محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826372414
خاطرات آل اسحاق از انتخابات88 و هدفمندی یارانهها
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خاطرات آل اسحاق از انتخابات88 و هدفمندی یارانهها
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین یحیی آل اسحاق، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران مهمان این هفته برنامه «شناسنامه» به سردبیری محمدحسین رنجبران و تهیهکنندگی محمد صراف بود. بحران مالی سال 72 دولت هاشمی رفسنجانی، چرایی اجرا نشدن طرح هدفمندی یارانهها در دولت ششم و جزئیات جلسه عسگر اولادی با میرحسین موسوی در سال 88 ازجمله محورهای گفتوگو این برنامه بود.
آل اسحاق در بخشی از برنامه با اشاره به بحران مالی سال 72 دولت هاشمی رفسنجانی گفت: ما خورده بودیم به شرایطی که وضعیت ارزی به کف رسیده بود، همان بحران ارزی. بدهیها سرازیر شده بود. بانک مرکزی در بدترین وضع بود و وضعیت انبارها به حداقل داشت میرسید. ما مجبور بودیم یک هماهنگی داشته باشیم. در دولت یک تصمیم گیری شد که فرماندهی بخش اقتصاد به دلیل مسائل مالی بیفتد دست نوربخش و او شود محور و بقیه شوند تبع و اداره کنند.
وی در ادامه در خصوص اجرای طرح هدفمندی یارانهها در دولت هاشمی رفسنجانی گفت: شجاعت و جسارت پذیرفتن خطرات اجرای این طرح را در آن زمان همه نداشتند.
رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران در ادامه درخصوص جلسه عسگر اولادی با میرحسین در سال 88 گفت: در آن جلسه من و عسگر اولادی و پنج نفری از رجال سیاسی بودند. ما به همان ساختمانی که در میدان ولی عصر بود رفتیم. عسگر اولادی به موسوی گفت دور نمای مسیری که داری انتخاب میکنی خوب نیست. نگران هستیم که خدای نکرده به شما و به کشور لطمه بزند، یک مقدار تامل کن. موسوی ضمن احترام به عسگر اولادی و دوستان گفت من خودم بسیجی هستم، برای انقلاب هزینه دادم، شما نگران نباشید من حتما از چهارچوب بیرون نمیروم. همه ما خوشحال از آن جلسه آمدیم بیرون ولی بعدا حال و هوایی که اطراف او داشتند باعث تغییر موضعشان شد.
بخش هایی از سخنان آل اسحاق در برنامه «شناسنامه»:
-تیمی که برای آقای روحانی کار میکنند، یک سال قبل ما جلساتی با آنها داشتیم. یک طرحی داشتیم تهیه میکردیم برای برنامهی اقتصادی دولت رئیس جمهور، حالا هر که میخواهد باشد.
-آقای نیلی، آقای دانش جعفری، آقای کمیجانی بانک مرکزی. جمعی از نخبههای اقتصادی به اضافهی فعالین مدیریت اقتصادی. حدود هفتاد جلسه هر هفته دو ساعت منجر شد به مطالعات یک نسخهی علمیاتی که تهیه شد که بعدا به عنوان تقدیمی خدمت آقای رئیس جمهور دادیم. بعد هم آقای رئیس جمهور قسمت اعظمی از تیم اقتصادی اش را از همینها انتخاب کرد. لذا خیلی از کارهایی که دارد انجام میشود یک کار فکری قبلی بوده است که یک سال رویش کار شده است.
-ما بعد از 35 سال سیر تحولاتی که در بخش اقتصاد داشتیم، بالا پایینهایی که داشتیم، مکتبهای مختلفی که کشور امتحان کرد و مدیران مختلف با دیدگاههای مختلف اقتصاد کشور را اداره کردند، تجزیه تحلیل این را نشان میدهد که دولت جمهوری اسلامی ایران هم به اقتضائات زمانی مکانی هم به دلیل نوع آزاد منشی که در تصمیم گیریها داشت به همهی صاحب نظران اقتصادی با مشربهای مختلف اجازه داد حرف هایشان را پیاده کنند. این یک هزینه فایدهای داشت ولی جمع بندی اش یک عقبهی عملیاتی دارد. ما در اقتصادمان یک دوره به دلیل شرایط جنگ اقتصاد جنگی داشتیم و خصوصیاتی که اقتصاد جنگ دارد و بعد اقتصاد مدیریت شده را در دورهی آقای نوربخش داشتیم. در دورهی کارگزاران اقتصاد تقریبا لیبرال و آزاد را داشتیم. در دورهی آقای خاتمی یک جوری شبیه آن بود. در دورهی آقای احمدی نژاد یک مقدار بخش آرمانی مان شکل گرفت یعنی یک سیر تاریخی در حوزههای مختلف و آرمانها و برنامهها و سیاستهای اقتصادی داشتیم، چون انتزاعی بود.
بعد از 35 سال به هر صورت مقام معظم رهبری با توجه به مجموعه اقتضائات جمهوری اسلامی ایران در همهی حوزهها از جمله اقتصاد یک خط کلی ترسیم فرمودند و آن این است که ما باید در همهی حوزهها واقعیت نگر آرمان گرا باشیم از جمله در حوزهی اقتصاد هر کسی انتزاعی نگاه کند یعنی فقط اقتصاد را به ما هو اقتصاد نگاه کند بدون توجه به آرمانها یک گزینه و مدلی را انتخاب میکند، مدلهایی که سکولار است انتخاب میکند. اصلا عنوان میشود اقتصاد به آرمان کار ندارد، اقتصاد بازی خودش را دارد، دانشی است که باید انجام شود. از آن طرف هم نمیشود بیاییم صرف مسائل آرمانی را نگاه کنیم عدالت تنها را نگاه کنیم، محرومیت و غیره که در مسائل آرمانی است را نگاه کنیم یا موازین اقتصاد اسلامی را رعایت کنیم، بالاخره اقتصاد یک رکنی است از ارکان حوزهی سیاسی اجتماعی و تاثیر دارد در روابط بین الملل و داخلی.
