واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تحلیلی جامعهشناسانه بر واقعه چپل هیل
حقوق بشر نباید استثنا داشته باشد
توهین، اقدام خشونتآمیز و قتل به نام مذهب یا علیه مذهب به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. بیتوجهی رسانههای امریکا به کشته شدن سه جوان دانشجوی مسلمان و عادی جلوه دادن آن تبعیض است و نشان میدهد رویکرد حقوق بشری استثناهایی نیز دارد و با دوگانگی همراه است.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس؛ حمید نیکو: پلیس امریکا سه شنبه 21 بهمن اعلام کرد سه دانشجوی مسلمان فلسطینی در خانهشان در کارولینای شمالی به شیوه اعدام به قتل رسیدهاند. همسر کریگ استفن هیکز، مردی 46 ساله که متهم به کشتن این سه دانشجوی مسلمان در شهر چپل هیل در ایالت کارولینای شمالی امریکاست، میگوید وی به خاطر دعوا بر سر پارکنیگ دست به قتل زده نه تنفر مذهبی، اما پدر دو تن از مقتولان میگوید انگیزه نفرت بوده است. همسر هیکز گفته شوهرش معتقد بود «همه برابرند، مهم نیست چه شکلی هستید، چه کسی هستید یا به چه چیزی اعتقاد دارید» و وکیلش نیز گفته تیراندازی «ربطی به اعتقادات مذهبی قربانیان نداشته» و متهم به دلیل «عدم سلامت روانی» به چنین اقدامی دست زده است. پنجشنبه مراسم تشییع اجساد سه دانشجوی مسلمان در شهر چپلهیل در ایالت کارولینای شمالی با حضور هزاران نفر برگزار شد. در صفحه فیسبوک هیکز عکسی است که در آن نوشته «آتئیستهای (خداناباوران) هوادار برابری». وی به طور مرتب مطالبی در انتقاد از مذهب منتشر میکرد و 20 ژانویه نیز عکسی از سلاحی که میگفت پر و متعلق به اوست، گذاشته بود. در شبکههای اجتماعی این پرسش مطرح شده که با توجه به مسلمان بودن سه مقتول، آیا دین آنها نقشی در این قتل داشته است؟. در این شبکهها از پوشش رسانهای این خبر در سطح ملی و جهانی انتقاد شده است. به طوری که مقامات انجمنهای مسلمان در امریکا بر این باورند اگر قربانیان جنایت «چپل هیل» مسلمان نبودند و برعکس قاتل آنها یک مسلمان بود، اخبار به گونه دیگری توسط رسانههای امریکایی پوشش داده میشد. شورای روابط امریکا و اسلام نیز در بیانیهای از پلیس خواست فورا انگیزه جنایت را روشن کند. تحلیل روانشاسانه و جامعهشناسانه حادثه کریگ هیکز در صفحه فیسبوک خود تصویری از «بیخدایان متحد امریکا» با این عبارت به اشتراک گذاشته بود که: «چرا در حالی که مسیحیهای افراطی و مسلمانان افراطی در مورد بسیاری از مسائل ایدئولوژیک با یکدیگر اتفاق نظر دارند، اما مخالف نفوذ یکدیگر هستند؟». در عین حال، هیکز در تشریح مسائل خاورمیانه و راهحل آن در صفحه فیسبوک خود نوشته بود: «مردم میگویند هیچ چیز نمیتواند مساله خاورمیانه را حل و فصل کند؛ نه اسلحه، نه کمک اقتصادی. من میگویم یک چیز میتواند و آن خداناباوی (آتئیسم) است». در واقع، در بررسی سخنان و موضعگیری وی میتوان ضدیت همراه با نفرت از مذهب به ویژه اسلام را به وضوح دید. به رغم آنکه هیکز فردی خداناباور است، اما ضدیت خاص با اسلام را در اشاره وی به مسائل خاورمیانه میتوان دید که جنگ و بیثباتی خاورمیانه را ناشی از وجود مذهب میداند. ضدیت وی با مسیحیت بیشتر جنبه اندیشهای دارد و در آن نفرتی که با نیت کشتار همراه باشد، دیده نمیشود. زیرا اگر چنین بود میبایست علیه مسیحیها نیز چنین کشتاری صورت میداد. به علاوه، سه مسلمانی که توسط این فرد کشته شدهاند، افراطی نبودهاند و قابل توجیه نیست که مثلا گفته شود قاتل علیه اندیشهها و اقدامات افراطی مانند سلفیگری و وهابیگری اقدام کرده است. در حال حاضر، جامعه امریکا با مسائلی مانند تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان و تبعیض دینی علیه مسلمانان رو به روست. رسانههای گروهی با انگارهسازیهای منفی از اسلام و تعمیم دادن افراطگرایی به آن سبب شدهاند با مطرح شدن واژه اسلام در ذهنیت عمده جامعه امریکایی مفاهیمی مانند تروریسم، افراطگرایی، کشتار و وحشت شکل گیرد. در واقع، هیکز محصول جامعه تبعیضزده امریکاست که در آن برای شناساندن اسلام واقعی تلاشی صورت نگرفته و تنها جریانهای افراطی و گمراه به عنوان نماد اسلام معرفی شدهاند. بمباران خبری هر روزه ذهنهای جامعه امریکایی جایی برای صداهای ضعیف و بیانگر اسلام واقعی باقی نمیگذارد و تروریسم القاعده و داعش که به نوعی و تا حدی زیادی ساخته و پرداخته امریکاییهاست، به ابزاری برای ارائه چهرهای تاریک از اسلام تبدیل شدهاند. در حال حاضر نیز عمده مردم امریکا درک واقعی از اسلام ندارند و در برخی از آنها نیز چنین احساسات اشتباهی در مورد اسلام و مسلمانان شکل گرفته است. به هر حال، اثرگذاری رسانهها بر روان جامعه امریکا بسیار تعیینکننده است و در صورتی که رسانههای مهم و پرمخاطب امریکا برای متمایزسازی افراطگرایی از اسلام واقعی اقدام نکنند، همچنان نگاه منفی و ناآگاهانه در جامعه امریکا نسبت به اسلام تداوم خواهد یافت و چه بسا با وقوع حوادثی مانند یازدهم سپتامبر یا پاریس چنین احساسات ضداسلامی تشدید شده است. ریشه قتلهای نژادی و ضداسلامی در اروپا نیز چنین مسائلی است. نخبگان دانشگاهی و مذهبی امریکا وظیفه دارند در راستای مبارزه با تمام اشکال خشونت به ویژه علیه مسلمانان اطلاعرسانی کنند و برای جلوگیری از بروز چنین حوادثی گام جدی بردارند. توهین، اقدام خشونتآمیز و قتل به نام مذهب یا علیه مذهب به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. به ویژه آنکه بیتوجهی رسانههای امریکا به کشته شدن سه جوان دانشجوی مسلمان و عادی جلوه دادن آن تبعیض است و نشان میدهد رویکرد حقوق بشری استثناهایی نیز دارد و با دوگانگی همراه است. انتهای پیام/
93/11/25 - 11:23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]