واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار جمعه 30 شهریور 1386 تعداد مشاهده : 97 - مريم درستاني: «باله با انگشتان شكسته» عنوان نمايشي است كه توسط «فرهاد شريفي» كارگرداني و بر اساس نوشته «طلا معتضدي» به اجرا درآمده است. بيش از هر چيز اين نمايشنامه را ميتوان روايت زندگي 2 خواهر به نامهاي صبا و صنم بهحساب آورد كه اسم هر 2 نشاندهنده شكنندگي يكي و مقاوم بودن ديگري است. زندگي 2 شخصيتي كه در اين نمايش هستند زندگي است كه هيچوقت بابميلشان نبوده و نيست و اكنون نيزمجبورند در نبود مادرشان به شرايطي كه اين زندگي برايشان رقم زده تن دردهند. «طلا معتضدي» درباره اين نمايشنامه ميگويد: «بعداز نمايشنامهاي با نام «رستگاري در شب دور» آقاي شريفي پيشنهاد نمايشنامهاي را دادند كه من نمايش «باله با انگشتان شكسته» را نوشتم. در اين نمايش آنچه براي من مهم بود، رابطه اين 2 خواهر بود، 2 خواهر با ويژگيهاي متفاوت كه هر 2 در يك خانه بزرگ شدند. «براي من مهم نبود كه چرا صبا به زندان ميافتد يعني همانگونه كه در نمايش اين موضوع را ميبينيد، از زماني كه صبا از زندان آزاد ميشود و دليلش را تماشاگر خود بايد حدس بزند، آنچه براي من مهم بود اتفاق ميان اين 2 خواهر بود و اگر حس ميكنيد اين كماهميتي باعث ايجاد ابهامهاي متعدد در نمايشنامه شده از نظر من باز هم اهميت ندارد، چون به نظرم مثل زندگي است، زندگي را نميتوان خط به خط ترجمه كرد و هر كس ممكن است از يك ديالوگ ساده، برداشت خودش را داشته باشد.» معتضدي تحصيلكرده نمايشنامه نويسي از دانشكده هنرهاي زيباست و تاكنون تجربه نوشتن 7-8 نمايشنامه را دارد، اولين آن «بكش تا آنجا كه نفس داري» بوده و اكنون نيز او در تدارك نوشتن نمايشنامهاي با نام «راهش را پيدا كن» است كه به اين شكل نيز او سعي دارد با نشانههاي متفاوت مقصودش را به تماشاگر بفهماند. «فرهاد شريفي» سال گذشته نمايش «حكايت ناتمام آن زن خوشبخت» را روي صحنه داشت؛ تئاتري تك پرسوناژ كه «فريده سپاهمنصور» نقش آن را بر عهده داشت. اين نمايش در بلاروس نيز به نمايش درآمد. شريفي درباره اين نمايش ميگويد: «چون در نمايشنامه رستگاري در شب دور بازي داشتم از نمايشنامههاي اين نويسنده خوشم آمد و اين متن را خواندم و جاهايي كه نياز به بازنويسي داشت انجام شد.» او ميگويد: «ابتدا قرار بود يك نفر نمايش را بازي كند بعد تصميم گرفتيم تعداد بازيگران را زياد كنيم. در هر حال حس كرديم اين نمايشنامه درام خاصي دارد. و از ديالوگهاي خوب و محكمتري برخوردار است.» او درباره ويژگي اين درام خاص در نمايش باله با انگشتان شكسته ميگويد: «همان كه مادري ستم كشيده و فكر ميكند اگر دايره ارتباط دخترانش را بسته نگه دارد، آنها مورد ظلم قرار نميگيرند و...» شريفي براي كارگرداني باله با انگشتان شكسته به متن وفادار مانده و با تحليلي كه بازيگران از متن داشتند و چارچوبي كه آنها در تمرين براي نقششان به آن رسيدهاند را به مرحله اجرا درآورده است. شريفي درباره شيوه ارائه نقشهاي 2 بازيگرش اضافه ميكند: «با توجه به آنچه كه متن ايجاب ميكرد، لازم بود كه «گلچهره سجاديه» چنين ويژگياي را براي نقشش در نظر بگيرد، او10 سال در زندان بوده. انواع و اقسام آدمها را ديده پس لازم بود چنين باشد و آن رفتارهايي كه از اين نقشها به ياد داريم را به نمايش بگذارد، صبا با صنم متفاوت است، ويژگيهاي او كاملاً با صبا متفاوت است. صنم موهاي مادر را شانه ميكرده و او را دوست داشته اما صبا... كارگردان نيز هدف خود را چنين بيان ميكند: «هدف من ويراني اين آدمها بود؛ ويراني اي كه مادر ناخواسته به آنها منتقل كرده و آنها مورد ظلم قرار گرفتند.» كارگردان «باغ آلبالو» درباره طراحي اين اثر نيز ميگويد: «ميخواستيم فضاي اتاق راحتي فضاي نمايش را برساند و تا آنجا كه با طراح صحنه (پروين كوثري) صحبت داشتيم سعي كرديم از آكسسوار استفاده نكنيم، تا فضاي سرد حاكم به تماشاگر منتقل شود و شما همانطور كه در نمايش ميبينيد اگر قرار است ليوان آبي باشد، آن ليوان نيز ديده نميشود.» شريفي در پايان به حالت تعليق صبا اشاره دارد كه اين بهخوبي در نمايش درآمده. اين كه نميداند بايد برود يا بماند و نيز در پايان با نشستن نشان ميدهد كه ميخواهد بماند.» اين حالت تعليقي كه كارگردان به آن اشاره ميكند با نور موضعي كه بر روي 2 شخصيت نمايان ميشود، نشان داده ميشود. اما بازي بازيگرها، از ميان 2 بازيگر شناخته شده عرصه هنر، «رويا افشار» با فضاي رؤياگونه و درعينحال واقعي كه براي نقش صنم ميآفريند تا آنجا كه معتقد است ويژگي نقش در خود نقش متبادر است و كلمات به شما خواهند گفت كه ماجرا از چه قرار است. افشار مي گويد: «بار ديالوگهاي اين نمايش بر روي دوش صباست و صنم تنها شنونده است ولي بايد بار تمام ماجرا را هم با خود داشته باشد. در هر حال هر 2 پرسوناژ براي من جالب بود.» رؤيا افشار براي ارائه اين نقش به سه دستهبندي رسيده است، اول: شخصيت صنم كه بيمار است، دوم مادر و سوم ديالوگهايي كه ميشنود و تماشاگر را متوجه سكوت خود نميكند.» افشار ادامه ميدهد: «ارائه حس صادقانه پرسوناژ براي من مهم است، هيچ چيز ديگر براي من مهم نبود، كارهايي كه حجم مطلب آن كم است و درواقع به اصل مطلب پرداخته ميشود بيمتني است كه خود بازگوكننده همه چيز است. به نظر من اين كه در متن پرگويي شود كه چرا صبا به زندان رفته و براي چه؟ اصل مطلب ما نيست. اصل مطلب آن است كه يك آدم بدبخت باعث ميشود تا 2 پرسوناژ ديگر هم از دست بروند يا اين كه مادر براي قانع شدن خودش 2 پرسوناژ ديگر را نيز ويران ميكند.» افشار درباره تبادل نظر با بازيگر نقش مقابلش ميگويد: «زياد اهل تبادلنظر نيستم، بيشتر فكر ميكنم و اگر آنچه كه ميشنوم صحيح باشد به آن عمل ميكنم و اگر اشتباه باشد آن را تصحيح ميكنم، در هر حال فكر ميكنم هر پرسوناژي خود را نشان ميدهد مثلاً صبا نشان ميدهد كه 10 سال پيش چگونه بوده يا اين كه چه برخوردي با مادرش داشته، پيراهن او را پاره كرده و...» در هر حال ديدن نمايش «باله با انگشتان شكسته» تجربه خوبي است، تجربهاي بزرگ با حضور بازيگران زن شناخته شدهاي چون «گلچهره سجاديه» و «رويا افشار»، كارگرداني فرهاد شريفي و نويسندگي، نويسندهاي تازه وارد كه به جرگه نمايشنامهنويسان پيوسته است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]