-شاگرد نانوایی و شاگرد بنا و حساب دار بودم. یعنی به دلایل اقتضائات خانوادگی مجبور بودم این کار را بکنم. این که فرمودید به سفارش پدر دلیل خاصی دارد.
-پدر خدا حفظ شان کند الآن حدود 90 و خوردهای سال دارد. از آن زمانی که من پدر را شناختم اولویت اول اش انجام وظیفه بود. نه این که پدر من است به عنوان شخصی که قابل ذکر نام است. اولویت زندگی اش چگونگی انجام وظیفه در زمان و مکان در مقابل اوامر خدا و در مسیر رضای خدا بود. از اول جوانی اش نوع تحصیل اش، نوع کارش، ایشان روحانی هستند، مهاجرت به نجف، برگشت اش، با این که ایشان موقعی که در نجف بود وقتی میخواست برگردد از شاگردان برجستهی حوزه بود، از شاگردان آقای حکیم و بقیه علما بود. من یادم است ایشان میخواست بیاید آنها آمدند منزل ما کجا داری میروی، ایشان گفت من تشخیص ام این است که الآن باید بروم در ایران و دبستان تاسیس کنم و دماغ بچهها را خودم بروم بگیرم که تربیت کنمشان برای آتیه. همه را ول کرد، آمد و شد مدرسهی علوی. بعد هم در یک مقطعی که مبارزات شروع شد شاگرد امام بود، شروع کردند به کارهای مبارزاتی و چندین دوره ایشان زندانهای کوتاه مدت و بلند مدت را داشتند، با خصوصیاتی که آن زمان داشت.
-اولین کاری که دربارهی امام کردم، کلاس ششم دبستان در قم بودم. عکسهای امام را میآوردم پخش میکردم/ از طرف پدر ماموریت پخش اعلامیه را داشتم. از آن زمان خانوادهی ما در این موقعیت بودند.
-یکبار بعد از زندان دیدم پدر ناراحت است از یک طرف میخواهد برود دنبال کارهای انقلابی شان از یک جهت نگران یک خانوادهی نه نفرهی بدون سرپرست و عقبهی خاصی است که آن تقسیم کاری را انجام دادیم. بد نیست این را هم عرض کنم. من به پدرم گفتم پدر من احساس میکنم شما یک جا گیر کردید. بین دو وضعیت. بیایید با هم یک قرارداد ببندیم. من تازه دیپلم گرفته بودم. من مسئولیت خانواده را قبول میکنم و شما برو دنبال کار انقلابی ات، ولی به یک شرط. گفت شرطت چیست؟ گفتم شرطم این است هر چه خدا به تو داد پنجاه پنجاه. پدر هم خوشش آمد هم دعای فراوانی کرد.
-یک دفعه که وارد شدیم دم در کمیتهی سه نفره رفتیم. پایین طرف زد توی گوش من که عمامه ام دور سرم میچرخید. گفت یحیی کجاست گفتم وای اگر یحیی را بیاورند زندگی ما به هم میریزد. همین جا گفتم خدایا هر کاری میخواهی بکن یحیی را نیاورند. این شدنی نیست نه من تحمل ندارم نه. با این که من خیلی در معرض بودم ولی گیر نیفتادم یک دفعه من یک کارتن اعلامیه همراهم بود. ساواک سر کوچه بود چون اعلامیه بود دویدم آوردم نیروی هوایی که این اعلامیهها را ببرم. من پیچیدم دیدم ماشینی است اگر من را میدیدند در جا میکشتنم. ولی عنایت الهی دعای پدر باعث شد به آن شکل نشد که گرفتار شویم.
-وقتی در وزارت بازرگانی بودم، معاون خرید وزارت بازرگانی بودم. قبلش با آقای عسگر اولادی در ارتباط بودیم. ایشان پیشنهاد کرد بیا در موتلفه. من هم آن موقع از مجموعه جریانات سیاسی که بود هم جهت با آرمانها و اعتقادات موتلفه بودم. سال 65 بود به نظرم. دقیق نمیدانم. تا عضو شورای مرکزی اش هم رفتم. بعد به دلایلی کنار کشیدم. هم به دلایل نوع کاری که میخواستم انتخاب کنم چون میخواستم کارهای اجتماعی کنم و انتصاب من به یک حزب خاص ممکن بود مانع شود و دلایل دیگری خود من تقاضا کردم که با حفظ روابطم عضو رسمی حزب نباشم. از سال تقریبا 85 دقیق تاریخش را نمیدانم.
-من در آستان حضرت عبدالعظیم، در حال تظاهرات و حمله به کلانتری که دور میدان حضرت عبدالعظیم است بودم داشتم با آجر به آنجا میزدم.
-در وزارت بازرگانی آن موقع، اگر یادتان باشد انجمن اسلامی دولت درست شد، جمعی از وزرا با آقای مهندس موسوی سر همین مسائل اصول گرایی - آن موقع اصول گرایی مطرح نبود- بحث داشتند. آقای محسن نبوی، آقای ولایتی، آقای عسگر اولادی، آقای ناطق، آقای توکلی مشهور شدند به انجمن اسلامی دولت.
-اینها معتقد بودند بحث حرکتها، قوانین و مقررات به گونهای متخذ از قوانین اسلامی و شرع مقدس باشد. آن جا با آنها اختلاف داشتند. آنها از نظر سیاسی و برخورد با جریانات اختلاف داشتند. کارشان بالا کشید و به اختلافات مفصلی کشید. لذا در خود وزرات بازرگانی دو گروه شدند. یک گروه طرفدران آقای موسوی یک گروه طرف دار این جریان. اختلافات بالا کشید و به امام کشید که بحثهای مفصلی دارد.
-آن جریان مقابل در همهی وزارت خانه از جمله وزارت بازرگانی آمدند. از همان موقع که این بحثها مطرح بود ما در داخل یک جریانی بودیم که دنبال اسلامی کردن مقررات وزارت بازرگانی بودیم.
-در مجموعه روند کار به مشکلات برمیخورد مخصوصا عدهای هم در داخل با آنها همراه بودند آقای عسگر اولادی احساس کرد برای این که با ایشان مقابله بکنند به مردم فشار میآورند لذا استعفا کرد.
-آقای عسگر اولادی یک آدم واقعا مخلص بود. خدا رحمتش کند. قیمت تمام شده هم برای تصمیمات خودش نمیگرفت. اگر تشخیص میداد این کار به نفع انقلاب است انجام میداد. البته این فهم من است. به دلیل این که از نزدیک با ایشان ارتباط داشتم. احساس میکرد وظیفه اش در این مقطع زمانی این است، البته مشورت میکرد از بزرگان صاحب نظران ولی با توجه به فقاههای که خودش داشت به وظیفه اش عمل میکرد. از جمله مسائلی که ایشان در آن مقطع که نامهها را نوشت با توجه به شناختی که از آقای موسوی داشت، با توجه به سابقه اش قبلش یک جلسهای گذاشت. آقای عسگر اولادی با چهار پنج نفر دیگر رفتند دفتر آقای موسوی. قبل از بحثهای انتخابات همان اوایل که ایشان داشت کاندیدا میشد. نم نمک دعواها شروع شده بود. اوایل 88 یا بعد از این دعواها که شروع شد چهار پنج نفر رفتند آقای موسوی را نصیحت کنند.
-من و آقای عسگر اولادی و پنج نفری که جز رجال سیاسی هستند رفتیم همان ساختمانی که در میدان ولی عصر است. خودشان هم خیلی احترام کرد. اقای عسگر اولادی گفت من تو را میشناسم، علی رغم اختلافاتی که ما با هم داشتیم در صداقت تو شک نداشتم، تو منتسب به امام بودی. او شروع کرد خصوصیات مثبت اش را بیان کرد ولی گفت مسیری که داری انتخاب میکنی دور نمایش را خوب نمیبینیم، نگران هستیم که خدای نکرده به شما و به کشور لطمه بزند، یک مقدار تامل کن، در روش و منش و برخورد ات یک خورده حساب شده تر باش که به اصل نظام لطمه نخورد. هر یک از آقایان هم یک جوری به یک ادبیاتی گفتند. ایشان برگشت ضمن احترام به آقای عسگر اولادی و دوستان گفت من خودم بسیجی هستم. برای انقلاب هزینه گذاشتم. شما نگران نباشید من حتما از چهارچوب بیرون نمیروم. من با حفظ همهی چهارچوبهای نظام عمل میکنم. منتها این مسیر را شروع کردم، به من اجحاف شده، ظلم شده، کذا و کذا. بار دوم گفتند باشد اگر میخواهی انجام بدهی با این ادبیات انجام بده. با یک توصیههایی ایشان هم قول داد و آمدیم بیرون. ما همه خوشحال بودیم ولی بعدا حال و هوایی که اطراف ایشان بود باعث تغییر شد. برآورد آقای عسگراولادی بود این بود که اطرافیانی که دور ایشان بودند ایشان را نگذاشتند به تصمیمی که در آن جلسه رسیده بود عمل کند و در چهارچوب حرکت کند. این مسائل پیش آمد با این ذهنیت که ایشان نوعی از صداقت را داراست، نوعی از سرمایه گذاری در نظام دارد و نخست وزیر امام بوده و این قضایا. در آخر میگفت باید رفت و کمک کرد از این داستان او را در آورد. منتها با حفظ همهی اصول شروع کرد. یک سری مکاتبات، دوباره نصیحت کردن و ... . با نیت خالص بود با این که برای این کار خیلی با ایشان مخالفت کردند. از دوستان نزدیک اش هم مخالفت کردند حتی در جریان حزب هم عنوان کرده بود من حاضرم از حزب بروم بیرون که هزینهی من به حزب تحمیل نشود، من وظیفهی شرعی ام تشخیص دادم که با حفظ همهی اصول و موازین این مکاتبات را بکنم.
-این اواخر نه دیگر بعد از این که کلی رفت و آمد و مکاتبه شد به نظرم آخر به این نتیجه رسید که فایدهای ندارد
-وزیر بازرگانی بودم از 72 تا 76 بودم بله آن موقع معاون وزیر بودم
-ما در بحبوحهی جنگ ما ده هزار قلم کالا را معاون خرید بودم این کالاها که گندم روغن برنج همهی اینها با شرایط سخت یعنی برای تدارکش ما برای این که کشتیهایی که چطور میخریدیم با تحریم و اینها کشتیهایی که میآمدند از بالا میزدند ما برای این که هزینهی کمتری باشد هفت کشتی را کاروان میکردیم به صورت کاروانی میآوردیم از بالا نیروی هوایی از پایین نیروی زمینی دریایی حمایت میکردند که کشتیها بیاید باز علی رغم این از هفت کشتی یکی اش میخورد با این شرایط سخت کل بودجهای هم که ما داشتیم برای تامین ده هزار قلم کالا سه میلیارد دلار بود و با این سه میلیارد دلار کشور اداره شد علی رغم همهی مشکلات مردم هم حمایت کردند صبوری کردن این نبود که به دلیل مشکلات مردم آن داستان باشد دلایل دیگری داشت
-من معاون وزارت صنایع بودم آن زمان در زمان آقای نعمت زاده جمعه بود پدر خانم ما باغچهای داشت در کرج رفته بودیم آن جا دیدم تلفن زنگ زد گفتند آقای حبیبی با شما کار دارد آقای حبیبی معاون اول بود گفت آقای آل اسحاق کجایی گفتم کرج هستم گفت کرج چه کار میکنی گفتم جمعه است آمدم کرج گفت پس برنامه ات کو گفتم برنامهی چی گفت برنامهی چی؟ گفتم نه نمیدانم گفت خبر نداری معرفی شدی برای وزیر بازرگانی گفتم نه من اطلاعی ندارم گفت یعنی چه من نمیفهمم بلند شو بیا این جا گفتم کجا بیایم گفت دفتر بلند شدم خود من هاج و واج این چه حادثهای است گفت تو معرفی شدی برای وزیر بازرگانی همه وزرا برنامه دادند منتظر تو هستند گفتم من بی اطلاع هستم زنگ زد به آقای هاشمی گفت این اصلا نمیداند آقای هاشمی هم میخندد گفت بله راست میگوید او خبر ندارد گفت برنامه ات را تهیه کن ما آمدیم سابقه داشتیم دوستان را جمع کردیم تنظیم برنامه شد بعد خودم بعد این که فرصت شد گفتم چه بود چرا این طور شد بعد متوجه شدیم که آقای نوربخش وزیر اقتصاد قرار بود شود در تصمیم به این نتیجه میرسد آقای نوربخش برگردانده شود بانک مرکزی وزیر اقتصاد آن موقع آقای محمد خان بنا بود وزیر بازرگانی شود آقای محمد خان وزیر شد وزیر بازرگانی جایش خالی بود در جلسهای که داشتند با توجه به سابقهی من عنوان میکنند فلانی مناسب است لیست را قبلا فرستاده بودند لاک میگیرند تایپ میکنند آقای یحیی آل اسحاق به همین سادگی
-ما خورده بودیم به شرایطی که وضعیت ارزی به کف رسیده بود همان بحران ارزی ارز نبود بدهیها سرازیر شده بود بانک مرکزی در بدترین وضع بود و وضعیت انبارها به حداقل داشت میرسید ما مجبور بودیم یک هماهنگی داشته باشیم در دولت یک تصمیم گیری شد که فرماندهی بخش اقتصاد به دلیل مسائل مالی بیفتد دست آقای نوربخش که ایشان شوند محور و بقیه شوند تبع و اداره کنند امور را یک مختصر پولی که در دست آقای نوربخش بود سیاستهایی که خودش داشت بخش کالای اساسی وزارت بازرگانی جز اولویتها بود از این طرف جنس نیست انبارها خالی از آن طرف آن امکانات ندارد از این طرف هم مجلس تحت فشار هستند سازمان تعزیرات را راه انداخته اند و بگیر و ببند یک نفر هم پیدا بکنند مقصر اصلی چه کسی است؟ آقای آل اسحاق این رب که زدید من را احضار کردند مجلس چرا رب گوجه فرنگی کیلویی چقدر گران شده. چرا گران شده بود؟ برای این که ورقی که داشت ارزش از ارز 65 تومنی شده بود 300 تومان گران شده بود کمبود شده بود یک مقدار رب را یکی از نهادها صادر کرده بود رب گوجه فرنگی یک مقدار گران شده بود
-گفتند چرا رب گوجه فرنگی در شرایط کم است این در شرایطی است گندم نیست شکر نیست یقهی من را گرفته بودند چرا رب گوجه فرنگی گران شده سازمان تعزیرات را راه انداختند که کنترل قیمت کند و اولین مقصر هم وزارت بازرگانی بود من از داخل میدانم اوضاع از چه خبر است آنها هم میدانند خود مسئولین هم مصاحبه میکردند میانداختند گردن وزارت بازرگانی
-صد میلیارد دلار صادرات واردات داریم. آن موقع کل درآمد کشور ده میلیارد دلار بود که به وزارت بازرگانی سه میلیارد دلارش میرسید برای همهی ده هزار قلم کالا اصلا قابل قیاس نیست. خیلی بحران شدید بود هم جنگ بود تتمه و پس لرزههای جنگ بود هم تحریمها بود قیمت نفت بود ذخایر نداشتیم بدهی جمع شدهی تاریخی داشتیم اصلا همه چیز به هم ریخته بود.
-یک بحث شصت درصد از بودجه وصل است به درآمد نفتی. در سالهای مختلف بین پنجاه شصت چهل همین طوری دائم التزاید هم است یک گیر ریشهای داریم ما من امروز در اتاق نمایندهها بودند در سایتها هم آمد بحث من مشکل ما بودجهی دولت عنوان ثانویه است و شرح وظایف دولت است دولت وظایفش چیست؟ برای انجام وظایف یک بودجه میخواهد مشکل این است که دولتی که ما الآن داریم بعد از سی و پنج شش سال بعد از اصل 44 سال بعد از اقتصاد مقاومتی این دولت دولت 69ای نیست در دولت 68 و قبلش دولت مسئولیتهای عظیمی به عهده اش بود هشتاد درصد اجرائیاتش دست دولت بود ادارهی امور و مدیریتش دست دولت بود الآن قرار است دولتی باشد حداقل اجرائیات داشته باشد مسئولیت ادارهی اقتصادی کشور قرار نیست دولت شود دولت حاکمیتی یعنی سیاست گذاری هدایت نظارت پشتیبانی. اجرائیات مگر در جایی که ضرورت داشته باشد آن هم باید نوعی خرید خدمت باشد اجرائیات دست بخش غیر دولت باشد مثل بندر و راه. لذا ساختار دولت شرح وظایف دولت باید عوض شود ما میخواهیم بودجهی دولت وابسته به نفع نشود با دستور نمیشود.
-آقای هاشمی روز اول که در دولت دوم که من بودم یک جملهای گفت شما اعضای کابینه دولت کار هستید اصلا حق ورود به جریانات سیاسی اظهار نظرهای سیاسی را ندارید به عنوان وزیر من خودم از همهی شما سیاسی تر هستم هر لحظه علیه جریان سیاسی من خودم پاسخگو هستم شما هیچ کدام حق ورود به جریان سیاسی ندارید شما دولت کار هستید
-این خط مشی آقای هاشمی بود بستگی به روحیهی افراد. بعضیها مثل من این را خوب گرفتند من مسئول امور بازرگانی کشور هستم اصلا به جریانات سیاسی کار ندارم نه این که من سیاست نمیفهمم سیاست را هم سعی میکنم بفهمم ولی من اعتقاد دارم یک نفر میآید در صحنهی اجرا باید جامع نگاه کند من که میشوم وزیر من باید وزیری باشم که همهی ملت را زیر نظر داشته باشم نه اختصاصا برای یک جریان و گروه خاص من برای این که این شائبه را ببرم از همهی جریانات سیاسی خارج بودم
-آقای هاشمی به آنها علاقه مند بود با آقای هاشمی مشورت میکردند اما حزب کارگزاران مستقل بود به دولت ربطی نداشت مسائلش در دولت مطرح نمیشد
-من با آقای مهاجرانی یک خاطره دارم. ما آن موقع که در وزارت بازرگانی دعوا بود دو جناح بودیم در سال 65 کار بالا کشید آقای مهاجرانی آن موقع رئیس کمیته بازرگانی مجلس بود یک روز دو طرف دعوا را دعوت کرد ما چهار پنج نفر این طرفیها یک جمعی هم آن طرفیها خودش را هم نشست حکم کرد شروع کردند که آقای آل اسحاق شما چرا مخالفت میکنید با دولتی کردن تجارت صادرات واردات من با این شکلی که داشتند دولتی صرف میکردند مخالف بودم میگفتم ما موازین شرعی داریم نه آن اقتصاد آزاد نه این است بین این دو تا نظر نظر سومی است مطابق با موازین اسلام و شرع ما هم میتوانیم در تجارت ضمن این که کنترل کنیم من در مرکز منسوجات پیاده کردم با همراهی خود مردم. مدل داشتم گفت شما چرا با دولتی کردن تجارت صادرات واردات مخالف هستید شما مقابل جریان انقلاب ایستاده اید فلان کرده اید با یک تهدید که اسمم آمریکایی است از این صحبتها یکی از آقایان که مقابل من نشسته بودند من معلم قدس بودم قبل از این که بروم بازار فرهنگی بودم این شاگرد خود من بود پدرش یک میدان دار بود میدانی بود از میلیاردرهای معروف آن موقع بود خانه شان در الهیه من به آقای مهاجرانی گفتم تو که من را میگویی مدافع سرمایه داران هستی من با یک شرط همهی حرفهای شما را قبول دارم گفت شرطت چیست؟ گفتم این آقا که رو به روی من نشسته این میداند که من تمام زندگی اش را میشناسم چون رفته بودم خانه شان من حاضرم تمام داراییهای خودم پدرم هفت برادرم تمام دامادها را با لوسترهای خانهی این آقا معاوضه کنم چطور شده من شدم با این خصوصیاتی که سوابق دارم این وضع پدرم روزشمار زندگی من معلوم است کجا بودم چطور بودم همه من را میشناسند چطور شده من شدم طرفدار سرمایه دارها این آقا شده اور کت از کرهایها پوشیده بود شده بود طرفدار مستضعفین؟ ایشان دید که سوال اصلی است به من گفت آقای آل اسحاق من پدر شما را میشناسم در اراک بودید سوابق شما را میشناسم مشکلی که تو داری این نیست که سرمایه داری مشکل تو این است که مغزت سرمایه داری است این را آقای مهاجرانی گفت و به این ترتیب گفتم من دیگر حرفی ندارم با شما اگر مغز من سرمایه داری است با این خصوصیات و مغز این طرف مقابل ما مستضعفین است جلسه را بلند کردم تعطیل کردم آقای مهاجرانی این بود حالا چه اتفاقاتی افتاد چطور شد خدا عاقبت همه را بخیر کند
-مسئولین ادارهی اقتصادی دولت آقای خاتمی باز تا یک زمان محوریتش آقای نوربخش بود خود آقای خاتمی محوریت بخش اقتصاد را داده بود به آقای نوربخش همان تیم آقای هاشمی منتها در گزینش مدیریت هایش مثلا سازمان مدیریت برنامه را داد به کس دیگری یک جریانی یک مقداری رادیکال تر از آنها در حوزهی اقتصاد فرقش همین بود ولی مشربا به هم نزدیک بودند ولی رادیکال تر بودند
-سال 76 به آقای ناطق رای دادم. سال 88 به نظرم به آقای احمدی نژاد رای دادم. دور دوم به آقای هاشمی
-نکتهی دوم اطرافیان آقای هاشمی بودند که بحث آرمانی اش را اطرافیانش کم رنگ کردند در بحث واقعیت نگر آرمان گرا. یعنی آقای هاشمی که وزنه اش امام جمعه است وزنه اش همراه با انقلاب در حوزههای اقتصادی بحثهای عدالت اجتماعی آقای هاشمی یادتان نرفته که چه بحثهایی میکردند مجموعهی این بحثها از آقای هاشمی جوری درآوردند که آنها نیستند اطرافیانش فضایی که ساختند. و فضای سیاسی و جریانات دیگر را طوری ساختند که وجدان عمومی جامعه همراهی نکرد
-من از جانب دولت مامور شدم که انجام بدهم مقدمات کار را هم داشتیم فراهم میکردیم رفتیم جلو طرح را آماده کردیم این طرح بازتاب داشت یعنی اگر میخواستیم بحث حذف سوبسیدها یک نمونه را به عنوان بازرگانی به عنوان نان شروع کردم گفتم ما داریم هفت میلیون تن گندم میدهیم به قیمت باربری اش به نانواها یعنی حمل اش اینها را باید حذف کنیم یک دفعه نمیشود باید تدریجی وصول کنیم آمدم یک سری نانواییهای فانتزی سنگکی فانتزی از شمال شهر شروع کردم که تست کنم ببینم چه شود یک سری نانواییهای خیلی شیک و فانتزی نان سنگک فانتزی آن موقع اگر یک تومن بود میگفتیم پنج تومان یک قشقری در کشور ایجاد شد چه نشسته اید نان را پنج برابر کردند مقاومت کردیم بالاخره طرح را تهیه کردیم بردیم دولت دولتیها گفتند خیلی کار سختی است باید مجلس را آماده کنید رفتیم سراغ مجلس گفتند خطرناک است نمیتوانیم بکنیم باید همهی ارکان نظام دست به دست هم دهند خلاصه دیدیم کسی نمیخواهد ریسک بکند و ماند
مجری: در صورتی که اگر آن موقع این کار بود ممکن بود بهتر باشد
آل اسحاق: بله باید الزاماتش میبود دم میکشید باید. خطر هم لازم داشت آن شجاعت و جسارت را همه نداشتند ولی این کار خوب شروع شد ولی متاسفانه سیاسی شد
-من یک دوره به آقای احمدی نژاد رای دادم. سال 88 رفتیم به آقای موسوی گفتیم مواظب باش اما فکر نمیکردیم به این شکل باشد
-خیلی همین حرفی که به آقای موسوی گفتم. گفتم من مسئول بخش اقتصادی اتاق بازرگانی هستم این داستان که در کشور ایجاد شود فضای عمومی کشور. در اقتصاد یکی از مهم ترین شاخصهها امنیت است منحنی نسبت به امنیت خیلی تیز است اگر فضای نا امن ایجاد شود اقتصاد کپ میکند
-من علاقه مند به ریاست جمهور شدن نبودم اصلا فکر هم نمیکردم این ظرفیت در من برای این کار است من خیلی آدمهای قوی تر از خودم را در صحنه بودم ولی دنبال همین ذهنیت بودم که این اعتدال همان شعارهایی که میدادم این یک جوری باید بیاید نیاز آن مقطع تاریخی کشور بود در حوزهی اقتصادی اجتماعی سیاسی دنبال یک فرصتی میگشتم که این حرفها گفته شود ضمن این که شروع کرده بودم مصاحبهها را میکردم همهی اینها را داشتم که رئیس جمهور این تیپی باشد جمعی از عزیزان گفتند باید کاندیدا شوی گفتم بنده کاندیدا بشو نیستم حالا به هر صورت الآن حدود هشت نفر نه نفر کاندیدا هستند به صورت ترکیبی میشود از اینها یکی انتخاب شود شما هم کمک کنید با کلی جر و بحث نه به عنوان این که من رئیس جمهور شوم به عنوان این که فضا آماده شود تا ببینیم چه کسی اصلح است بلافاصله در این جمع گفتم اصلح من نیستم خداحافظ.
-من میفهمم نفوذ اطرافیان در تصمیم گیری آقایان نقش داشت چون قرار بر این بود اینها باید جمع شوند یکی را انتخاب کنند یک ترکیبی شود وسط کار آن سه نفر جدا شدند شدند سه و پنج. این پنج نفر باز با هم همکاریهای خوبی داشتند قرار بود یکی محور شود و بقیه. تشخیص این که چه کسی این را تشخیص بدهد از بین پنج نفر شاخص گذاشتند بحث شد نظرخواهی عمومی بکنند فلان بکنند بعد از همهی این حرفها به این نتیجه رسیدند برویم مرحوم آیت الله مهدوی کنی که هر کس را تایید کرد انجام شود آقای مهدوی خیلی بزرگواری کردند جلسه گذاشتند هر پنج نفر جلسه داشتند ایشان گفتند نظر خودتان چه کسی است؟ من اولین کسی گفتم من در این جمع از من صالح تر هستند من نیستم
-من به ترکیب دیگری فکر میکردم. لذا من اولین کسی بودم که رفتم کنار چون مبنایم چیز دیگری بود نهایتا آن شد که شد و بعد هم که اثر همین قضیه به این ترتیب در آمد
-من همیشه حقوق بگیر هستم حقوق بگیر ریاست جمهوری هستیم. بازنشسته نیستم. اساسا من از آن موقعی که از بازار آمدم بیرون نه یک شرکت داشتم نه فعالیت اقتصادی داشتم نه دارم وزیر بازرگانی بودم رئیس اتاق بازرگانی هستم یک شرکت یک معامله ندارم خدا هم لطف کرده خداوند را شاکر هستم تمام زندگی ام بر اساس حقوق و این درآمدها است
-الحمدلله خانوادهی خوبی داده بچههای خوبی دارد کفاف خوبی دارد نیازی ندارم
-اقتصاد یک قدرت است قدرت بزرگی هم است سیاسیون هم هر جا بوی قدرت باشد آن جا حضور دارند اصلا سیاست یعنی چه؟ علم سیاست علم چگونگی مدیریت قدرت است چگونه قدرت را بگیرند چطور قدرت رقیب را از دست سلب کنند چگونه از قدرت استفاده بکنند میشود کسی سیاست مدار باشد به مرکز قدرت فکر نکند
-اساسا بانک و اقتصاد. رابطه شان یک رابطهی ارگانیک دارند. کشور ما از حوزهی روابط اقتصادی با بانک، بانک محور است یعنی دز و وزن تاثیر گذاری نظام بانکی در فعالیت اقتصادی خیلی بالاتر از جاهای نرمال است یعنی اگر سرمایه گذاری میخواهد بشود اگر میخواهد تجارت شود نقش بانک نقش بسیار بالایی است و بانکها زندگی شان به بخش اقتصاد وصل است آن چیزی که مایه نگرانی است و برخی تلاطمها را ایجاد کرده یک وقت بانک سرویس دهنده است و خدمات اقتصادی را انجام میدهد یک وقت خودش ریشهی اقتصاد است یعنی ترجمهی عملی اش این است که یک وقت این است که بانک تمهیدات مالی را برای بخش تولید و صنعت اختصاص میدهد یک وقت خودش رقیب است بانکها بنگاه دار هستند شرکتهای معدن ساختمانی تولیدی دارند در بورس هستند و غیر از عملیات خدمات مالی است وقتی که این شد رقیب بانک یعنی چه؟ پولهای کوچک مردم را جمع میکنند توزیع میکنند به بخشهای تولیدی یا بخشهای اقتصادی بابت این جمع و توزیع. ولی اگر جمع کند ببرد در شرکتهای خودش یعنی کار اقتصادی بکند بشود بنگاه دار میشود رقیب این یک نکته است این اتفاق افتاده است
منبع : خبرآنلاين
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]
صفحات پیشنهادی
برنامه شناسنامه با حضور رئیس اتاق بازرگانی تهران/ خاطرات آل اسحاق از انتخابات88 و هدفمندی یارانه ها
برنامه شناسنامه با حضور رئیس اتاق بازرگانی تهران خاطرات آل اسحاق از انتخابات88 و هدفمندی یارانه ها سیاست > احزاب و شخصیتها - آل اسحاق در برنامه شناسنامه در خصوص اجرای طرح هدفمندی یارانهها در دولت هاشمی رفسنجانی گفت شجاعت و جسارت پذیرفتن خطرات اجرای این طرح را درخاطرات آل اسحاق از انتخابات88 و هدفمندی یارانه ها/ اقتصاد مقاومتی برآیند تمام هزینه فایده ها و تجربیات تاریخ ا
خاطرات آل اسحاق از انتخابات88 و هدفمندی یارانه ها اقتصاد مقاومتی برآیند تمام هزینه فایده ها و تجربیات تاریخ انقلاب است آل اسحاق در برنامه شناسنامه در خصوص اجرای طرح هدفمندی یارانهها در دولت هاشمی رفسنجانی گفت شجاعت و جسارت پذیرفتن خطرات اجرای این طرح را در آن زمان همه نداشتندسهم صنعت از هدفمندی یارانهها در قالب یارانه سود تسهیلات پرداخت میشود
شنبه ۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶ ۲۰ معاون برنامه ریزی وزارت صنعت معدن و تجارت گفت بر اساس مصوبه هیات وزیران مبلغ 1200 میلیارد تومان برای سال جاری سهم صنعت از هدفمندی یارانه هاست که در قالب یارانه سود تسهیلات برای بخش صنعت پیش بینی شده است به گزارش ایسنا حسین ابوئی مهریزی اظهار کرد پس ازآیا مرحله جدید هدفمندی یارانهها اجرا میشود؟ |اخبار ایران و جهان
آیا مرحله جدید هدفمندی یارانهها اجرا میشود هرچند به گفته کارشناسان اجرای تدریجی با شیب ملایم هدفمندی یارانه موجب عدم تحقق اهداف قانون شده و از حذف غیرنیازمندان خبری نیست چگونگی مرحله جدید آزاد سازی نرخ حاملهای انرژی در بودجه 94 نیز برای افکار عمومی ابهام ایجاد کرده است کد خسهم صنعت از هدفمندی یارانهها |اخبار ایران و جهان
سهم صنعت از هدفمندی یارانهها معاون برنامه ریزی وزارت صنعت معدن و تجارت گفت بر اساس مصوبه هیات وزیران مبلغ 1200 میلیارد تومان برای سال جاری سهم صنعت از هدفمندی یارانه هاست که در قالب یارانه سود تسهیلات برای بخش صنعت پیش بینی شده است کد خبر ۴۵۳۶۶۳ تاریخ انتشار ۰۸ آذر ۱۳۹۳ - ۱فارس گزارش میدهد آیا مرحله جدید هدفمندی یارانهها اجرا میشود؟/ چرا مسئولان از پاسخ طفره میروند
فارس گزارش میدهدآیا مرحله جدید هدفمندی یارانهها اجرا میشود چرا مسئولان از پاسخ طفره میروندهرچند به گفته کارشناسان اجرای تدریجی با شیب ملایم هدفمندی یارانه موجب عدم تحقق اهداف قانون شده و از حذف غیرنیازمندان خبری نیست چگونگی مرحله جدید آزاد سازی نرخ حاملهای انرژی در بودجهعضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با فارس عدم اجرای فاز جدید هدفمندی یارانهها با وجود ۴۰ هزار میلیارد یارا
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با فارسعدم اجرای فاز جدید هدفمندی یارانهها با وجود ۴۰ هزار میلیارد یارانه نقدی توجیه نداردعضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفت قطعا باید در بودجه ۹۴ کشور فاز جدید هدفمندی یارانهها پیشبینی شود زیرا هیچ توجیهی ندارد که سالانه ۴۰ هزار میلیارد توماندر برنامه شناسنامه مطرح میشود چرایی اجرانشدن هدفمندی یارانهها در زمان هاشمی از زبان آل اسحاق
