تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820098255




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا ما ایرانی ها علاقه ای به عذرخواهی نداریم؟


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: چرا ما ایرانی ها علاقه ای به عذرخواهی نداریم؟
توی این مواقع البته بستگی به طرف مقابل هم دارد، بستگی به شأن و شخصیتی که شاید نمی خواهد سروصدایی ایجاد کند.
پذیرش اشتباه یکی از آن عنصرهای کلیدی در جامعه رو به پیشرفت است. این که به خودمان بیاییم، نگاهی به گذشته بیندازیم، حساب و کتاب سود و زیان کنیم و بگوییم، اشتباه کردیم و این اشتباه را به زبان بیاوریم. نه فقط در رفتارهای جمعی مان مثل حضور در انتخابات، بلکه در روزهای ساده ای که می گذرانیم. وقتی سوار مترو می شویم و پایمان می خورد به پای کسی دیگر، وقتی سوار اتوبوس می شویم و برای لحظه ای کنترل خودمان را از دست می دهیم و کم مانده پخش زمین شویم، اما به فردی دیگر برخورد می کنیم. وقتی ذهنیتی دیگر داریم و رفتاری اشتباه از خود نشان می دهیم. در تمام این لحظه ها، مردد بین بر زبان آوردن اشتباه و عذر تقصیر با سکوت حق به جانب باقی می مانیم. انگار به زبان آوردن «ببخشید»، «متاسفم» یا هر کلمه ای از این دست ما را به قعر چاه بدگمانی دیگرانی می اندازد. پس ترجیح می دهیم سکوت حق به جانب را انتخاب کنیمو پیش خودمان هم توجیه ساده ای داریم. «خب راننده اتوبوس بد ترمز کرد» یا «عمدی که نبود». به این ترتیب رفتار ساده ای که می توانست ارتباط موثر و مثبتی برای ما بسازد، ما را از یکدیگر دور و دورتر می کند.هر اندازه که میزان بدگمانی بیشتر باشد، هر اندازه که اشتباهی مهیب تر مرتکب شده باشیم، احتمال عذرخواهی نکردن هم بیشتر می شود. ممکن است وقتی توی اتوبوس پای یک نفر را لگد می کنیم، از او عذرخواهی کنیم، چون به هر حال دیگر او را نمی بینیم و منتی هم روی سرمان نیست. اما اگر این اشتباه حادتر شود، مثل سنگی که در هوا پرتاب کرده ایم و بر سر و صورت یک نفر دیگر فرود آمده، احتمال کمتری برای عذرخواهی وجود دارد. در این مواقع فرار را بر قرار ترجیح می دهیم و اصلا به روی خودمان نمی آوریم که چنین اتفاقی افتاده است. خودمان را به آن راه می زنیم که متوجه نشده ایم. نه خانی آمده و نه خانی رفته. انگار اگر ما به روی خودمان نیاوریم، سنگ از جایش تکان نمی خورد و گوشه صورت یک نفر دیگر نمی نشیند. توی این مواقع البته بستگی به طرف مقابل هم دارد، بستگی به شأن و شخصیتی که شاید نمی خواهد سروصدایی ایجاد کند. در این بلبشو، بدگمانی بازار داغی می سازد که با هزار تهمت و افترا و توهین هم نمی شود آن را پاک کرد. پس از یکدیگر دورتر می شویم، یک جوری که اصلا انگار نه انگار و خودمان را به آن راه می زنیم، انگار که از اول رابطه ای وجود نداشته و شما را ندیده ایم و شما را نمی شناسیم و تمام. چه استادانه می توانیم صورت مسئله را پاک کنیم؛ با ترفند انگار نه انگار.عادت هم نداریم به ببخشید گفتن و عذرخواهی شنیدن، پایش هم که می افتد، دست و پایمان را گم می کنیم. بلد نیستیم خودمان را توضیح دهیم و بگوییم «عمدی نبود، اما ببخشید که پایتان را له کردم»، «ای بابا، چی شد؟ ببخشید که سنگ پرت کردم»، «عجب کاری کردم من، واقعا ببخشید». این جمله ها را فاکتور می گیریم مبادا مجبور شویم تا آخر عمر بنده فردی شویم که سنگ ما بلای خاصی سرش نیاورده است، اما با عذرخواهی ما سرمان سوار می شود. نکند بگویم ببخشید و وظیفه من شود جبران این اتفاق. حتی اگر جبرانی نیاز نباشد. پس سکوت می کنیم و در اثنای این سکوت، خودمان را از درون می خوریم. طرف را مقصر جلوه می دهیم و سعی می کنیم راهمان را از او جدا کنیم. عادت هم نداریم که کسی از ما عذرخواهی کند، پس وقتی هم در مقابل عذرخواهی قرار می گیریم، نمی توانیم جمله هایی بگوییم که موقعیت آشفته را آرام کند. ما هم ترجیح می دهیم به جای گفتن «نه خب، عمدی که نبود» یا «به خیر گذشت و اتفاقی نیفتاد» یا هر جمله ای از این دست که نشان می دهد ما عذرخواهی را پذیرفته ایم، سر تکان دهیم، یک جوری که «واقعا با خودت چی فکر کردی؟»عذرخواهی یک فرهنگ است؛ فرهنگی که ما از آن دوری می کنیم و خودمان را به آن راه می زنیم و نه تلاشی برای به دست آوردن دل دیگری می کنیم و نه تلاشی برای آرام کردن خودمان. دور باطل سوءتفاهم را طی می کنیم، اما حرفی از اشتباه به میان نمی آوریم. توجیه و سفسطه و سکوت یا آب دهان قورت دادن حق به جانب راه های ساده تری هستند. وگرنه که باید رودررو شویم، مجبوریم درباره رفتارمان توضیح دهیم، باید در مقابل عذرخواهی طرف مقابل لبخند بزنیم. هیچ کدام از این راه ها، راهی نیست که حرص ما خالی شود، پس جاده خاکی را به راه آسفالت ترجیح می دهیم. به همین سادگی، به همین خوش مزگی.مردمان

یکشنبه 28 دی 1393 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سبک زندگی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن