واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: شهره به کمک سه پسر جوان از خواستگارش انتقام گرفت
دختر جواني كه براي انتقام از پسر موردعلاقهاش، سه پسر ورزشكار را اجير كرده بود، بعد از دستگيري حادثه را شرح داد.
چندي قبل مأموران كلانتري نارمك در جريان سرقت از مغازهاي در يكي از خيابانهاي كلانتري قرار گرفتند و راهي محل شدند. بررسيها نشان داد سارقان لحظاتي قبل اجناس مغازه را بار زده و در حال فرار هستند، بنابراين به تعقيب سارقان پرداختند و بعد از يك تعقيب و گريز كوتاه، خودروي آنها را متوقف و سه پسر قويهيكل و يك دختر جوان را كه سرنشين خودرو بودند، بازداشت كردند. مأموران در بررسي خودرو تعدادي كارتن چاي، سيگار، روغن و وسايل خوراكي كشف كردند. -طرح شكايت پس از انتقال متهمان به كلانتري، شاكي كه پسر جواني بود در توضيح ماجرا گفت: ساعتي قبل در مغازه نشسته بودم كه اين دختر به بهانه خريد وارد شد. او قيمت چند جنس را سؤال كرد و بعد هم سفارش يك پاكت چايي خارجي داد. وقتي خواستم چايي را به او بدهم ناگهان سه پسر قوي هيكل وارد مغازه شدند و به من حمله كردند. آنها ابتدا مرا به شدت كتك زدند و بعد هم دست و پايم را با طنابي كه با خودشان آورده بودند بستند و مشغول سرقت وسايل داخل مغازه شدند. در همين لحظه يكي از دوستانم به مغازه آمد و وقتي با اين صحنه روبهرو شد از ترس فرار كرد و موضوع را به پليس خبر داد تا اينكه مأموران رسيدند. -اقرار مجرمان متهمان در بازجوييهاي اوليه در كلانتري مدعي شدند كه شاكي به آنها بدهكار است و به خاطر اينكه او طلبشان را نداده دست به سرقت زدهاند. پس از طرح اين شكايت، متهمان به دستور قاضي هاشميان بازپرس دادسراي ناحيه 34 براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان قرار گرفتند. -طراحي سرقت براي انتقام نخستين تحقيقات كارآگاهان نشان داد دختر جوان، دختري فراري به نام شهره است كه از مدتها قبل با شاكي ارتباط داشته است. همچنين معلوم شد نقشه سرقت را شهره به خاطر انتقام از شاكي طراحي و سه پسر جوان را براي اين سرقت اجير كرده است. -سرنوشت يك دوستي خياباني وقتي اطلاعات كارآگاهان كامل شد متهمان دوباره مورد بازجويي قرار گرفتند. شهره در بازجويي بعدي با اعتراف به سرقت مدعي شد كه قصد انتقام از پسر موردعلاقهاش را داشته است. وي گفت: مدتي قبل با سياوش داخل پارك آشنا شدم. بعد از كمي حرف زدن او به من ابراز علاقه كرد و از من خواست شماره تلفنم را به او بدهم. او خودش را فرد پولداري معرفي كرد و گفت كه قصد ازدواج دارد. از آنجايي كه ظاهر شيكي داشت به او اعتماد كردم و شمارهام را به او دادم و سياوش هم شماره تلفنش را به من داد و ارتباط ما ادامه پيدا كرد. او به من قول ازدواج داد و قرار بود چند ماه بعد خانوادهاش را به خواستگاري من بفرستد. بعد از مدتي به رفتار او شك كردم و خواستم به خواستگاري من بيايد اما سياوش بهانه ميگرفت و موضوع خواستگاري را به عقب ميانداخت تا اينكه فهميدم با دختر ديگري به نام پروانه دوست شده است. وقتي به دوستي او با پروانه اعتراض كردم، مرا از مغازهاش بيرون و تهديد كرد ديگر به مغازهاش نروم و او را فراموش كنم. وي ادامه داد: با گريه و التماس به او گفتم كه با من ازدواج كند اما قبول نكرد. به او گفتم كه موضوع را به پدر و مادرم گفتهام اما باز هم قبول نكرد. بعد از اين من ديگر به خانهمان نرفتم و فراري شدم و به همين خاطر از سياوش كينه به دل گرفتم و نقشه سرقت را طراحي كردم. وي در پايان گفت: براي اجراي نقشهام سه پسر جوان ورزشكار را اجير كردم تا او را به شدت كتك بزنند و وسايل مغازهاش را سرقت كنند. -فريب خوردم پس از اعتراف شهره، مأموران پليس از سياوش هم تحقيق كردند. شاكي در بازجوييها گفت: مدتي قبل با شهره در پارك آشنا شدم. او خودش را از خانواده سرشناسي معرفي كرد و مدعي شد كه پدرش پولدار است. ما به هم علاقهمند شديم و ارتباط ما ادامه داشت تا اينكه از طريق يكي از دوستانم فهميدم شهره دختر فراري است و قصد فريب مرا داشته است. به همين خاطر از او خواستم تا ارتباطش را با من قطع كند اما او نقشه سرقت و تنبيه مرا طراحي و با سه پسر ورزشكار اجرايي كرد. در ادامه سه پسر جوان هم به جرم خود اعتراف كردند. -کتكاري در قبال گرفتن دستمزد يكي از متهمان گفت: مدتي قبل شهره را جلوي باشگاه بدنسازي ملاقات كردم. او به من گفت كه با پسر جواني به نام سياوش اختلاف دارد و سياوش او را فريب داده است. وقتي شهره پيشنهاد داد در قبال تنبيه پسر موردعلاقهاش به ما دستمزد خوبي ميدهد، من و دو نفر از دوستان هم باشگاهيام قبول كرديم و به سراغ سياوش رفتيم. بعد از اينكه او را كتك زديم شهره پيشنهاد داد سرقت هم كنيم. متهمان براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي هاشميان روانه بازداشتگاه شدند. جوان
شنبه 25 بهمن 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]