تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه در دنيا به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بميرد بر دين...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804312953




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«خطرات و خاطرات»؛ بخش سی و پنجم شرایط امنیتی سفارتخانه‌‌های خارجی در انقلاب مصر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: «خطرات و خاطرات»؛ بخش سی و پنجم
شرایط امنیتی سفارتخانه‌‌های خارجی در انقلاب مصر
وقتی برای ملاقات سفیر به سفارت ترکیه وارد شدم مشاهده کردم محوطه سفارت پر از افرادی با لباس فرم، بی سیم و مسلح است و این در حالی بود که ما فقط یک نگهبان مصری داشتیم که آن هم روز چهارم انقلاب مصر فرار کرده بود.

خبرگزاری فارس: شرایط امنیتی سفارتخانه‌‌های خارجی در انقلاب مصر



به گزارش خبرنگار گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثه‌ترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ می‌تواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر می‌گیرد. وی خاطرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانه‌ای و ... خود را در قالبی داستانی روایت می‌کند. گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس اقدام به انتشار خاطرات وی کرده که سی و پنجمین بخش آن از نظر خوانندگان می‌گذرد. *** از شروع تظاهرات مردمی علیه مبارک تا سقوط وی (5 تا 22 بهمن) هجده روز طول کشید. اوضاع شهر، به ویژه از نظر امنیتی به هم ریخته شده بود. معمولاً در این شرایط، دیپلمات‌های کشورهای خارجی می‌توانند طعمه‌های خوبی برای گروه‌های تروریستی و یا اراذل و اوباش باشند. در هرج و مرج حاصل از انقلاب، ترور و صدمه زدن به اعضا و ساختمان‌های نمایندگی‌های خارجی، می‌تواند به افراد و گروه‌های زیادی نسبت داده شده و عامل اصلی شناسایی نشود. به همین علت است که وزارت خارجه هر کشوری در چنین شرایطی با ارسال دستورالعمل‌های حفاظتی به سفیر و رئیس نمایندگی، دستور و یا اجازه می‌دهد که بر اساس شرایط موجود نسبت به ترک محل ماموریت یا انتقال خانواده‌ها از محل ماموریت به کشورشان و یا کشورهای امن همجوار اقدام کنند. حساسیت این موضوع برای نمایندگی ایران در شرایط از هم پاشیدگی امنیت مصر و در حالی که طیفی از جاسوسان و نیروهای خرابکار آمریکایی و صهیونیست‌ها و عوامل آنها و وابستگان تکفیری و وهابی عربستان در مصر که به اغتشاش آفرینی و حرکات تروریستی مشغول بودند و با ایران و نمایندگان آن دشمنی داشتند، بسیار محتمل بود. نهم بهمن بود که مرکز ابلاغ کرد در صورت لزوم خانواده‌ها و اعضای غیر ضروری نمایندگی و حتی اینجانب به مرکز عزیمت کنیم. در آن روزها، که اعضای همه نمایندگی‌ها و سفارتخانه‌های خارجی مقیم در قاهره اعضاء و خانواده‌های خود را از مصر خارج می‌کردند، بحران شدیدی در فرودگاه قاهره و راه‌های خروجی شهر به وجود آمده بود و ماشین‌های زیادی در حالی که بر روی باربندهایشان چمدان‌های بزرگی بسته شده بود، درصدد بودند تا از قاهره خارج شوند؛ حتی برخی از کشورها مانند ترکیه یا آمریکا که به حفاظت پلیس مصر اعتمادی نداشتند، نیروی نظامی از کشورشان برای حفاظت از اماکن و افرادشان در مصر آورده بودند. در آن شرایط برخی به علت ناامنی ناشی از عدم وجود پلیس و برخی نیز تحت تاثیر القائات شبکه‌های ماهواره‌ای سعی می‌کردند با ترساندن مردم از انقلاب این حرکت را به شکست بکشانند. همین امر باعث شده بود تعداد زیادی از مصریان وحشت کرده و به خروج از قاهره اقدام کنند. به هر حال قاهره شهر همیشه بیدار و شلوغ، تبدیل به دو بخش شده بود یک بخش مهم آن که همچون قلبی تپنده در میدان تحریر می‌جوشید و می‌خروشید و لرزه بر اندام آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی می‌انداخت و مطالبات ملت را به پیش می‌برد و بخش دیگری که یا از کنج خانه‌های خود تکان نمی‌خوردند و یا راه خروج و فرار را در پیش گرفته بودند و قاهره پر سر و صدا هر روز خلوت‌تر و خاموش‌تر می‌شد که البته عده زیادی از وابستگان رژیم مبارک در میان فراریان بودند. از اولین روزهای انقلاب، تلویزیون در بخش‌های خبری، فرودگاه قاهره را نشان می‌داد که مملو از دیپلمات‌ها و یا مسافرانی بود که به دنبال بلیط در سالن‌ها سرگردان شده و در شرایط بدی به سر می‌بردند. خارج شدن خودم را با توجه به شرایط بحرانی و نیاز به فعالیت مضاعف در آن شرایط به مصلحت نمی‌دانستم. در جلسه‌ای با حضور کارمندان، ضمن ابلاغ تصمیم مرکز، نظر خودم را برای ماندن اعلام کردم و به آنها اختیار دادم که اگر می‌خواهند و اوضاع را برای خود خطرناک می‌دانند، موقتاً به تهران بروند. همگی آنها در پاسخ اصرار داشتند که در این شرایط نمایندگی را ترک نمی‌کنند. به آنها گفتم خانواده‌ها را می‌توانند به تهران بفرستند. در همان جلسه گفتند نیازی به این کار نیست، اما من تاکید کردم موضوع را با خانواده‌های خود در میان بگذارند و سپس پاسخ دهند. تقریباً نیم ساعت بعد و پس از تماس آنها با خانواده‌هایشان، همگی تاکید داشتند که در قاهره خواهند ماند. به همسرم نیز گفته بودم که در تماس با خانواده‌ها این سؤال را بپرسد. پاسخ آنها به همسرم نیز منفی بود. گفته بودند ترجیح می‌دهند در این شرایط در کنار مردانشان باشند. البته آنها از همسرم پرسیده بودند که آیا وی قاهره را ترک خواهد کرد یا نه و همسرم پاسخ منفی داده بود. در هرحال تصمیم جمع آن بود که نه اعضا و نه خانواده‌ها، هیچ یک محل ماموریت را ترک نخواهند کرد و این اوج روحیه فداکاری و عشق به خدمت را در بین همکاران و خانواده‌های آنان نشان می‌داد. در همان شرایط و برای بررسی اوضاع و همچنین تدبیری برای خروج اضطراری و مسئولیتی که برای حفظ جان همکاران داشتم، تصمیم گرفتم به دیدار سفیر ترکیه بروم. انتخاب ترکیه به این خاطر بود که خط پروازی قاهره استانبول فعال بود و می‌توانستیم در صورتی که شرایط وخیم‌تر شود، از امکانات پروازی آن برای خروج اضطراری از قاهره استفاده کنیم. این در شرایطی بود که بسیاری از خطوط پروازی سفرهای خود به مصر را لغو کرده بودند و برخی نیز فقط برای خروج اتباع خود پروازهای اضطراری از قاهره به مقصد کشورهایشان داشتند، همچنین سفیر ترکیه فرد پرسابقه‌ای در قاهره بود و تبادل نظر با او می‌توانست به ما کمک کند. وقتی برای ملاقات سفیر به سفارت ترکیه وارد شدم مشاهده کردم محوطه سفارت پر از افراد دارای لباس فرم و دارای بی سیم و احتمالاً مسلح است. چندین ارتشی ترکیه‌ای و یا شاید اعضای پلیس ترکیه، با لباس فرم در داخل سفارت حضور داشتند. طبیعی بود ترک‌ها به علت روابط خوبی که با مصر در زمان مبارک داشتند، بتوانند امکان ورود اشخاصی را برای حفاظت از سفارتشان با توجه به تسهیلات ویزا برای اتباع ترکیه داشته باشند. قابل ذکر است که آخرین رئیس جمهوری که در زمان مبارک به قاهره سفر کرد، عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه بود. وی چند روز قبل از شروع انقلاب مصر به قاهره رفت و طی مراسمی به اتفاق مبارک در اعطای سردوشی به فارغ التحصیلان پلیس مشارکت داشت. مبارک ورود ایرانی‌ها را به مصر ممنوع کرده بود و حتی اعضای نمایندگی و یا ماموران دولتی دیگر که به قاهره می‌آمدند، با مشکلات زیادی برای گرفتن ویزا مواجه بودند. نظام مبارک و شخص وی بر اساس خواسته آمریکا و رژیم صهیونیستی، مخالف هرگونه مراوده بین دو کشور بودند. نگرانی آمریکایی‌ها از تاثیر گذاری سیاست‌های ایران بر مصر و منزوی کردن ایران بود. بنابراین برای سفارت ایران که سه دهه روابط سیاسی با مصر نداشت، غیرممکن بود امکانات سفارت ترکیه را برای حفاظت از خود داشته باشد. در بدو ورود متوجه شدم که تعداد زیادی از اعضای سفارت ترکیه از جمله خانواده سفیر، مصر را ترک کرده‌اند. «حسین بوتصالی» سفیر ترکیه با خوشرویی از من و همکارم استقبال کرد. وی یک دوره ماموریتی چهار ساله را در تهران بود و فارسی را هم کم و بیش صحبت می‌کرد. بعد از اتمام گفت‌وگوهایمان و قول مساعد او برای هرگونه کمک اضطراری، در حالی از سفارت ترکیه خارج می‌شدم که از مقایسه امکانات خودمان با امکانات سفارت ترکیه خنده‌ام گرفته بود. ما فقط یک نگهبان مصری که یک سرباز ساده بود داشتیم که آن هم روز چهارم انقلاب مصر یعنی هشتم بهمن، به همراه دیگر پلیس‌های مصر فرار کرده بود. بعدها نیز متوجه شده بودیم که وی در هنگام فرار، بدون اطلاع ما سلاح خود را در گوشه‌ای از سفارت مخفی و مستقیم به زادگاه خود رفته بود. در عین حال ما به علت تجربیاتی که در انقلاب و جنگ داشتیم، اصلاً مانند دیگر دیپلمات‌ها و سفارتخانه‌ها وحشت زده نبودیم. دلیل واضح آن هم این بود که علی‌رغم کمبود امکاناتمان، هیچ یک از اعضای نمایندگی و خانواده‌هایشان خوفی به دل نداشتند و خودشان مایل بودند در این شرایط بحرانی محل ماموریت را ترک نکنند. منطقه در شرایط به هم ریخته‌ای به سر می‌برد. بن علی در 26 دی ماه از تونس به عربستان فرار و حکومت این کشور سرنگون شده بود. حوادث لیبی نیز از 23 دی آغاز شده بود. مردم یمن نیز در جمعه 23 دی انقلاب خود را آغاز کرده بودند و این انقلاب در چهاردهم بهمن به اوج خشم خودش رسید. بعد از آن نیز در 25 بهمن بحرینی‌ها به خیابان‌ها ریخته بودند و خواهان تغییر در کشور بودند. در مصر نیز درگیری بود. گویا مردم منطقه دریافته بودند ساقط کردن دیکتاتورها کار سختی نیست، لذا به سرعت مشغول کار بودند. نظام مبارک در سردرگمی شدیدی برای کنترل اوضاع به سر می‌برد. هر روز یک تصمیم می‌گرفت. یک روز ساعت حکومت نظامی و منع رفت و آمد را زیاد می‌کرد. روز دیگر آن را تغییر می‌داد و کم می‌کرد. برای جلب رضایت مردم مهره‌های خود را که عمری در نظام مبارک خدمت می‌کردند، برکنار و یا ممنوع الخروج می‌کرد. جمال مبارک و چند نفر دیگر را از مسئولیت‌های خود در حزب حاکم کنار گذاشت. خود مبارک هم چندبار نطق تلویزیونی داشت و قول داد خواسته‌های مردم را اجرا کند، اما درباره خواسته اصلی مردم یعنی کناره گیری حرفی نمی‌زد. از سوی دیگر برخی مقامات امنیتی مصر و مهمترین چهره آن یعنی عمر سلیمان با مخالفان و جوانان انقلابی از جمله اخوان المسلمین جلسات گفت‌وگو برگزار می‌کردند. همه این‌ها از دو نظر ما را به یاد ایام انقلاب خودمان می‌انداخت. این اقدامات همانند اقدامات شاه در روزهای پایانی حکومت شاهنشاهی بود. زمان این اتفاقات هم در بهمن ماه یعنی ایام انقلاب خودمان اتفاق می‌افتاد. جمعه پانزدهم بهمن 1389 یعنی پانزده روز پس از آغاز تظاهرات علیه نظام مبارک بود که شایعاتی رواج یافت که مبارک قصد کناره گیری دارد. مردم مصر از روزهای قبل از آن در میدان‌های مختلف شهرها و به ویژه میدان تحریر قاهره، یک صدا خواهان کناره گیری مبارک بودند. در این روز بود که مردم حاضر در میدان تحریر، مبارک را با قضاوت قاضی انقلابی «محمود الخضیری» که از قاضی‌های خوشنام مصر بود، به صورت مردمی محاکمه کردند. این جمعه را مردم «جمعة الرحیل» یعنی جمعه رفتن نام داده بودند. فریاد «ارحل» (برو) سراسر میدان تحریر را پر کرده بود. برخی از مردم طناب دار در دستان خود گرفته بودند و جمعیت حاضر، یک صدا شعار اعدام مبارک را می‌دادند. یک هفته گذشت و در ساعات پایانی روز جمعه 22 بهمن 1389 بود که مشخص شد فشارهای مردمی کار خودش را کرده و مبارک مجبور به کناره گیری از قدرت شده است. ساعت 6 غروب بود که بالاخره عمر سلیمان، رئیس سازمان امنیتی مصر و مرد امنیتی شماره یک مبارک، در تلویزیون ظاهر شد و عبارتی کوتاه را به این شرح خواند: رئیس جمهور مبارک تصمیم گرفت از حکومت کناره گیری کند و شورای عالی نظامیان را به اداره امور کشور مکلف کرد. این موضوع در حالی بود که ساعاتی قبل از آن هزاران نفر از مردم از نقاط مختلف شهر به صورت پیاده عازم کاخ ریاست جمهوری مصر شده بودند تا کار را یکسره کنند. تعدادی از آنان نیز به کاخ رسیده بودند و در جلوی سیم خاردارهایی که در جلوی خیابان منتهی به کاخ نصب کرده شده بود و پشت آن تانک‌های ارتش قرار داشت، تجمع کرده و شعار می‌دادند. بعد از شنیدن خبر کناره گیری مبارک، به واقع انفجار شادی در سراسر مصر اتفاق افتاد و درست مثل روز 22 بهمن در ایران، غریو شادی مردم مصر در میدان تحریر و دیگر نقاط مصر به هوا رفت و بغض فروخورده و نفس‌های در سینه حبس شده بعد از دهه‌های متمادی ظلم و خفقان، آزاد شد. درباره اینکه چرا مبارک ارتش مصر را برای اداره امور کشور انتخاب و تا آخرین نفس مقاومت نکرد و یا همچون بن علی به عربستان که متحد استراتژیک او بود نگریخت، احتمالات و تحلیل‌های گوناگونی ارائه شده است که جای بحث آن در این خاطره نیست. هنگامی که خبر برکناری مبارک اعلام شد، در سفارت بودم. به خانه تلفن کردم از خانه ما هم صدای جیغ شادی به گوش می‌رسید. همسرم گفت خیابان‌های اصلی اطراف اقامتگاه که تا لحظاتی قبل سوت و کور بود جای سوزن انداختن ندارد و صدای آتش بازی و شادی مردم همه جا را پر کرده است. به آنها گفتم آماده شوند تا برای دیدن شادی مردم به خیابان‌ها برویم و در شادی ملت مصر شریک شویم. به سوی خانه حرکت کردم و در مسیر می‌دیدم که مردم مصر در حال خروج از خانه‌هایشان برای شادی و ابراز احساسات بودند. راه منتهی به کاخ ریاست جمهوری برای خودروها بسته شده بود، ولی مردم را می‌دیدم که پیاده از طرق‌ دیگر سعی می‌کردند خودشان را به آنجا برسانند. با خانواده‌ام از خانه خارج شدیم. تقریباً همه اقشار مردم مصر به خیابان‌ها آمده بودند. همان بخش از مردم که تا قبل از کناره گیری مبارک در تظاهرات به مردم نپیوسته بودند نیز به خیابان‌ها آمده بودند. تظاهرات دیگر محدود به میدان تحریر قاهره نبود. همه مردم مصر و در همه شهرها و خیابان‌های آن از رفتن مبارک شادمان بودند. خیابان‌های قاهره غرق در سرود پیروزی بود. چند خیابان را بیشتر نتوانستیم طی کنیم. ماشین‌ها به کندی می‌توانستند حرکت کنند. برخی ماشین‌های کنارمان متوجه می‌شدند ما مصری نیستیم و از اینکه می‌دیدند ما هم در شادی آنها شریک هستیم، خوشحال بودند. بعضی از آنها که سؤال می‌کردند و یا می‌فهمیدند ما ایرانی هستیم، شادی شان دوچندان می‌شد. به خانه برگشتیم. آن شب یکی از شادترین شب‌های زندگیمان بود. انقلاب مصر گام بلندی را به سوی پیروزی برداشته بود. انقلابی که ما هم به نمایندگی از ملت ایران و همراه با ملت مصر برای پیروزیشان دست به دعا برداشته و در همه روزهای سخت با آنان شریک بودیم با گریه‌های آنها گریسته و با شادی‌هایشان شاد شده بودیم. در همان روز مردم ایران در خیابان‌های کشورمان سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب خود را جشن گرفته بودند و این موضوع حس جالبی را به ما می‌داد. گویی پیوندهایی مردم دو کشور را به هم ربط داده بود و در درون خود احساس قرابت بیشتری با مردم مصر می‌کردیم. اینکه چرا انقلاب مصر و دیگر انقلاب‌ها در کشورهای عربی راه کمال خود را طی نکرد و بعضاً عقبگرد داشت، علت‌های فراوانی دارد که یکی از آنها، نداشتن رهبری است. دیگر آن که مردم این کشورها فقط به دنبال ساقط کردن حکومت‌هایشان بودند، بدون آنکه جایگزینی برای آن انتخاب کرده باشند. مردم مصر به شکل دقیق می‌دانستند چه نمی‌خواهند، اما در عین حال نمی‌دانستند دقیقاً چه می‌خواهند. این موضوع دو وجه اساسی اختلاف انقلاب اسلامی ایران با انقلاب‌های کشورهای عربی است. مردم ایران در انقلاب خود ضمن تبعیت از رهبری فقیه، شجاع و عادل، دقیقاً در شعار محوری خود یعنی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» می‌دانستند چه می‌خواهند. در انقلاب‌های بحرین و یمن تا حدود زیادی این نقیصه را جبران کردند و رهبری واحدی در آنها تبلور پیدا کرد. به نظرم این دو انقلاب راه مطمئن‌تری را برای رسیدن به اهداف انقلاب خود در پیش گرفته‌اند. باید امید داشت که دیگر انقلاب‌ها نیز در راهی حرکت کنند که با پایداری و صبر بتوانند نتایج درخشانی را از انقلاب خود ببینند. * قاضی محمود الخضیری در زمان مبارک معاون رئیس دادگاه‌های «نقض» مصر بود. دادگاه نقض مصر بالاترین جایگاه قضایی در مصر است. وی از قضات پاک و مومن مصری است که در اعتراض به دخالت دولت در امور قضایی و بعد از 46 سال فعالیت در سیستم قضایی، از این مسئولیت استعفا داد. الخضیری در زمان تجاوز صهیونیست‌ها به غزه در سال 1388، اعتراض شدیدی به حمایت مبارک از جنایات صهیونیست‌ها در این جنگ داشت. الخضیری که از دوستداران انقلاب اسلامی ایران است بعد از سقوط مبارک دو بار برای شرکت در همایش‌های مختلف به ایران سفر کرد و مصاحبه‌های او در حمایت از ایران که از زبان چنین شخصیت معتبر مصری بیان می‌شد در مردم بسیار تاثیر گزار بود. بعدها در جریان تحولاتی که موجب برکناری مرسی شد، وی اقدامات ارتش علیه مرسی را محکوم کرد. او در ماه مبارک رمضان در تظاهرات طرفداران مرسی در میدان رابعه العدویه حاضر شده و سخنان آتشینی بیان کرد و به ارتش گفت به خود مغرور نشود. الخضیری توسط ارتش دستگیر شد. وی که بسیار سالخورده و بیمار است، هم اکنون به اتهام حمایت از مرسی و شرکت در تظاهرات طرفداران اخوان المسلمین در زندان به سر می‌برد. انتهای پیام/

93/11/21 - 10:52





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن