تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834432457
۴ ساعت با معاون دستگاه قضا/ازقاضی شجاع تا اصحاب زر و زور!
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: متن و حاشیه یک نشست مردمی؛
۴ ساعت با معاون دستگاه قضا/ازقاضی شجاع تا اصحاب زر و زور!
شناسهٔ خبر: 2500951 پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۳
استانها > لرستان
خرم آباد - معاون دستگاه قضایی چهار ساعت مهمان مردم جنوب شهر نشین خرم آباد بود، نشستی که مردم در آن از همه چیز گفتند، از بیکاری و لزوم شجاعت قضات گرفته تا برخورد با دانه درشت ها و مفاسد اقتصادی. به گزارش خبرنگار مهر، حوالی ساعت ۱۸ چهارشنبه شب راهی یکی از محلات جنوب شهر خرم آباد می شویم، جایی که قرار است یکی از مسئولان پاسخگوی مشکلات مردم باشد. قرار در مسجد شهید مدنی خرم آباد مدار شده، دمِ در مسجد از ساعتی قبل از شروع برنامه شلوغ است، زن و مرد پرونده به دست و نامه به دست ایستاده اند.به جمع خانم هایی که در دم در ورودی مردان مسجد ایستاده اند ملحق می شوم، از خانمی می پرسم که مراسم شروع شده که با تکان دادن سرش جواب منفی می دهد، بعد خیلی سریع می گوید که البته اگر نامه داری، نامه ها را جمع می کنند و با انگشتش آدرس مرد جوانی را می دهد که در ورودی مسجد مشغول گرفتن تعدادی نامه از نمازگزاران است.
آرام کنار دیوار می ایستم تا شاید به محض آمدن مسئول مورد نظر مصاحبه ام را بگیرم و زودتر راهی دیگر مساجد شهر شوم؛ آخر قرار بر این است که شش مسجد شهر خرم آباد میزبان مسئولان عالی قضایی کشور باشند.زن جوانی که دست دختربچه ای را در دست دارد جلو می آید و مضطرب می پرسد امشب پرونده ها را اینجا بررسی می کنند؟ من هم که خیلی از روند برگزاری برنامه مطلع نیستم می گویم: لابد وقتی بحث بررسی مشکلات مردم است باید پرونده ها هم طرح و بررسی شود.زن میانسالی که شاهد مکالمه ماست سریع بین حرفهایم می پرد و به زن جوان می گوید که نامه بنویس، اینجا توی این شلوغی کسی پرونده بررسی نمی کند، برو پاکت بخر و نامه بنویس! زن جوان هم سریع راهی مغازه کنار مسجد می شود و پاکت نامه می خرد تا شاید حرفهای پرونده اش را داخل نامه بگوید.صدای اذان بلند می شود و کم کم همه منتظرند که مسئول مورد نظر سر قرار با مردم حاضر شود، هیئت امنا دمِ در مسجد بنر خوشامدگویی زده اند و بچه های پایگاه مقاومت هم آماده اند که میزبان یک مسئول عالی رتبه قضایی باشند.یکی از آقایان با اشاره انگشت و سرش می گوید که خانم ها طبقه بالایی مسجد نماز را اقامه می کنند و با این حرفش می خواهد که به بخش خانم ها بروم. به او می گویم که خبرنگارم و به امید گرفتن مصاحبه قبل از برنامه آمده ام تا قبول کنند که دم در ورودی آقایان بمانم تا "حاج آقا" بیاید.آرامش مسجد را فرا می گیردهمهمه که بلند می شود یعنی اینکه خبری در راه است! خودروی مورد نظر می ایستد و حاج آقا سر قرار مردم می آید، هیئت امنا و امام جماعت مسجد به رسم مهمان نوازی مردم لرستان به استقبال می آیند، وسط استقبال جلو می روم و می گویم که خبرنگارم و ...هنوز حرفم تمام نشده که حاج آقا با اشاره به صدای اذان موذن مسجد با لبخند محوی می گوید که بماند برای بعد از نماز!همه راهی صفوف اقامه نماز می شوند و من هم راهی بخش خواهران؛ در فاصله ای که میان اذان مسجد و اقامه امام جماعت می افتد، زن جوان را دوباره می بینم، همچنان مضطرب است، می گوید که نامه اش را تحویل داده ولی همچنان نگران است که مبادا نامه اش خوانده نشود. می گوید که طلاق گرفته و ماجرای حضانت دخترش در میان است؛ لحظه ای دخترش در میان جمعیت محو می شود و اضطراب مادرانه سراغش می آید تا حرفهایش نیمه تمام بماند.
صدای تکبیر امام جماعت که بلند می شود، آرامش مسجد را فرا می گیرد؛ تنها صدای مکبر است که هرچند دقیقه یکبار سکوت را می شکند و رکوع و سجود را یادآوری می کند و آخر نماز تسبیحات حضرت زهرا(س) آرامش مسجد را با زمزمه نمازگزاران دو چندان می کند. نماز مغرب و عشا که تمام می شود، مردم تکبیر می گوید و حالا نوبت سخنرانی هاست.پاسخگویی در دنیا و آخرتامام جماعت مسجد پرشور و حرارت سخنرانی می کند، نام علما و شهدای لرستان را می برد، از رشادت مردان و زنان لر گرفته تا وفاداری هایشان به نظام می گوید، در میانه حرفهایش به محرومیت و فقر و بیکاری مردم می رسد تا از استعدادها خاک گرفته جوانان این دیار حرف بزند، می گوید که می دانیم دستگاه قضایی مسئولیت اجرایی ندارد ولی این فریاد را به گوش آنها که می توانند کاری کنند برسانید، بگویید که در دنیا و آخرت باید جواب مردم را بدهند...سخنران بعدی مسئول مورد نظر است، حجت الاسلام حمید شهریاری معاون قوه قضائیه، حرفایش را از روایات و آیات قرآنی شروع می کند، از رتبه دوم جرم ضرب و جرح عمدی در لرستان و مسئولیت جوانان مومن و رسالت نمازگزاران برای تزریق آرامش به فضای جامعه حرف می زند. قول می دهد که مشکلات را به جلسه شورای عالی قضایی ببرد و در شورای اداری مسئولان اجرایی را مطلع کند.با حوصله حرفها را می شنود، حتی آنهایی که قضایی نیستحرفایش که تمام می شود، می گوید که نامه ها بررسی می شود و از مردم می خواهد شماره هایشان را بنویسند تا از طریق تماس و پیامک نتیجه را به آنها اطلاع دهند.سریع بلند می شوم تا در ورودی مسجد مصاحبه ام را از حجت الاسلام شهریاری بگیرم، در راهرو که پله ها را یکی دو تا می کنم صدای معاون قوه قضائیه می آید که می گوید امشب تا هر زمانی که مردم بخواهند اینجا نشسته و پرونده ها را بررسی می کند، خیالم راحت می شود و پله های آخر را با آرامش پایین می آیم.زن و مرد راهی شبستان مسجد شده اند و حجت الاسلام شهریاری را دوره کرده اند، کنار دیوار به پشتی تکیه داده و از مردم می خواهد بنشینند تا یکی یکی مطالباتشان را مطرح کنند، خودش نوبت می دهد و با حوصله حرفها را می شنود، حتی آنهایی هم که قضایی و حقوقی نیست.دستگاه قضایی نباید از آقازاده ها ترس داشته باشدنفر اولی که حرف می زند انگار خودش مشکل حقوقی ندارد، حرفهایش بیشتر توصیه است و دردمندانه می گوید که دستگاه قضایی نباید از آقازاده ها ترس داشته باشد، می گوید که امام علی(ع) با یک مرد یهودی راهی دادگاه شد و محکوم بیرون آمد، پس در محکمه قضاوت جایگاهها و مناصب افراد نباید جایی داشته باشد.
حرفایش ده دقیقه ای طول می کشد و معاون دستگاه قضا تنها گوش می دهد؛ وسط حرفهای مرد میانسال چند نفری هم برای زدن مهر تایید چند جمله ای را بر زبان می آورند.حجت الاسلام شهریاری که تا اینجا شنونده است از پرونده های اخیری که دستگاه قضایی حکم داده است می گوید و برخی از آنها را که دانه درشت و صاحب منصب بالای اجرایی بوده اند را شاهد مثال می آورد تا بگوید دستگاه قضایی با کسی تعارف ندارد.معاون دستگاه قضا: در صورت داشتن مستندات از دادگستری هم می توانید شکایت کنیدپسر جوانی از طولانی شدن روند رسیدگی به پرونده اش گلایه دارد، مدعی است که قاضی سهل انگارانه برخورد می کند، معاون دستگاه قضا حرفها را هم می شنود و هم می نویسد، می خواهد که در نامه ای جزئیات پرونده و نام قاضی را برایش بنویسد تا بررسی کند، پسر جوان هم که نامه اش را از قبل آماده کرده جزئیات شکایتش را دست حجت الاسلام شهریاری می دهد.پیرمردی که از سادات است و عمامه مشکی بر سر دارد سرش را نزدیک گوش حاج آقا می برد، جزئیات پرونده اش را آرام می گوید، خیلی متوجه نمی شوم، انگار فرزندش هفت سالی است که در ثبت اسناد کار می کند و حالا درخواستی دارد، چندان متوجه جزئیات درخواستش نمی شوم ولی حجت الاسلام شهریاری قول می دهد که سفارشش را به آقای تویسرکانی کند.مردی که سرپا در حال صحبت کردن است با دعوت معاون دستگاه قضا مقابل حجت الاسلام شهریاری می نشیند تا بگوید که پنج سال نیروی دادگستری بوده و به عنوان مامور ابلاغ بدون بیمه فعالیت می کرده ولی حالا قراردادش فسخ شده است. جزئیات ماجرا را از سیر تا پیاز تعریف می کند تا حجت الاسلام شهریاری با لبخندی بگوید این پرونده یک راه حل رفاقتی و یک راه حل شکایتی دارد تا مرد جوان ترجیح دهد که موضوع با راه حل رفاقتی حل شود!معاون دستگاه قضا از قاضی همراهش که از مسئولان دادگستری استان لرستان می خواهد موضوع را از طریق رئیس کل دادگستری پیگیری کند و البته به مرد جوان یادآوری می کند که در صورت داشتن مستندات لازم می تواند شکایت دادگستری را به دستگاه قضایی انجام دهد.درخواست از معاون دستگاه قضا وقتی شکایتی وجود نداردمردی از شهرداری شکایت دارد، البته دادگاه نرفته و پرونده ای هم تشکیل نداده است، با این حال معاون قوه قضائیه حرفهایش را کامل گوش می دهد و او را راهنمایی می کند که وکیل بگیرد و دادخواستی تنظیم کند تا پرونده اش در دستگاه قضایی بررسی شود.مرد میانسالی کنار حجت الاسلام شهریاری می نشیند، می گوید که نظامی بازنشسته است، خوب حرف می زند ولی حرفهایش طولانی می شود، از همه چیز می گوید، از شاخص های امنیتی گرفته تا وضعیت بیکاری و اشتغال و مشکلات مردم لرستان.ته حرفهایش می گوید که در یک محله خرم آباد ۱۰۰ مورد سرقت رخ داده و نیروی انتظامی هم وظیفه خود را انجام داده و سارقان را گرفته است ولی قاضی پرونده در صدور احکام زندان و برخورد شدید سهل انگارانه رفتار می کند. مدعی است که قاضی شجاع کم داریم و این موضوع باعث شده روحیه ماموران انتظامی هم در دستگیری سارقان گرفته شود.قاضی همراه حجت الاسلام شهریاری می گوید که اگر برخورد نمی شود پس پنج هزار نفری که الان در زندانهای خرم آباد هستند نشانه چیست. معاون دستگاه قضا از قاضی همراهش می خواهد بدون جانبداری موارد بنویسد و البته به مرد میانسال هم می گوید که مصداقی صحبت کند و مصادیق این موضوع را در نامه ای نوشته تا پیگیری کند.طرح مشکل بیکاری با معاون دستگاه قضاییامام جماعت مسجد مطالبه ای دارد، می گوید ۱۰۰ سال است که طوایف بیرانوند و بالاگریوه در منطقه ای نزدیک استان ایلام زمین دارند و حالا با تصرف زمین هایشان دارند آواره می شوند، جزئیات درخواست مردمی که می گوید نزدیک به دو هزار نفر هستند را در نامه ای دست معاون دستگاه قضا می دهد و حجت الاسلام شهریاری قول می دهد موضوع را هم در شورای عالی قضایی مطرح کرده و هم به شورای معاونین دادگستری استان ارجاع دهد.هرکدام از افرادی که درخواست خود را مطرح می کنند بلند می شوند تا جای خود را به نفراتی که سرپا ایستاده اند بدهند، دختر جوانی با اصرار می گوید که نوبت هم به خانم ها بدهید، حجت الاسلام شهریاری از او می خواهد حرف بزند؛ دختر جوان با دردمندی از بیکاری می گوید، از اینکه لیسانس کامپیوتر گرفته و همه جا برای کار رفته ولی همه می گویند باید پارتی داشته باشد می گوید که حتی کارگری هم به او نداده اند.معاون دستگاه قضایی جزئیات تحصیلات و معدلش را می پرسد، دختر جوان امیدوارانه پاسخ می دهد، حجت الاسلام شهریاری تاکید می کند که مشکل اشتغال جوانان را باید مسئولان اجرایی حل کنند و البته می گوید نامه ای بنویسد تا وی را به دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی معرفی کند تا شاید گرهی از مشکلش باز شود.رئیس قوه روی این موضوع خیلی حساس است!پسر جوانی که از برخورد قاضی پرونده اش به شدت گلایه مند است می گوید که گویا برخی قضات با خانم شان دعوا می کنند و اعصاب خوردی دعوایشان را توی دادگاه سر ارباب رجوع خالی می کنند تا حجت الاسلام شهریاری با لبخندی از او بخواهد که نام قاضی پرونده را بگوید تا پیگیری کند تا پسر جوان نام و جزئیات پرونده اش را برای معاون دستگاه قضا بنویسد.
اصلاح قانون منابع طبیعی هم شاکیانی دارد، کسانی که می گویند سالها زمینی را کشت کرده اند و حالا منابع طبیعی می گوید جزو اراضی ملی است.حجت الاسلام شهریاری در پاسخ به این موارد تاکید می کند که منابع طبیعی نباید تبدیل به باغ و خانه و زمین کشاورزی شود. معاون دستگاه قضا به روند تخریب منابع طبیعی اشاره کرده و می گوید که رئیس قوه روی این موضوع خیلی حساس است و رفع تعرض به منابع طبیعی را از اولویتهای این دستگاه می داند.مرد دیگری که دل پری دارد از مشکلات خرم آباد می گوید، از سد معبر گرفته تا بیکاری و اشتغال، در حرفهایش از همه چیز حرف به میان می آورد، از ضرورت تجدیدنظر در روند جذب دانشجو و طلبه تا لزوم سخت گیری برای فارغ التحصیلی آنها!حرفهایش را که چندان ارتباطی به قوه قضائیه ندارد را حجت الاسلام شهریاری با حوصله گوش می دهد و حتی برخی از آنها را تایید کرده و با مرد میانسال همراهی می کند. به نظر می رسد دست کم همین شنیدن ها باری نه از روی دوش که از روی دل مردم بر می دارد.قوه قضائیه "سفت" ایستاده استپیرمردی از وسط جمعیت بلند می شود، حجت الاسلام شهریاری اشاره می کند که حرف بزند، پیرمرد تاکید می کند که پرونده شخصی ندارد ولی از دستگاه قضایی می خواهد که مقابل فساد اقتصادی بایستند. به فقر مردم اشاره می کند و از فسادهای کلان گلایه مند است. حجت الاسلام شهریاری گوش می دهد و ته حرفهایش می گوید که اصحاب زر و زور و زیور فشار می آورند ولی قوه قضائیه "سفت" ایستاده است.ساعت حوالی ده شب شده است، چند ساعتی می شود که مردم نشسته اند و از مشکلات می گویند، آنقدر گرم صحبت شده اند که گذر زمان اصلا برایشان ملموس نبوده است، به نظر می رسد پرونده های شخصی تمام شده ولی حرفهای مردم تمامی ندارد، حجت الاسلام شهریاری بلند می شود تا به جلسه استانداری برسد.معاون دستگاه قضا که بلند می شود انگار بازهم مردم حرف دارند، تا دمِ در که حجت الاسلام شهریاری را بدرقه می کنند هر چند قدم یکبار ایستاده و حرفهایشان گل می کند، همراهی حجت الاسلام شهریاری با حرفهای مردم جالب توجه است، با سعه صدر و حوصله؛ موضوعی که مردم را برای گفتن ترغیب می کند.دم در مسجد رسیده ایم، مردم مهمان نواز جنوب شهر نشین خرم آباد "حاج آقا" را دعوت می کنند که شام در خدمت باشند تا حجت الاسلام شهریاری با لحن گرمی و عبارت معمول "خدمت از ماست" دعوت مردم را پاسخ دهد، بازار روبوسی و خداحافظی گرم می شود، به قول معروف در همین چند ساعت حسابی مردم با معاون دستگاه قضایی "ندار" شده اند.چهار ساعت گفتگوی نماینده ویژه رئیس قوه قضائیه با مردم تمام می شود؛ مردم حتی تا لحظه ای که حجت الاسلام شهریاری سوار مایشن می شود حرف برای گفتن دارند، حرفهایی که امیدوارند شنیده شدن آنها جرقه و تلنگری برای رفع گوشه ای از مشکلاتشان باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
-
گوناگون
پربازدیدترینها