واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: انتقام خونين از مقلد شيطان
پرونده مرد افغان كه متهم است با همدستي برادرزنش مرتكب قتل شده در دادگاه كيفري استان تهران بررسي ميشود.
پرونده مرد افغان كه متهم است با همدستي برادرزنش مرتكب قتل شده در دادگاه كيفري استان تهران بررسي ميشود.
به گزارش خبرنگار جوان آنلاین، تيرماه سال 89 مردي به ماموران پليس شهرري خبر داد كه جسد برادرش را در كوههاي بيبي شهربانو پيدا كرده است.
وقتي ماموران پليس به محل رسيدند متوجه شدند كه مرد جوان كه قادر نام داشت با ضربات چاقو كشته شده و دور جسدش را سنگ چيدهاند. شاكي به پليس گفت كه همسر مقتول به او گفته كه قتل را مردي افغان كه سعيد نام دارد مرتكب شده است.
سپس جسد به پزشكي قانوني منتقل شد و سعيد بازداشت شد. او اقرار كرد كه با همدستي برادر همسرش كه علي نام دارد مرتكب قتل شده است. او توضيح داد كه چند سال قبل براي كار راهي ايران شدم. مدتي كه گذشت عاشق دختري ايراني به نام سحر شدم و به خواستگارياش رفتم اما خانوادهاش قبول نكردند. اصرار كردم و گفتم كه سحر را خوشبخت ميكنم و مثل مردان افغان كه مرتكب خشونت ميشوند نيستم. مدتي كه گذشت انها پذيرفتند و با سحر ازدواج كردم. بعد هم براي زندگي به تهران آمديم و زندگي خيلي خوبي داشتيم. ما صاحب يك فرزند شديم تا اين كه يك شب متوجه صداي پيامك شدم. فهميدم كه پيامك از داخل گوشي است كه داخل لباس همسرم است.
گفتم گوشي را از كجا آوردي تو كه گوشي نداشتي؟ گفت كه گوشي متعلق به خواهرش است. وقتي پيامكهايش را بررسي كردم ديدم كه پيامكها عاشقانه است و فرستنده هم مردي به نام قادر است كه هموطن من است. سحر گفت كه قادر به زور به او تعرض كرده است. من تصميم گرفتم همسرم را طلاق دهم. با پدر سحر تماس گرفتم و خواستم به خانه بيايد و دخترش را ببرد. وقتي خانوادهاش آمدند ماجرا را به آنها گفتم. برادرش اما گفت كه خواهرش قرباني حادثه شده و تقصيري ندارد. او از من خواست با همدستي هم قادر را به قتل برسانيم كه قبول كردم. طوري رفتار كردم كه انگار حادثهاي اتفاق نيفتاده است.
با قادر تماس گرفتم و از او خواستم با هم به براي گردش به كوههاي بيبيشهربانو برويم. قبول كرد و روز بعد همراه قادر و علي به گردش رفتيم. در حال تفريح بوديم كه به قادر گفتم براي چه به همسرم تعرض كردي؟ منكر شد و گفت همسرم دروغ گفته است. وقتي پيامكهايش را نشان داد قبول كرد و از محل گريخت. دنبالش كردم و از پشت سر چند ضربه چاقو به او زدم. كنترل خودش را از دست داد و از بلندي كوه به پايين افتاد. همراه علي به بالاي جسدش رفتم و ديدم كه فوت شده است. دورش را سنگ چيديم و از محل رفتيم.
علي هم وقتي كه بازداشت شد حرفهاي متهم را تاييد كرد. ماموران سپس سحر را بازداشت و از او تحقيق كردند. او گفت مدتي قبل بود كه يك شب قادر براي ميهماني به خانه ما آمد. وقتي رفت، متوجه شدم كه گوشي تلفن همراهش را جا گذاشته است. با خودم گفتم وقتي شوهرم امد گوشي را به او ميدهم تا آن را به قادر بدهد.
همان لحظه گوشي زنگ خورد. قادر بود. گفت گوشي را عمدا در خانه ما جا گذاشته با موضوعي را با من مطرح كند. او ادعا كرد كه شوهرم با زن ديگري رابطه دارد. اصرار كرد اما من قبول نكردم. گفت وقتي شوهرم را با آن زن ديد من را با خبر ميكند. روز بعد بود كه تماس گرفت و نشاني خانهاي را داد و گفت شوهرم به خانه زني رفته و در آنجا تنها است. من هم به آن خانه رفتم اما وقتي وارد شدم قادر و پسرعمويش را ان جا ديدم. آن ها به زور تعرض كردند. به خاطر اين كه شوهرم متعصب بود ترسيدم و ماجرا را پنهان كردم تا اين كه شب حادثه با پيامك او از ماجرا با خبر شد.
پس از پايان تحقيقات از سعيد و علي كيفرخواست عليه آنها صادر شد و پرونده براي رسيدگي به شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. صبح امروز جلسه رسيدگي به پرونده تشكيل شد اما به دليل غيبت اوليايت دم رسيدگي به جلسه ديگري موكول شد.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]