در برنامه شناسنامه مطرح میشودچرایی اجرانشدن هدفمندی یارانهها در زمان هاشمی از زبان آل اسحاقناگفتههای آل اسحاق از تقسیم کار پدرش اختلافات عسگراولادی با میرحسین موسوی در زمان وزارت چرایی اجرانشدن هدفمندی یارانهها در دولت هاشمی از مهمترین موضوعات این برنامه خواهد بود به گزارشچرایی اجرا نشدن هدفمندی یارانهها در زمان رفسنجانی از زبان آلاسحاق
چرایی اجرا نشدن هدفمندی یارانهها در زمان رفسنجانی از زبان آلاسحاق ناگفتههای آلاسحاق از تقسیم کار پدرش اختلافات مرحوم عسگراولادی با میرحسین موسوی در زمان وزارت و چرایی اجرا نشدن هدفمندی یارانهها در دولت هاشمی از مهمترین موضوعات برنامه شناسنامه خواهد بود به گزارش نامه نیوزاختصاص 10 درصد از درآمدهای هدفمندی یارانهها به بخش سلامت
یکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶ ۵۱ نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی بعد از ظهر امروز یکشنبه مقرر کردند که 10 درصد از درآمدهای اجرای قانون هدفمندی یارانهها به بخش سلامت اختصاص یابد به گزارش خبرنگار پارلمانی ایسنا به موجب ماده الحاقی 3 از طرح دائمی کردن برخی احکام بودجه که به ت-شفاف سازی قیمت نان در مرحله بعدی هدفمندی یارانهها
رئیس اتحادیه نانوایان تهران خبر داد شفاف سازی قیمت نان در مرحله بعدی هدفمندی یارانهها رئیس اتحادیه نانوایان تهران در مصاحبه با رادیو گفتگو از شفاف سازی قیمت نان در مرحله بعدی اجرای هدفمندی یارانه ها خبر داد به گزارش جام جم آنلاین قاسم زراعت کار رئیس اتحادیه نانوایان تهرخاطرات شهید محسن اسحاقی منتشر شد
خاطرات شهید محسن اسحاقی منتشر شد تهران- ایرنا- کتاب آشنای دریا به همت سازمان نشر آثار و ارزش های مشارکت زنان در دفاع مقدس در ارتباط با خاطرات سردار شهید محسن اسحاقی منتشر شد به گزارش ایرنا از سازمان مزبور در این کتاب خاطرات سردار شهید اسحاقی فرماندهی یگان دریایی لشکر 25 کرواریز 10% از وجوه حاصل از اجرای هدفمندی یارانهها به حساب وزارت بهداشت -
با رای نمایندگان واریز 10 از وجوه حاصل از اجرای هدفمندی یارانهها به حساب وزارت بهداشت شناسه خبر 2433131 تاریخ مخابره یکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۷ ۱۶ سیاست > مجلس 10 درصد خالص وجوه حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارنهها علاوهبر اعتبارات بخش سلامت به حساب درآمد اختصاصی وزارت بهدابرنامه «دیروز، امروز و فردا» بحران مالی در دولت سازندگی/در دولت هاشمی کسی جرأت اجرای قانون هدفمندی ر
برنامه دیروز امروز و فردابحران مالی در دولت سازندگی در دولت هاشمی کسی جرأت اجرای قانون هدفمندی را نداشت ناگفتههای آلاسحاق از دیدار عسگراولادی با موسویرئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران با بیان اینکه همه شجاعت و جسارت پذیرفتن خطرات اجرای طرح هدفمندی را در دولت هاشمی نداشتکاتب در گفتوگو با فارس: دولت همه احکام قانون هدفمندی یارانهها را اجرایی کند
کاتب در گفتوگو با فارس دولت همه احکام قانون هدفمندی یارانهها را اجرایی کندرئیس فراکسیون تولید و اشتغال در مجلس با تأکید بر ضرورت اجرای کامل قانون هدفمندیی یارانهها گفت مجلس بر روند اجرای صحیح قانون یارانهها نظارت خواهد کرد غلامرضا کاتب نماینده مردم گرمسار و رئیس فراکسیون تآثار كاهش قيمت نفت بر يارانهها |اخبار ایران و جهان
آثار كاهش قيمت نفت بر يارانهها حذف ٢٠ميليون يارانهبگير پر درآمد ١٠هزار ميليارد تومان را آزاد ميكند کد خبر ۴۵۳۷۳۱ تاریخ انتشار ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸ ۳۰ - 30 November 2014 در حالی که ساعت جمعیتی مرکز آمار ایران عدد ٧٧ ٩میلیون نفر را نشان میدهد هماکنون بیش از ٧٤میلیون ایرانیآل اسحاق: دولت می گوید از سقوط قیمت نفت نگرانی ندارد
آل اسحاق دولت می گوید از سقوط قیمت نفت نگرانی ندارد اقتصاد > اقتصاد کلان - مهر نوشت رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران با استقبال از احیای سازمان مدیریت گفت امیدواریم احیای این سازمان بودجه را در مسیر منطقی خود قرار دهد یحیی آل اسحاق در جلسه امروز هیات نم-
اقتصادی
پربازدیدترینها