کوچک با بازی های کودکانه خود خوش بودند این همه اسباب بازی، تبلت، کامپیوتر و بازی های رنگارنگ نبود، بیشتر خانه ها و غذاها هم شکل بود، این هم باعث شده بود افراد زود به زود با کمترین خرج ها دور هم جمع شوند و با این مهمانی ها نه صاحب خانه به دردسر زیادی می افتاد و نه مهمان بدهکار هنگفت صاحبخانه می شد.
کمی مقایسه کنیم تا ببینیم چقدر از زندگی ساده آن دوران دور شده ایم، دورانی که رفاهیات کم بود اما مهربانی و محبت زیاد بود، در کمتر خانه ای زن و شوهر به خاطر پول و امکانات، سایر نعمت های زندگیشان را فراموش می کردند و تنها با تکیه بر جمله "خدا بزرگ است"بسیاری از مشکلاتشان را به فراموشی می سپردند.
اما امروز مشکل بیشتر خانواده ها به این مشکلات مالی تبدیل شده است در حالیکه که بیشتر آنها به چیزهایی که روزی برایشان آرزو بود دست یافته اند دیگر کمتر کسی به زندگی خود قانع است چرا که خوی بد چشم و هم چشمی که نشان گرفته از زیاده خواهی انسان هاست در پیکره بیشتر خانواده ها رخنه کرده و این امر نیز پای بسیاری از رفت و آمدهای خانوادگی را بریده است.
بیچاره کودکانمان که بیشتر از ما قربانی این مسایل شده اند. کودکانی که دورشان پر شده از اسباب بازی های بی روح و رنگارنگ.
دیگر خانواده ها کمتر حوصله دارند تا ساعتی وقتشان را با فرزندانشان باشند چرا که استرس و خستگی محیط کار را با خود به خانه آورده اند و به امید روزی سر می کنند که همه چیز برای فرزندشان مهیا کنند.
از طرفی آنقدر سرگرمی های خاموش مانند اینترنت در خانواده های ما جا باز کرده است که دیگر کمتر وقت می کنیم نگاهی به دور و بر خود بیندازیم یا از دوستان و اقوام خود هم یادی بکنیم، دیگر کمتر بدون دلیل به یکدیگر محبت می کنیم و آداب رفت و آمد خانوادگی را به فرزندانمان می آموزیم.
البته با این روند دیگر کودکان نیاز چندانی هم به آموختن این آداب نخواهند داشت چرا که تا چند سال آینده بیشتر کودکان تنهای ما نه خواهر و برادری دارند و نه عمو، دایی، خاله و عمه و فرزندان آنها را تجربه خواهند کرد.
کمی بیاندیشم چه چیزهایی را به بهانه های مختلف از دست می دهیم و به جای آنها چه چیزهایی را در زندگی جایگزین می کنیم البته مدرن بودن و به روز شدن خوب است اما نه به هر بهایی.
بیایید کمی به گذشته ها و لذت هایش فکر کنیم تا شاید بار دیگر دلمان برای یکدیگر تنگ شد، برای دیدار با اقوام و حضور بی دغدغه در جمع خانوادگیمان نیازمند بهانه نباشیم چرا که زندگی هنوز زیباست به شرطی که ما نگاه هایمان را نو کنیم و ای کاش این زیبایی ها را به فرزندانمان نیز منتقل کنیم تا با دیدی بازتر به اطراف خود نگاه کنند.
تا با این معضل تک فرزند ماندنشان این اقوام مرهمی باشند بر درد تنهایی که بی شک در آینده نه چندان دور با آن مواجه خواهند شد و اگر روزی ما به هر دلیلی در کنار فرزندانمان نبودیم نشانی از اقوام برای آنها به یادگار مانده باشد.
* خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی استان همدان
02/12/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]