تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى‏شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832661331




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطراتی از تحصیل و ازدواج حاج آقا مجتبی؛ همه مراسم عقد اخوی همین بود


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: حرفهای آیت الله مرتضی تهرانی، برادر بزرگ تر حاج آقا مجتبی تهرانی؛
خاطراتی از تحصیل و ازدواج حاج آقا مجتبی؛ همه مراسم عقد اخوی همین بود
مرحوم پدرمان بعد از فوت شیخ مرتضی زاهد به مشهد رفتند و برای من که آن موقع در مدرسه مروی مشغول بودم نامه نوشتند که تهران ماندن برای من بدون شیخ مشکل است...


به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران، آیت الله مرتضی تهرانی از سال‌های تحصیل خود و مرحوم برادرشان حاج‌آقا مجتبی خاطرات زیادی دارد و برای ما از روزهای کودکی تا جوانی خودشان و آقا مجتبی این‌گونه تعریف می‌کنند: «من و اخوی شش هفت ساله بودیم که رفتیم مکتب‌خانه سید‌ابوالقاسم کهربایی. آنجا مقداری فارسی و گلستان و ر‌یاضیات و قرآن خواندیم.

خط و مشق هم داشتیم. بعد از آن من به مدرسه حاج‌ ابوالفتح رفتم و تا مدتی آنجا بودم و ایشان هم در دبستان مرحوم حاج اسماعیل شمس که نزدیک امامزاده یحیی(ع) بود می‌رفتند. مرحوم پدرمان بعد از فوت شیخ مرتضی زاهد به مشهد رفتند و برای من که آن موقع در مدرسه مروی مشغول بودم نامه نوشتند که تهران ماندن برای من بدون شیخ مشکل است. برای همین می‌خواهم در مشهد مقیم شوم.

در این ایام مرحوم اخوی هم با ایشان به مشهد رفتند و در آنجا مشغول مقدمات و دروس حوزوی شدند. ایشان در مدرسه حاج خیرات خان مشهد درس را آغاز کردند و بعد از گذراندن مقدمات راهی قم شدند و شرح لمعه را نزد آقای ستوده اراکی خواندند. در این مدت با اینکه با هم هم‌حجره بودیم ولی من هیچ سوالی از اینکه کجا می‌روی و چه می‌خوانی از ایشان نمی‌پرسیدم. تا وقتی اخوی ازدواج نکرده بودند ما با هم در یک حجره بودیم.

یک‌بار که به تهران آمده بودیم، عمه خانم‌ ما به مرحوم ابوی گفتند برادر! نمی‌خواهی بچه‌هایت را زن بدهی؟ مرحوم ابوی چون سه سال از عمه خانم کوچک‌تر بودند، احترام گذاشتند و گفتد بله، اگر خودشان بخواهند زنشان می‌دهم. یادم هست حیاط را فرش کرده بودیم و همه در سایه نشسته بودند. عمه خانم گفتند در خانه خودت و در بیت خودت دختر خواهرت هست. منظور عمه خانم حاجیه خانم سبط ‌الشیخ بود. یک روز مرحوم پدرم فرمودند مرتضی! پا‌شو برویم. یادم هست به خانه آقای سبط رفتیم و همه در یک اتاق ۱۶ متری نشستیم. تمام مراسم عقد ایشان برای آقایان همین بود.

حاج‌آقا مجتبی بعد از عقد گفتند می‌خواهم به قم بروم. مرحوم پدر مخالف بودند و می‌گفتند باید در تهران بمانی و در مدرسه مروی درس بخوانی. پدر کمی تند شدند و روی حرف خودشان ایستادگی کردند. حاج‌آقا مجتبی هم ناراحت بودند. خلاصه جریاناتی اتفاق افتاد که عده‌ای از اقوام برای وساطت آمدند. من در حیاط بودم و دیدم مرحوم پدرمان کمی نرم شده. لذا به مرحوم اخوی گفتم شما به قم بروید و یک خانه اجاره‌ای برای خودتان پیدا کنید. از آنجا که پدرم روی حرف من حرف نمی‌زد و اگر من کاری می‌کردم مخالفت نمی‌کرد، لذا بلند شدم و یک قالی و یک‌دست رختخواب برداشتم تا برای حاج‌آقا مجتبی به قم بفرستم. هوا گرم بود و من عرق می‌ریختم. مرحوم ابوی من را می‌دیدند ولی هیچ نمی‌گفتند. این طور شد که ایشان با خانواده به قم رفتند و تحصیل را در آنجا ادامه دادند./س





تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۰۳:۳۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن