تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805321954




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای عنایت حضرت معصومه(س) به شهریه طلاب در زمان طاغوت


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
ماجرای عنایت حضرت معصومه(س) به شهریه طلاب در زمان طاغوت
به مناسبت سالروز وفات پدر امام موسی صدر
ماجرای عنایت حضرت معصومه(س) به شهریه طلاب در زمان طاغوت آیت‌الله سیدصدرالدین صدر گفت: با ناراحتی به حضرت گفتم: عمه جان! رسم نیست که عده‌ای از طلاب غریب، در همسایگی شما از گرسنگی جان دهند، اگر خود اختیار حل این مشکل را ندارید، به برادر بزرگوارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) متوسل شوید!


 
به گزارش فرهنگ نیوز ، علامه سیدصدرالدین صدر از عالمان برجسته و مراجع بزرگ زمان خود بود که در فقه، اصول، رجال، شعر و تفسیر دستی توانا داشت، زمانی که رضاخان در پی متلاشی کردن حوزه علمیه بود، آیت‌الله صدر همراه یارانش آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری و آیت‌الله سیدمحمد حجت سرپرستی و تدریس در حوزه علمیه را بر عهده داشت و در حفظ آن می‌کوشید، نوزدهم ربیع‌الثانی سالروز وفات این عالم وارسته است که در سال 1373 هجری قمری دار فانی را وداع گفت.

در ادامه به گوشه‌ای از کرامت علامه سیدصدرالدین صدر پدر بزرگوار امام موسی صدر از زبان آیت‌الله شیخ ابراهیم رمضانی از شاگردان مرحوم صدر نقل می‌شود:پس از مرحوم آیت‌الله حائری مدتی زمام حوزه به دست من بود و عهده‌دار شهریه طلاب بودم، یک ماه وجهی نرسید، قرض کردیم و شهریه را دادیم، ماه دوم هم نرسید، باز هم قرض کردیم و شهریه را پرداخت کردیم، ماه سوم هم نرسید، دیگر جرأت نکردیم قرض کنیم، طلبه‌ها برای شهریه در خانه ما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و بسیار بدهکار شده‌ام، طلاب نگران و ناراحت شدند.من تحت تأثیر قرار گرفتم، پس گفتم: آقایان تشریف ببرید، ان‌شاءالله تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد، آنان رفتند، ولی تا شب هر چه فکر کردم، راهی به ذهنم نرسید، خوابم نمی‌برد، سحر برخاستم، تجدید وضو کردم، به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شدم و نماز خواندم، حرم بسیار خلوت بود، پس از به جای آوردن نماز صبح و تعقیبات در حالی که منظره روز گذشته به خاطر می‌آوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم، با ناراحتی به حضرت گفتم: عمه جان رسم نیست که عده‌ای از طلاب غریب، در همسایگی شما از گرسنگی جان دهند، اگر خودت اختیار حل این مشکل را نداری، به برادر بزرگوارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) یا جدت امیرالمؤمنین(ع) متوسل شوید، این را گفتم و با عصبانیت به خانه رفتم، بسیار افسرده خاطر بودم، منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود، برخاستم، قرآن را برداشتم بخوانم تا قدری آرامش یابم.هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند، گفتم بفرمایید، در باز شد، کربلایی محمد خدمتکار کهنسال وارد شد و گفت: آقا! یک نفر با کلاه شاپو و چمدان پشت در است و می‌گوید: همین حالا می‌خواهم خدمت آقا مشرف شوم، وقت ندارم زمان دیگر بیایم، ترسیدم و گفتم: نمی‌دانم آقا از حرم آمده یا نه، چه می‌فرمایید؟ گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند! کربلایی محمد برگشت، طولی نکشید که مردی موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد، سلام کرد، دستم را بوسید، عذرخواهی کرد و گفت: ببخشید بی‌موقع شرفیاب شدم، چند لحظه‌ای پیش، ماشین ما بالای گردنه رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه(س) افتاد، ناگهان به فکرم رسید که در مسافرت هر لحظه احتمال خطر است، اگر اتفاقی بیفتد و بمیرم، مالم تلف شده، دَین خدا و امام برگردنم بماند، چه خواهم کرد؟ ظاهراً! همان زمانی که آیت‌ الله صدر در حرم دعا می‌کرد، این فکر به خاطر آن مردم خطور کرده بود.او ادامه داد: وقتی به قم رسیدیم، از راننده خواستم اندکی توقف کند تا مسافران به زیارت بروند و من خدمت شما برسم.سپس اموالش را حساب کرد و مقدار قابل توجهی بدهکار شد، در چمدان را باز کرد و به اندازه‌ای سهم امام داد که توانستم علاوه بر قرض‌ها و شهریه آن ماه، تا یک سال از همان وجوه شهریه دهم، بعد از این جریان، به زیارت حضرت معصومه(س) رفتم و از حضرت سپاسگزاری کردم.

منبع: فارس


93/11/20 - 11:01 - 2015-2-9 11:01:49





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن