واضح آرشیو وب فارسی:الف: واکنش ها به کارنامه تیم ملی در جام ملت ها
بخش تعاملی الف - محمود صباغی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۰۷:۱۳
اگرچه حضور تیم ملی ایران در تورنمنت جام ملتهای آسیا ۲۰۱۵ با ناکامی به پایان رسید و عملآ چیزی بیش از مسابقات ادوار گذشته عاید فوتبالمان نشد و با حذف در مرحله یک چهارم نهائی آه و حسرتی بزرگ بر جای ماند اما این بار با سر بلندی مسابقات را ترک کردیمدر حافظه تاریخی مردم ما سال هائی به ثبت رسیده که با "اما و اگر" و برد و باخت دیگران و تیمی تهی از تاکتیک و تکنیک، به زحمت به نیمه نهائی می رسیدیم و سپس در برابر کشورهای با برنامه چیزی نداشتیم که با اتکاء به آن بتوان از اعتبار فوتبال کشور دفاع کرد و نهایتآ حذف. حذفی که نه تنها حسرتی برایمان نداشت بلکه در واکنشی یکدست و عمومی خودمان را، تیممان را، مربیانمان را و مدیریتمان را شایسته آن ناکامی دانسته و پیروزی را حق کشورهائی می دانستیم که برای فوتبال برنامه دار خود زحمت کشیده بودند.کافیست سری به آرشیو رسانه ها بزنیم تا ببینیم مملو از نگاه منتقدانه به کلیتّ فوتبالمان در دوره های گذشته جام ملت ها و دیگر تورنمنت های بین المللی است. این بار اما شرائط بگونه ای دیگر است، مربی کاربلد و کارکشته و فهیم تیم ملی ایران به همه نشان داد که در طول این چند سال کاری کرده کارستان. این بار هم حذف شدیم اما محترمانه، در حالیکه خیلی حرف ها برای گفتن باقی ماند. و آسیا به احترام مربی سرشناس و با دانش و جوانان غیرتمند و متفاوت ما کلاه از سر برداشت.اگر در ادوار گذشته با ضد فوتبال حذف شدیم این بار اما با ناداوری و نمایش فوتبال واقعی ناکام ماندیم، با خود خود فوتبال. اما آن حذف کجا و این حذف کجا؟"میان ماه من تا ماه گردون – نفاوت از زمین تا آسمان است"حکایت فوتبال ما و دور و بری هایش حکایت عجیبی است. در آن سال ها مربیان وطنی پس از هر شکست سینه سپرکرده که: "آری، این ما بودیم که با همین امکانات کارمان عالی بود" ولی مردم زبان به انتقاد می گشودند که: کدام تاکتیک ؟کدام تکنیک؟ وچه حرفی بود برای گفتن؟ این بار اما داستان دیگری است. در حالیکه هنوز کاروان تیم ملی به کشور نرسیده همان خود شیفتگان دیروز، زبان به توبیخ و نفی عملکرد مربی و بازیکنان امروز گشوده اند. یکی فریاد که چرا فلان بازیکن بود و بهمان بازیکن نبود. بازیکن نمائی حتی پای از دایره میهن دوستی هم بیرون نهاده و حفظ منافع یک باشگاه شیخ نشین خلیج فارس را به منافع ملی ارجح دانسته و همین را دلیل استعفای خود از تیم ملی می داند. دیگری مردم را به صدور بیانیه (؟!) حواله می دهد ( کاری نداریم که بیانیه دادن از سوی چه کسی، در چه موردی و در چه جائیست) آن یکی نام مربی را به سخره گرفته است. جالب آنکه همه آنها بعنوان "مربی ملی" فرصتی داشتند ولی عملکردی فوق العاده ضعیف از خود نشان دادند و عجبا که هنوز مربیگری تیم ملی را ملک مطلق خود می پندارند. انگارنه انگار که" آزموده را آزمودن خطاست".مردم اما ثابت کردند که در داوری های خود تنها پیروزی ها و شکست ها برایشان ملاک نیست. همین است که داوری عمومی اغلب منصفانه است. یادمان نرفته دفاع تمام قد ملی از والیبالیست ها را و این بارهم زبان به تحسین عملکرد تیم ملی فوتبال گشوده اند. نظر سنجی ها موفقیت مربی با دانش تیم ملی را در جام ملتّها بالای ۸۰% نشان می دهد. غیرت او را دیدند و سرخ و سفید شدنش در شکست ها و شادی هایش در پیروزی ها دیدند. انتخاب کردن بازیکنانش را تحسین کردند و بطور کلی او را شایسته مربیگری تیم ملی فوتبال ایران دانستند ومی دانند.شواهد نشان می دهند که بنا بر سنت جاری، تلاش ها برای زیر سئوال بردن کارنامه موفّق مربی تیم ملی و تخریب او شدید تر و پر دامنه تر شده و زمین و زمان را به هم دوختن برای اهداف شخصی و شاید رسیدن به نیمکت مربیگری تیم ملی، با سوت پایان دیدار ایران و عراق آغاز شده. اما مگر نه اینکه مربی تیم ملی باید دارای جایگاه عمومی و محبوبیت اجتماعی باشد؟ و مگر نه اینکه مربی باید دارای دانش و علم روز فوتبال باشد؟ اگر چنین باشد – که هست - علیرغم این هجمه سنگین بنظر می رسد که مربی کنونی تیم ملی، گمشده فوتبال ملی ما ازسال های دور بوده است. رجوع به افکار عمومی که بایستی مهمترین حامی و پشتوانه تیم ملی فوتبال در بزنگاه های حساّس باشند، منطقی ترین کاری است که قبل از هر چیز تصمیم گیران فدراسیون فوتبال باید به آن حساسیّت نشان داده و توجهّی ویژه داشته باشند.تجزیه و تحلیل عملکرد این دوره جام ملت ها در کنار تجارب ارزشمندی که بدست آمده بدیهی ترین کاری است که باید از سوی کارشناسان، متخصصین امر و رسانه ها صورت گیرد. اما قبل از هر چیز تثبیت موقعیّت مربی کنونی، برای خنثی کردن جریان های هدفمند و اقدامات تمام کسانی که تنها در پی منافع شخصی خود هستند، یک ضرورت است. دیگر وقت آن رسیده که فوتبال ایران یکبار و برای همیشه همگام با دیگر کشورهای قاره آسیا، با برنامه ریزی حرفه ای و مدرن از استمرار ناهنجاری هایی که فوتبال ما را به این روز کشانده جلوگیری کند. اقداماتی مانند: قطع منافع فردی و گروهی، برخورد با برخی از رسانه ها که در خدمت اهدافی خاّص قلم می زنند، طرد مربیان آماتوری که به ترفندهای گوناگون خود را به بالاترین سطوح مربیگری تحمیل می کنند، طرد مدیریت ناکارامد و بیگانه با سیستم اداره فوتبال، از همه مهمتر ریخت و پاش های کلان و بی حساب و کتاب، کجدار و مریز با امکانات سخت افزاری و نرم افزاری کهنه، شکستن دایره بسته تعداد معدودی دست اندرکارو مربی که بصورت چرخشی جابجا می شوند و کسی را در این دایره راهی نیست و......، اغاز راهی است که به پیشرفت فوتبال منجر می شود تا شاید در آینده بتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم.بی شک مدیریت کاربلد، شاه بیت این موفقیت خواهد بود اصرار بر ادامه همین راهی که تا امروز لنگ لنگان پیمودیم، نه تنها در مستطیل سبز همین موفقیت های مقطعی را نیزاز دست خواهیم داد بلکه در کنفدراسیون فوتبال آسیا نقشی بر عهده نخواهیم داشت و مانند جلسه اعتراضی ایران درکانبرا نیزهمچنان حقوق مسلّم ما را زیر پا خواهند گذاشت. رنجی که تحمل آن برای هیچ ایرانی آسان نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]