تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834403818
روایتی از آخرین شب زندگی مشفق کاشانی + عکس
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: روایتی از آخرین شب زندگی مشفق کاشانی + عکس
باقری گفت: دیشب (یکشنبه، 28 دی)استاد با مهربانی هرچه تمامتر شعر خواندند و حرف زدند. ابتدای سخنشان قطعهای خواندند متضمن یادروز دیدار حق که به این بیت منتهی میشد: نمیدانم چه باید کرد با دل / نمیدانم چه باید گفت با دوست...اواخر صحبتها نگاهی به کاغذهای پیش رو انداختند و بعد ناگهان مثل کسی که تمرکزش را در تدوین مطالب از دست داده باشد، گفتند، دیگه چی بگم... در این هنگام جناب سیدمحمد خاتمی گفتند استاد را زیاد اذیت نکنیم و من از میان لبهای مشفق به آرامی این یک دو کلمه را به نجوا شنیدم: نه، قربان شما... و سر به پیش افتاد.
ساعد باقری در پی درگذشت مشفق کاشانی، روایت خود از شب درگذشت او را به همراه خاطراتی از این شاعر بیان کرد.
این شاعر که در شب درگذشت مشفق کاشانی به همراه او در خانه شاعران حضور داشت در گفتوگویی اظهار کرد: در متون کهن فارسی درباره مرگ بزرگی چنین نقل شده: میرفت، سر فراکرد، گفت: لبیک. سرنهاد.
او سپس افزود: شاید مرگی به این شکوهمندی و زیبایی آرزوی همه باشد. در فضایی سرشار از محبت دیدن، محبت کردن. احترام دیدن، احترام گذاشتن. غرقه در صدق و صفا. امواج معنوی در فضا منتشر بود. حال همه خوش بود و از همه خوشتر استاد مشفق کاشانی که من درست در صندلی کناری او پهلوی سید بزرگوار سیدمحمد خاتمی نشسته بودم.باقری ادامه داد: یک لحظه به استاد گفتم الآن احساس واقع شدن در بینالحرمین را دارم. خانم مهدیه الهی قمشهای، حجتالاسلام دعایی و افشین علاء عزیز که برنامه با پیشنهاد خود او شکل گرفته بود حرف زده بودند. من هم حرف زدم و بعد میکروفن را جلو استاد قرار دادم. دور میز گرد نشسته بودیم.او افزود: پیشتر استاد مشفق بعد از مراسم بزرگداشتی که مردادماه برایش برگزار کرده بودیم پیشنهاد تجدید برنامهای به همین شکل را برای استاد سبزواری، خانم راکعی و سهیل محمودی مطرح کرد. سهیل و راکعی همانطور که انتظار میرفت درباره خودشان تحاشی کردند اما همه همزبان شدیم که مراسمی درخور برای بزرگداشت حمید سبزواری در انجمن شاعران برگزار کنیم. چند وقت پیش افشین علاء نه در جلسه هیات مدیره، بلکه در گفتوگو با تک تکمان دور از چشم سهیل پیشنهاد جشن تولدی جمع و جور و غیررسمی برای سهیل عزیز را مطرح کرد. راست میگفت، اگر میخواستیم برنامه رسمی برگزار کنیم، انبوه بیشمار علاقهمندان سهیل ایجاب میکرد که برنامه در سالنی چندهزار نفری برگزار شود، این مطلب را افشین در مقدمه این جشن تولد خصوصی یادآوری کرد.این شاعر گفت: به پیشنهاد افشین قرار شده بود هزینه همان برنامه خصوصی را بچهها خود شریک شوند. استاد مشفق هم یکی از شرکا بود. استاد مثل همیشه در سرآغاز صحبت همه دوستانش را شرمنده بزرگواریها و کرامتش کرد. ابتدا در جایگاه بزرگ ما و رییس انجمن، از لطف حاج آقا دعایی و بزرگواری و عنایت سید بزرگوار خاتمی تشکر کرد. سپس از خاطرات آشنایی اولیه گفت در حدود سالهای 61 و 62 با ما سه نفری که نویسنده برنامه «در انتهای شب» بودیم. محمدرضا محمدی نیکو که سردبیرمان بود و من و سهیل. همچنین به یاد داشت که در آن برنامه گاه گاه از مطالب سیدحسن حسینی و قیصر امینپور و سلمان هراتی نیز استفاده میشد. بزرگواریها و لطفها کرد. از مهرداد اوستا و محمود شاهرخی یاد کرد و حرف همیشگی خود را دوباره تکرار کرد؛ شکر خداوند به خاطر دوستان خوبش.او سپس به نخستین مواجهه خود با مشفق کاشانی اشاره کرد و گفت: در سالهای اولیه که وارد رادیو شده بودم، استاد مشفق، استاد محمود شاهرخی، استاد گلشن کردستانی و استاد میرزنجانی تحت ریاست استاد سیدابراهیم ستوده در واحد ویرایش رادیو مستقر بودند. روزی ما نویسندههای جوان برنامه «در انتهای شب» را به اتاق خود دعوت کردند. حرفهای دیشب استاد برایم شیرینی آن اولین مصاحبت را تجدید کرد. از وزانت برنامه گفتند و از اینکه در میان نوشته برنامههایی که به دستشان میرسد و پر است از خطاهای زبانی، وقتی با نوشته برنامه «در انتهای شب» روبهرو میشوند، خستگیشان درمیرود.باقری گفت: دیشب (یکشنبه، 28 دی) هم همین کرامتها و لطفها را تجدید کردند و صحبتی به طور خاص درباره سهیل عزیز. با مهربانی هرچه تمامتر شعر خواندند و حرف زدند. ابتدای سخنشان قطعهای خواندند که بارها در برنامههای مختلف از ایشان شنیده بودیم. متضمن یادروز دیدار حق که به این بیت منتهی میشد: نمیدانم چه باید کرد با دل / نمیدانم چه باید گفت با دوست...این شاعر ادامه داد: اواخر صحبتها نگاهی به کاغذهای پیش رو انداختند و بعد ناگهان مثل کسی که تمرکزش را در تدوین مطالب از دست داده باشد، گفتند، دیگه چی بگم... در این هنگام جناب سیدمحمد خاتمی گفتند استاد را زیاد اذیت نکنیم و من از میان لبهای مشفق به آرامی این یک دو کلمه را به نجوا شنیدم: نه، قربان شما... و سر به پیش افتاد.او افزود: احساس کردم فشارشان افتاده، دستم را زیر چانه استاد بردم و چند بار صدایشان کردم، ظرف دو ثانیه عمق فاجعه خود را نشان داد. آن سر سرفراز پر از عشق و مهربانی ناگهان سنگین شده بود و روی گردن قرار نمیگرفت. بچهها کمک کردند او را به اتاق عقبی منتقل کردند و به حالت درازکش خواباندند. برادر عزیزمان سیدصادق فرازی که به احترام سهیل آمده بود، با مهارتی که آشکارا حاکی از آشنایی و تسلط او در اینگونه موارد بود بیآنکه دست و پایش را گم کند شروع کرد به شوک دادن به استاد، دستهایش را وسط جناق سینه قرار داده بود. نگران مریضاحوالی خود خرازی بودیم که مداوم و پرانرژی کارش را ادامه میداد، نبض رفته یکباره برگشت و استاد یک نفس بلند کشید. بچهها اورژانس را در همان دقیقه اول خبر کرده بودند که وقتی سررسید، از کارهای انجامشده ابراز رضایت کردند و بعد از آقای مسجدجامعی شنیدم که دکترهای بیمارستان ایرانمهر گفته بودند اگر آنکار به همان شکل مشخص انجام نمیشد، ایشان به بیمارستان نمیرسید. اما چه فایده که در اورژانس بیمارستان عملیات احیا مؤثر نیفتاد و ما استاد را از دست دادیم.این شاعر در ادامه به خاطرهای از حضور مشفق کاشانی در یک باغ اشاره و بیان کرد: حدود سه چهار ماه پیش که دوست شاعرمان مهیار کاوه (حجتالله صیدی) به انجمن آمده بود، شاهد بودم که استاد با خنده گفت مهیار ما و بچهها را به باغت دعوت نمیکنی صبح تا شبی با هم باشیم؟ شنیده بود که قبلا بعضی از ما با خانوادههایمان و به همراه خانواده سید و قیصر به باغ مهیار کاوه در شهریار رفتهایم و هر یک نهالی در آنجا کاشتهایم. آیه و راحیل افزون برخودشان برای پدرشان هم نهالی کاشتند، خلاصه نهالستانی شده بود باغ کاوه.باقری ادامه داد: از این درخواست استاد مشفق شاید کمی تعجب کرده بودم، چون پیش از آن ندیده بودم که استاد با آن همه مناعت طبع و عزت نفس چنین خواستهای را از کسی مطرح کند. روزی هم که مهیار به منزل استاد تلفن زد تا او را برای جمعهای از صبح تا شب به باغش دعوت کند، افسون خانم دختر استاد گفته بودند که کمی کسالت دارند فکر نمیکنم بتوانند بیایند و بعد از خود استاد پرسیده بودند و با خنده گفته بودند، میگویند با کمال میل، حتما خواهم آمد.او اظهار کرد: من و سهیل و وحید امیری، بیوک ملکی، فاطمه راکعی و چند نفر دیگر با خانوادههایمان در باغ بودیم که استاد رسید. مهیار بامعرفت، راننده به دنبال استاد فرستاده بود تا استاد را بیاورد. بعد از یک ساعتی وقتی همه در تراس باصفایی دور هم جمع بودیم استاد شعری را که گفته بود برای همه ما خواند؛ شعری که شاید نظیر آن را به لحاظ مضمون تا به امروز نشنیده بودم. ابتدا وصف زیبایِهای باغ و عظمت طبیعت مخلوق خداوند و بیهوده نبودن خلقت که ناگهان به یاد یاران گذشته پیوند میخورد و آن شادمانی ابتدایی شعر ناگهان رنگ غم به خود میگرفت. نامهایی از رفقای درگذشته از پیر و جوان مهرداد و جذبه و سلمان و سید و قیصر و مثل همیشه اظهار لطفی به دوستان حاضرش.باقری گفت: مضمونی در اواخر شعر بود که باعث دلگرفتگی ما شد. چرا سید و قیصر و سلمان باید رفته باشند و از این مواهب چشم پوشیده باشند و من پیر هنوز زنده مانده باشم. یکصدا گفتیم تو را به خدا نگویید، زنده باشید و سایهتان بر سرمان مستدام. اما دیشب نمیدانم چه محفلی بود شب جایی که من بودم، مدتها باید بگذرد تا با این مصیبت کنار بیاییم. سایه پدر از سر ما رفت. دیشب وقتی افشین متن تسلیت را با امضا و نام افراد هیات مدیره انجمن برایم به صورت پیامک فرستاد و نظر خواست، یک لحظه فکر کردم چرا چهار نفر، حتما یکی جا افتاده. وای ما وای روزهای بعد..
ایسنا
سه شنبه 30 دی 1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]
صفحات پیشنهادی
روایتی از آخرین شب زندگی مشفق کاشانی
دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۸ ۵۴ ساعد باقری در پی درگذشت مشفق کاشانی روایت خود از شب درگذشت او را به همراه خاطراتی از این شاعر بیان کرد این شاعر که در شب درگذشت مشفق کاشانی به همراه او در خانه شاعران حضور داشت در گفتوگویی با خبرنگار ادبیات ایسنا اظهار کرد در متون کهن فارسی درباره مرآخرین لحظات عمر استاد مشفق کاشانی درکنار سیدمحمد خاتمی+عکس
آخرین لحظات عمر استاد مشفق کاشانی درکنار سیدمحمد خاتمی عکس تصویری از آخرین لحظات استاد مشفق کاشانی در خانه شاعران نفر اول سمت چپ عکس انجمن شاعران ایران آخرین لحظات زندگی استاد مشفق کاشانی در کنار سیدمحمد خاتمیتصویری از آخرین لحظات استاد مشفق کاشانی در خانه شاعران نفر اول سمتاسماعیلی در گفتوگو با فارس: استاد مشفق تا آخرین روز زندگی با جدیت کار کرد
اسماعیلی در گفتوگو با فارس استاد مشفق تا آخرین روز زندگی با جدیت کار کردرضا اسماعیلی گفت با وجود اینکه 9 دهه از زندگی استاد مشفق میگذشت باز هم بسیار با انگیزه و جدی بود و مسئولیت دبیری شورای شعر وزارت فرهنگ را برعهده داشت و تا آخرین روزهای زندگی هم با جدیت کار میکرد رضا اسمپیام رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در پی درگذشت مشفق کاشانی: «سرود زندگی» در زندگی معلم تا
پیام رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در پی درگذشت مشفق کاشانی سرود زندگی در زندگی معلم تا آخرین لحظه جاری استدر پیام رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در پی درگذشت مشفق کاشانی آمده است وقتی خبر درگذشت او را در جمع دوستان و بزم شعر و عرفان شنیدم دریافتم که "سرودآخرین وضعیت جسمانی جلال مقامی + عکس
آخرین وضعیت جسمانی جلال مقامی عکس مقامی با بیان اینکه حالش خیلی بهتر است اظهار کرد خدا را شکر دیگر در تکلمم مشکلی ندارم فقط گاهی وقتی خسته میشوم ادای برخی جملات و کلمات برایم مشکل میشود اما در حال حاضر فعلا مشکلی ندارم و حالم خیلی بهتر شده است فعلا در منزل استراحت میکنماولین روز زندگی امیرعلی دانایی بازیگر جوان ایرانی+عکس
اولین روز زندگی امیرعلی دانایی بازیگر جوان ایرانی عکس امیرعلی دانایی امیرعلی دانایی اینستاگرام امیرعلی دانایی اخبار مرتبط عکس های جدید امیر علی دانایی بازیگر سریال کلاه پهلوی در داخل و خارج از کشوراميرعلي دانايي از مدلینگ تا بازیگری عکسمجموعه عکس های امیرعلی دانایی ی&فکر می کنید زندگی در دور افتاده ترین جزیره دنیا چگونه است؟! + عکس
فکر می کنید زندگی در دور افتاده ترین جزیره دنیا چگونه است عکستا به حال این موضوع فکر کرده اید که اگر در دوردست ترین جزیره دنیا زندگی کنید چه حسی خواهید داشت جزیره ای در میانه اقیانوس اطلس قرار گرفته است که تقریبا از هر خشکی 9600 کیلومتر دور است تا به حال این موضوع فکر کرده اجزئيات آخرين آلبوم پاشايي + عکس
جزئيات آخرين آلبوم پاشايي عکس آخرين آلبوم پاشايي که در روزهاي آخر حيات اش به دغدغه اصلي او تبديل شده بود و اصرار داشت هر چه زودتر روانه بازار موسيقي کشور شود اسمش عشقه نام گرفته است و تا پيش از عيد روانه بازار موسيقي کشور خواهد شد آخرين آلبوم مرحوم مرتضي پاشايي اسمش عشقهجاری بودن ˝سرود زندگی˝ در زندگی معلم تا آخرین لحظه
در پی درگذشت مشفق کاشانی صادر شد جاری بودن ˝سرود زندگی˝ در زندگی معلم تا آخرین لحظه خبرگزاری پانا رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش گفت من وقتی خبر درگذشت او را در جمع دوستان و بزم شعر و عرفان شنیدم دریافتم که ˝سرود زندگی˝ در زندگی معلم تا آخرین لحظهعکس مادربزرگ و نمک زندگی!
یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۳ - ۱۱ ۲۴ ناصر فکوهی استاد مردمشناسی دانشگاه تهران به بهانه انتشار یک کتاب یکی از چهرههای مطرح علمی فرانسه به نکتهای مهم و البته کمتر مورد توجه در زندگی ما انسانها پرداخته است به گزارش ایسنا فکوهی در این باره در روزنامه اعتماد مینویسد فرانسواز هریتیه یکی ابیابانکی در گفتوگو با فارس: اولین و آخرین تصویر مشفق و حکایت شوخطبعی ایشان/ وی سلامت شعری موسیقی را تضمین کر
بیابانکی در گفتوگو با فارس اولین و آخرین تصویر مشفق و حکایت شوخطبعی ایشان وی سلامت شعری موسیقی را تضمین کردسعید بیابانکی پیرامون اولین و آخرین تصویری که از استاد مشفق کاشانی در ذهن دارد به مواردی اشاره کرد و گفت مشفق کاشانی کار تخصصیاش در غزل بود او از غزلسرایان توانای کشورحدادعادل و ابطحی در تشییع مشفق کاشانی |عکس|
حدادعادل و ابطحی در تشییع مشفق کاشانی |عکس| تشییع پیکر زنده یاد مشفق کاشانی صبح امروز سه شنبه با حضور اهالی فرهنگ و ادب از مقابل تالار وحدت تهران برگزار شد سه شنبه 30 دی 1393 ساعت 13 00آخرین فیش حقوقی یک نماینده مجلس + عکس
تصویر فیش حقوقی آخرین فیش حقوقی یک نماینده مجلس عکس آخرین فیش حقوقی یک نمانده مجلس میزان حقوق دریافتی بهارستاننشینان را نشان میدهد به گزارش سرویس اقتصادی جام نیوز میزان حقوق دریافتی مسئولان از جمله نمایندگان مجلس هموراه یکی از موضوعات پُربحث بوده و ارقام مختلفی در این مواولين عکس «سلفی» زندگی دختر نادر سليمانی!
اولين عکس سلفی زندگی دختر نادر سليمانی نادر سليماني بازيگر سينما و تلويزيون عکسي را از دخترش در اينستاگرام منتشر کرده است به گزارش آخرین نیوز نادر سليماني بازيگر سينما و تلويزيون عکسي را از دخترش بارسين در اينستاگرام منتشر کرده است نام بارسين ريشه آشوري دارد و به معنايگلشیفته فراهانی: بعد از ۲ سال زندگی، از همسرم جدا شدم +عکس
گلشیفته فراهانی بعد از ۲ سال زندگی از همسرم جدا شدم عکس گلشیفته فراهانی بازیگر مشهور سینمای ایران که اکنون شهرتش را مدیون بازی در دو فیلم ضد ایرانی است در گفتگو با هفته نامه آلمانی اشپیگل گفته که دو سال است که از همسرش جدا شده است گلشیفته فراهانی بازیگر مشهور سینمای ایران کهآخرین وضعیت اکبر عبدی + عکس
آخرین وضعیت اکبر عبدی عکس اکبر عبدی که در هفتههای اخیر در بیمارستان بستری بود شامگاه گذشته 25 دی ماه برای اکران ویژه فیلمش مذاکرات مستقیم آقای عبدی به سینما آزادی رفت مذاکرات مستقیم آقای عبدی از حدود دو هفته گذشته در پردیسهای سینمایی سمرقند آزادی ملت کوروش اریکه زندگیتشییع پیکر استاد مشفق کاشانی/آخرین وصیت استاد
تشییع پیکر استاد مشفق کاشانی آخرین وصیت استاد افسون کاشانی فرزند زنده یاد مشفق کاشانی درباره مراسم خاکسپاری وی گفت به احتمال زیاد صبح فردا این مراسم از مقابل تالار وحدت برگزار می شود اما بازهم تصمیمگیری نهایی صورت نگرفته است به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر به نقل از فار-
گوناگون
پربازدیدترینها