تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):فال بد زدن شرك است و هيچ كس ازما نيست مگر اين كه به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815404222




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اسیر ایرانی داوطلب تنبیه


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: اسیر ایرانی داوطلب تنبیه تهران - ایرنا - وقتی ها عراقی ها خواستند از میان اسرا یکی خود را به عنوان بی انضباط و برای تنبیه معرفی کند، «علی» بی درنگ، محکم و استوار از جا بلند شد و داوطلب این کار شد.


به گزارش ایرنا، سردار «عبدالله کریمی» مشاور بنیاد شهید در امور آزادگان که خاطرات دوران اسارت خود را گردآوری کرده، در نقل خاطره ای از آن ایام می گوید:
در افکار خود غوطه ور بودم، ناگهان نگهبان در ورودی زندان را باز کرد و فریاد زد: مسوولان اتاق ها بیرون بیایند.
«محمود» مسوول اتاق ما هم یکی از کسانی بود که باید می رفت، او به همراه بقیه مسوولان اتاق ها رفتند و پس از دقایقی که به سختی، کندی و دلهره گذشت، بازگشتند.
«محمود» گفت: عراقی ها می گویند باید از هر اتاق چند نفر بی انضباط را برای تنبیه معرفی کنیم.
همه حیرت کردیم، نگاه ها با بهت به یکدیگر دوخته شد.
سکوت زجرآوری برای چند لحظه فضای اتاق را انباشت، عاقبت «محمود» سکوت را شکست و گفت: من خودم را به عنوان بی انضباط معرفی می کنم، یک نفر دیگر هم با من بیاید.
لحظه سختی بود و تصمیم گرفتن مشکل، چه کسی داوطلب می شد؟ معلوم نبود.
با خود گفتم: خدایا این چگونه امتحانی است؟ چرا در بین این همه انسان روی کره خاکی ما را باید در این آزمایش های سخت شرکت دهی؟ امتحان شرکت در دفاع، مجروح شدن، اسارت، تهدید به مرگ، تشنگی، گرسنگی.
فحش شنیدن و کتک خوردن بس نبود که حالا امتحان تازه ای از ما می گیری؟
ناگهان صدایی مرا به خود آورد؛ صدا آشنا بود، آشنای آشنا.
او را از پیش می شناختم، از همان لحظه ای که پا به زندان بغداد گذاشتم و حتی قبل از آن، زمانی که با دو برادر دیگرش «حمید» و «محمدرضا» به دام دشمن افتادند و کمی جلوتر هنگامی که در بین بچه ها در سنگر پدافندی رفت و آمد می کرد و به آنها روحیه می داد.
«علی» بود، محکم و استوار از جا بلند شد و خود را برای تنبیه شدن آماده کرد.
تنبیه شدن به جای هم سنگرش، هم رزمش، هم بندش، هم عقیده اش و شاید هم به جای خودش.
اجتمام ** 1880 ** 1071


17/09/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن