واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: بزرگداشت نیما یوشیج در نوربرگزار می شود ساری - ایرنا - مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران گفت : همزمان با 13 دی ماه پنجاه و پنجمین سالمرگ نیما یوشیج همایش بزرگداشت این شاعر نام آور مازندرانی در زادگاهش شهرستان نور برگزار می شود.
حجت الاسلام"عباسعلی ابراهیمی" روز یکشنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: این همایش شامل سخنرانی نیما پژوهان و شعرخوانی شاعران مطرح کشور و استان مازندران به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، استاندرای مازندران، فرمانداری و شهرداری و اداره ارشاد شهرستان نور عصر روز شنبه 13 دی ماه 93 در مجتمع فرهنگی هنری ارشاد نور برگزار می شود .
"علی اسفندیاری" متخلص به نیما یوشیج در 21 آبان ماه 1274 خورشیدی در روستای یوش از توابع بخش بلده شهرستان نور مازندران دیده به جهان گشود.
وی تا 12سالگی در زادگاهش زندگی کرد و در این سال ها تیر اندازی، اسب سواری و شرایط زندگی روستایی را از پدرش ابراهیم خان اعظام السلطنه که متعلق به خانواده ای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گله داری اشتغال داشت ، آموخت.
او که خواندن و نوشتن را نیز نزد آخوند ده فرا گرفته بود، از ۱۲ سالگی به همراه خانواده به تهران نقل مکان کرد و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد.
در مدرسه از بچه ها کناره گیری می کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلمانش به نام "نظام وفا" به شعر گفتن روی آورد و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و سرودن شعر به سبک خراسانی را آغاز کرد.
پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن لویی در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد.
دوران نوجوانی و جوانی نیما مصادف است با طوفان های سهمگین سیاسی - اجتماعی در ایران نظیر انقلاب مشروطه و جنبش جنگل و تاسیس جمهوری سرخ گیلان، لذا روح حساسش نمی توانست از این مسائل اجتماعی بی تاثیر بماند.
در جوانی عاشق دختری شد اما به دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند. پس از این شکست او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و می خواست با او ازدواج کند اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید. بنابراین عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت که این ناکامی ها برای سرودن افسانه الهامبخش بود.
علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا می کرد. در نخستین سال های صدور شناس نامه نام وی "نیماخان یوشیج" ثبت شده است.
نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند.
این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی نیز غالبا در صدد به سخره گرفتن و آزار وی برآمدند.
نیما در اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی با عالیه جهانگیر فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل ازدواج کرد که حاصل این وصلت تولد فرزند پسری به نام "شراگیم" در سال ۱۳۲۱ خورشیدی بود.
یک ماه پس از ازدواج نیما پدرش ابراهیم نوری درگذشت و در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد.
وی که در این زمان به دلیل بی کاری خانه نشین شده در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می اندیشید اما شعری منتشر نمی کرد.
در سال ۱۳۰۷ خورشیدی، محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به مدرسه بدر بارفروش (بابل کنونی) انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این جا مدیر مدرسه بود و نیما را بخاطر نداشتن درآمد سرزنش می کرد.
نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه هایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت. انقلاب نیما با دو شعر "ققنوس" دربهمن ۱۳۱۶ و "غراب" در مهر ۱۳۱۷ آغاز شد و این دو شعر را در مجله "موسیقی" که یک مجله دولتی بود، منتشر کرد.
به رغم مخالفت های عدیده شاعران سنتی سرانجام توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی می نمود، با شعرهایش متحول کند.
منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است.
بخش نخست این اثر در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نگاهی دیگرگونه دارد و عشق عارفانه را رد می کند.
این شاعر بزرگ درحالی که به علت سرمای شدید یوش به ذات الریه مبتلا شده بود برای درمان به تهران آمد اما معالجات تاثیری نداشت و سر انجام در ۱۳ دی ۱۳۳۸ در 64سالگی بدرود حیات گفت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.
سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانه اش در یوش منتقل کردند. آرامگاه او در کنار مزار خواهرش، بهجت الزمان اسفندیاری متوفی هشتم خرداد ۱۳۸۶ و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است.
قدمت خانه نیما یوشیج واقع در یوش به دوره قاجار می رسد. این بنا به شماره ۱۸۰۲ از سوی سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده و بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است.ک/3
1888/608
25/08/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]