تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834056228
گزارش فارس از کتابی که مرد موشکی ایران را ترسیم میکند روایت داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی/ حاج حسن در «خط مقدم» چگونه است
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از کتابی که مرد موشکی ایران را ترسیم میکند
روایت داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی/ حاج حسن در «خط مقدم» چگونه است
کتاب «خط مقدم» روایت داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی در ایران با محوریت زندگی شهید حسن طهرانی مقدم است.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، در پایان همایش کنگره ملی اقتدار موشکی که امروز دوشنبه 19 آبان در سازمان هوافضای سپاه برگزار شد از کتاب «خط مقدم» رونمایی شد. این کتاب روایت داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی در ایران با محوریت زندگی شهید حسن طهرانیمقدم است که به قلم فائضه غفارحدادی و به کوشش محمدحسین پیکانی به رشته تحریر در آمده است.
کتاب خط مقدم توسط علی لاریجانی، سردار پاکپور، سردار فدوی و سردار حاجیزاده رونمایی شد و تمبر این کنگره نیز ممهور شد. این کتاب روایت داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی در ایران با محوریت زندگی شهید حسن طهرانی مقدم است. در پیشگفتار این کتاب آمده است؛ اغلب زندگیها ناصافند. بالا و پایین دارند. درّه و تپّه میشوند. دور میخورند. گاهی برمیگردند سرجای اولشان. گاهی "سینوسی" میشوند و مجموع بالا پایین رفتنشان یکی میشود. گاهی هم بعد از هر سقوط شیب میگیرند و افتان و خیزان خودشان را به جایی بالاتر از نقطه اول میرسانند. اما خط زندگی بعضیها از یک جایی به بعد "نمایی" میشود و بالا میرود. آن قدر بالا که آخرش دیده نمیشود. ٭٭٭ خط زندگی حسن طهرانیمقدم پر از حادثه است. پر از بالا پایینهای ناگهانی و حساس. پر از موانع پیچیده. پر از "نمیتوانی"ها و "دیگر نمیشود"ها. پر از جمله "اینجا دیگر آخر خط است". پر از سنگهایی که جلوی راهش افتاده و موانعی که جلوی پایش سبز شده. اما همه را گذرانده. هیچوقت نایستاده و توقف نکرده است. هیچوقت "شیبَش" منفی نشده و هیچوقت برای بالا رفتن بر روی خطهای دیگر سوار نشده. همینها بوده که خدا هم انگار به خط زندگیاش برکت داده. هرچه به انتها نزدیکتر شده تابع زندگیاش نماییتر شده و آخر خطش مثل موشک اوج گرفته و بالا رفته. آنقدر بالا که بیشترخطها به گَردش نمیرسند. خطهایی که مثل زندگیهای ما درگیر "محور افقی" شدهاند و با "محور عمودی" قهرند. ٭٭٭ این کتاب برشی است مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم. به دور از تخیل و رویاپردازیهای نویسندگی. از مرداد سال 63 تا دی ماه سال 65. مقطعی که اتفاقا پر است از حادثه و موانع پیچیده. پر از "نمیتوانی"ها و "دیگرنمیشود"ها. پر از جمله "اینجا دیگر آخر خط است." اما در مقدمه پژوهشگر کتاب میخوانیم؛ اولین گام های پژوهشی مان را پیش از انتشار این کتاب در سال 1384 و با تشویق و حمایتهای سردار شهید حسن طهرانیمقدم برداشتیم. آن زمان هدفمان جمع آوری خاطرات و مستندات دوران دفاع موشکی بود. سردار طهرانی مقدم در آن ایام فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه را عهدهدار بودند و این برایمان موجب دلگرمی بود. در ابتدای کار، شیوه پژوهشی ما بررسی تاریخی بازنگرانه بود و بنابراین میبایست به افرادی که در آن مقطع و در آن واقعه تاریخی حضور داشتند مراجعه میکردیم و با آنها مصاحبه انجام میدادیم؛ اما در همان ابتدا با مشکلات بسیاری مواجه شدیم. اولین مشکل ما مقاومت مصاحبهشوندگان در انجام مصاحبه بود، چرا که بیشتر آن ها ورود به بحث موشکی را خطرناک و محرمانه میدانستند و حاضر به انجام مصاحبه نبودند. مشکل دوم ما دسترسی به افراد کلیدی بود، زیرا بر اثر گذشت زمان اکثریت قریب به اتفاق آنها جابهجا شده بودند و در دسترس نبودند. برخی از آن ها مسئولیتهای مهم کشوری و لشکری داشتند که به خاطر مشغله کاری یا هر دلیل دیگری حاضر به انجام مصاحبه نمی شدند. گرفتن وقت مصاحبه از بعضی از این چهرهها چند ماه و بعضیها چند سال طول کشید. انجام مصاحبه با برخی دیگر از مصاحبهشوندگان هم به دلیل بازنشسته شدن و پراکندگی در شهرستانها کار را سختتر میکرد و تلاش مضاعفی میطلبید. با توجه به فاصله طولانی وقایع با زمان مصاحبه، در برخی موارد به عدم تطبیق جزئیات در گفتار افراد مختلف برخورد میکردیم که جهت رفع این مشکل مجبور به مصاحبههای فنی و متعددی میشدیم تا به اصل قضیه پی ببریم، که در پاره ای موارد بازهم تناقضات برطرف نمی شد. بنابراین مجبور شدیم هم زمان با بررسی بازنگرانه و انجام مصاحبه های تکمیلی، بررسی اسنادی و کتابخانه ای را هم به پژوهشمان اضافه کنیم. در نهایت اسناد پرتابهای یگان موشکی در دوران دفاع مقدس، روزنامههای زمان جنگ، اسناد خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، کتب چاپشده در موضوع دفاع مقدس، اسناد سازمان ملل، روزشمار جنگ، آرشیو عکسها، دستنوشتهها و نامهها و ... از جمله منابعی بودند که مورد بررسی قرار گرفتند. برای درک بهتر مخاطب از شرایط سیاسی و نظامی حاکم بر آن واقعه زمانی و ایجاد پیوند بین آنها، بررسی و مطالعه عمیق دیگری در این رابطه انجام دادیم. در ادامه پس از انجام نسبی پژوهشهای اولیه، در تاریخ دوم آذر 1389 مصاحبه تکمیلی مفصلی با سردار حسن طهرانیمقدم انجام دادیم. سردار طهرانی مقدم در مصاحبه، بیش از آنکه از خود بگویند از یاران شهیدشان گفته بودند و علاقهمند بودند که زحمات رزمندگان گمنام یگان موشکی در تاریخ ثبت و ضبط شود و به این حقیر تاکید میکردند که این شهدا را برای مردم الگو کن، و این کار مرا سخت میکرد. چند ماه بعد پیگیر گرفتنِ وقت مجدد برای مصاحبه بودیم که در حادثه انفجار 21 آبان 1390 شهید حسن مقدم به آرزوی دیرینهشان یعنی شهادت نایل شدند و ما را داغدار کردند. کار سختتر شد. از یکطرف حسنآقا به یاران شهیدش پیوسته بود و میخواستیم برایش بنویسیم، و از طرف دیگر به مسئولیتی که بر گردنم گذاشته بود فکر میکردم و نمیتوانستم آن کار را ناتمام بگذارم. لذا تصمیم گرفتیم در اولین قدم با ادامه همان مسیر، شهید مقدم را هم به همراه یارانش به جامعه معرفی کنیم. در بهمن ماه 1390 همزمان با شروع نگارش کتاب توسط سرکار خانم غفارحدادی پژوهش دیگری را برای رفع ابهامات و افزایش محتوای کتاب از سر گرفتم. چرا که هدف، بررسی عمیق و مستند یک واقعه تاریخی با محوریت شهید مقدم بود که اهمیت کار را بیشتر میکرد. ضمن اینکه خانم غفارحدادی زحمت مصاحبه با همسر محترم و فرزندان شهید را نیز خودشان بر عهده گرفتند. برای نگارش این کتاب با بیش از پنجاه نفر مصاحبههای عمیق و مفصلی صورت گرفت. در مواردی برای تکمیل و رفع تناقضات و ابهامات، مصاحبه با برخی افراد بیش از 20 بار تکرار شد تا اینکه به لطف خداوند همزمان با سومین سالگرد شهادت حاج حسن طهرانیمقدم این کتاب برای چاپ آماده شد. در پژوهش های انجام شده در این کتاب از همکاری برادران علی حبیبی، طاهر نادری، رضا علیپور و ناصر اسدی دوست قدردانی می کنم. از مسئولین محترم حفاظت اطلاعات نیروی هوافضای سپاه هم که اجازه انتشاربخش های ناگفته ای از زندگی شهید حسن طهرانی مقدم و یگان موشکی را به ما دادند نیز سپاس ویژه دارم. هم چنین از صبوری و همراهی همسرم و فرزندانم نیز سپاسگزار هستم که نُه سال پیگیری و مصاحبه و مشغله بسیار کاری، بدون حمایت های معنوی ایشان ممکن نبود. دستاورد این فرایند طولانی و نفس گیر، روایتی است مستند از تلاشهای جهادی و انقلابی سردار شهید حسن طهرانیمقدم و یارانش در راهاندازی و فرماندهی یگان موشکی سپاه در دوران دفاع مقدس که به حق "خط مقدم" نامیده شده است. انشاءالله مورد توجه خوانندگان عزیز قرار بگیرد.
* بخش هایی از کتاب: ... جلسه با محسن رضایی با حضور حسنآقا و حاجیزاده و سیدمجید و سیدمهدی و سیوندیان و چند نفر دیگر، فردای همان روز تشکیل شد. آقا محسن چند بار سئوال خود را تکرار کرد. ـ شما مطمئنین که خودتون میتونین موشکو پرتاب کنین؟ و هربار حسنآقا مطمئنتر از بار قبل پاسخ مثبت داد. ـ به نظر من که حتی اگه شما بتونین موشکها رو شلیک کنین بازم امید زیادی نیست. چرا که لیبیاییها با این روندی که دارن ادامه میدن بعیده که دیگه به ما موشک بدن. چند تا از قبلیها مونده؟ ـ کمتر از ده تا. آقا محسن باشوخی ادامه داد: ـ مقدم! این بچههایی که دور خودت جمع کردی از بهترین بچههای جنگن. من الان فرمانده گردان نیاز دارم. فرمانده تیپ نیاز دارم. اینا رو ولشون کن بیان! حسنآقا خندهای کرد. ـ این چه حرفیه آقا محسن؟ یعنی الان از یه فرمانده گردان کمتر دارن به جنگ خدمت میکنن؟ نه ما هرطور شده نمیذاریم کار موشکی بخوابه. .... بعد از خواندن نماز مغرب و عشا که پشتش همراه با توسل و دعا بود، تیتان به همراه چند ماشین سواری معمولی که به عنوان محافظ جلو و عقبش میرفتند، از پادگان حرکت کرد. احمد خودش توی سواری پشتی بود و امیدوار بود که مثل همیشه مشکلی پیش نیاید و به سلامت این موشک سیریش را به موضع برساند. قبلش کلی سر این که این موشک عاشق ایران شده و دوست دارد همین جا بماند با بچهها گفته و خندیده بودند. به شوخی قرار گذاشته بودند که اگر امشب هم نپرید، همان جا دفنش کنند و یک موشک دیگر را آماده کنند! به پلیس راه که رسیدند، افسر پلیسی جلوی تیتان را گرفت. سواریها هم نگه داشتند. احمد درحالی که از ماشین پیاده میشد به بقیه اشاره کرد. ـ کسی پیاده نشه من ببینم چه خبره. پلیس با بیمحلی و درحالی که حواسش به ماشینهای دیگر بود گفت: ـ بارتون ترافیکیه. باید صبر کنین صبح بشه. احمد بازوی پلیس را گرفت و او را برگرداند طرف خودش. درجههای روی اورکتش سه تا ستاره داشت. ـ ببین جناب سروان! ما همین پریشب از همین جاده با همین بار رد شدیم. کسی هم جلومونو نگرفت. سروان با بیمحلی گفت: ـ بخشنامه جدید اومده. از این به بعد تردد بارهای ترافیکی از اول شب تا صبح ممنوعه. احمد به دست و پا افتاد. ـ آخه جناب سروان! بار ما فرق میکنه. باید بریم. ماموریت داریم. عجله هم داریم. ـ من مامورم و معذور. کاری نمیتونم براتون انجام بدم. احمد حکم ماموریتش را از جیب شلوارش در آورد و شروع کرد به کلنجار رفتن با او. هر چه بیشتر از اهمیت کارشان و واجب بودن ماموریتشان میگفت، کمتر نتیجه میگرفت. جناب سروان اصلا به حرف هایش گوش نمیداد. حواسش به جاده بود و در آخر هر جمله احمد یک "مامورم و معذور" تحویل میداد. خیلی که احمد التماس میکرد، او فقط یک جمله تکراری به جمله قبلیاش اضافه میکرد. ـ اگه شما الان برید با یه اتوبوس تصادف کنین، جز من چه کسی باید پاسخگو باشه؟ اون وقت منم که دادگاهی میشم. احمد خسته و عصبانی شده بود. هفده شبانهروز تمام موانع عجیب و غریبی را از سر راه برداشته بودند که مجموع تلاشهای ابر و باد و مه و خورشید و فلک بود. حالا یک پلیس راه جمهوری اسلامی راهشان را بسته بود و جلوی کارشان را گرفته بود. احمد در نهایت استیصال فکری به ذهنش رسید. تنها چاره این کار این بود که سروان را به نوعی دنبال نخود سیاه بفرستند و خودشان از آنجا رد شوند. اسم سروان را از روی اتیکت لباسش خواند. به یکی از ماشینهای اسکورت ماموریت داد که بروند پاسگاه جلویی که یکی دو کیلومتر از پلیس راه فاصله داشت. از تلفن آن پاسگاه به پلیس راه زنگ بزنند و بگویند که ما از بستگان جناب سروان فلانی هستیم. حدود یک ربع بعد با بیسیم کُدی را به جناب سروان اعلام کردند. سروان سریع یکی از پلیسهای وظیفه را آورد و نشاند جلوی چرخ سکو. ـ حتی اگه خواستند تو رو زیر کنند از جات بلند نشو تا من برگردم. بعد دواندوان رفت سمت ساختمان پلیس راه. همینکه وارد ساختمان شد احمد به آقاجمال که راننده تیتان بود دستور داد که حرکت کند. ـ برم؟ ـ آره. اگه این یارو هم خیلی اذیتت کرد، از روش رد شو! آقاجمال روشن کرد و راه افتاد. سرباز که دید واقعا تیتان به آن بزرگی هر لحظه نزدیکتر میشود خودش را به کناری پرت کرد. احمد سوار ماشین شد و به سرعت پشت سر تیتان راه افتادند. هنوز یک کیلومتری از پلیس راه دور نشده بودند که جناب سروان آژیرکشان با ماشین پلیس از راه رسید. از توی بلندگو مدام دستور ایست میداد. یکی از نیروهای احمد که داخل تیتان کنار دست آقاجمال نشسته بود، مدام با بیسیم از احمد کسب تکلیف میکرد. ـ چه کار کنیم؟ ـ اگه اومد کنارتون، نترسین. شما یه تکون به ماشینش بزنین خودش میره کنار جاده. ماشین پلیس چند بار سرعتش را بالا برد و پیچید جلوی تیتان. آقا جمال هم محلش نگذاشت. کمی کج کرد و او را رد کرد. احمد از پشت به دست و پا افتاده بود. ماشین حامل موشک مسلح با چند تن خرج تی.ان.تی توی جاده دو طرفه غیراستاندارد لایی میکشید و ماشین پلیس را جا میگذاشت! با بیسیم به اسکورت هایی که جلوتر از تیتان حرکت میکردند پیغام داد که: ـ بچهها این پلیس زیادی وظیفه شناس رو بگیرین. الان همه زحماتمون به باد میره. به محض این که ماشین پلیس از تیتان عقب افتاد، اسکورتها مثل فیلمهای پلیسی پیچیدند جلویش و او را متوقف کردند. احمد به تیتان و اسکورت عقبی بیسیم زد که آن ها به هیچ وجه نایستند و بروند. جناب سروان درحالی که کلت کمریاش را مسلح کرده و جلوی صورتش گرفته بود از ماشین پیاده شد. بچههای اسکورت هم پیاده شدند و آن دو پلیس وظیفه شناس را آرام کردند. جناب سروان و پلیس همراهش به درخواست احمد داخل ماشین پلیس نشستند. یکی از بچههای اسکورت هم کنارشان نشست. احمد یکی را هم فرستاد که پشت رل بنشیند. ماشین احمد و ماشین پلیس چند کیلومتر جلوتر به تیتان رسیدند و مشغول اسکورت آن شدند. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشد؛ اما همین تعقیب و گریز و معطلی باعث شد که تیتان به موقع به موضع نرسد و چند ساعت بعد حسنآقا و بچههای عملیات با دو تا استیشن به تیتان رسیدند. صدای حسنآقا توی بیسیم آمد. ـ بچهها چه خبر شده؟ تعجب حسنآقا از آن نبود که چرا تیتان هنوز به موضع نرسیده. بلکه از این که یک ماشین پلیس اسکورت تیتان را به عهده گرفته شاکی بود. به خصوص که ماشین پلیس با آژیر روشن و بلندگو جلوی تیتان حرکت میکرد و با این که جاده خلوت بود، به ماشینها تذکر میداد که: ـ آقا حرکت کن. آقا تند نرو! نیروهای حفاظت به دستور احمد نرسیده به موضع ماشین پلیس را متوقف کردند و چند ساعت همانطور توی ماشین نشستند، و بعد از این که آبها از آسیاب افتاد کلت و سوییچ ماشین را به جناب سروان برگرداندند و عذرخواهی کردند و رفتند. انتهای پیام/
93/08/19 - 12:59
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]
صفحات پیشنهادی
گزارش مشروح فارس از روز جهانی میراث دیداری و شنیداری: چهار میراث مستند ایران در فهرست منطقه آسیا و اقیانوسیه ث
گزارش مشروح فارس از روز جهانی میراث دیداری و شنیداری چهار میراث مستند ایران در فهرست منطقه آسیا و اقیانوسیه ثبت شدچهار میراث مستند ایران در فهرست منطقه آسیا و اقیانوسیه با عناوین المسالک و الممالک وندیداد فیلم مستند جان مرجان و مجموعه اسناد و تصاویر کربلا در روز جهانی میراث دیدگزارش فارس مستند اجتماعی؛سینمایی که به تعداد 70 میلیون ایرانی سوژه دارد!
گزارش فارسمستند اجتماعی سینمایی که به تعداد 70 میلیون ایرانی سوژه دارد دانستن درباره زندگی مردم و تجربههایی که به دست آوردهاند به اندازهای جذاب هست که بتوان به واسطه آن ایدهآلها موفقیتها خطاها و بیم و امیدهای مردم یک جامعه را به تصویر کشید و توجه مردم را به آن جلب کردفارس گزارش میدهد پایان 11 سال انتظار با نجوایی مادرانه در خانه خدا+فیلم مستند
فارس گزارش میدهدپایان 11 سال انتظار با نجوایی مادرانه در خانه خدا فیلم مستند11 سال است فرزندش را ندیده اکنون که مهمان خانه خداست از آن کریم میخواهد این هجران را پایان دهد دعای مادر هم که رد خور ندارد آن هم با دلی شکسته فقط 5 روز بعد نشانه استجابت آشکار میشود به گزارش خبرنگبازی سازی ایرانی به روایت مستند «نگهبانان نور»
فرهنگ و هنر رادیو و تلویزیون بازی سازی ایرانی به روایت مستند نگهبانان نور مستند نگهبانان نور روایتی از مجموعه فعالیتهای مربوط به یک گروه بازیساز است که از شبکه افق سیما پخش خواهد شد به گزارش خبرنگار مهر بازیهای رایانه ای در حال حاضر به عنوان یکی از مهمترین وفارس گزارش میدهد/ نمایشگاه عکس «کودک ایرانی در گذر تاریخ»+ تصاویر
فارس گزارش میدهد نمایشگاه عکس کودک ایرانی در گذر تاریخ تصاویرنمایشگاه عکس کودک ایرانی در گذر تاریخ دورههای قاجار و پهلوی با به تصویر کشیدن ۱۲۰ قطعه عکس در کتابخانه حسینیه ارشاد افتتاح شد خبرگزاری فارس- گروه هنرهای تجسمی نمایشگاه کودک ایرانی در گذر تاریخ 30 مهر سال 93 بهاختصاصی فارس «یتیمخانه ایران» کلید خورد/ روایت ابوالقاسم طالبی از سالهای قحطی در زمان قاجاریه
اختصاصی فارس یتیمخانه ایران کلید خورد روایت ابوالقاسم طالبی از سالهای قحطی در زمان قاجاریهفیلم سینمایی یتیمخانه ایران که روایتی از سالهای قطحی در زمان احمدشاه قاجار به کارگردانی ابوالقاسم طالبی است در شهرک سینمایی کلید خورد عباس شوقی دستیار یک و برنامهریز فیلم سینماییگزارش متفاوت خبرنگار فارس ۱۰ سال ریاست ضرغامی بر صداوسیما به روایت تصویر
گزارش متفاوت خبرنگار فارس۱۰ سال ریاست ضرغامی بر صداوسیما به روایت تصویرسیدعزت الله ضرغامی در طول ۱۰ سال ریاست بر سازمان صداوسیما با افت و خیزهای زیادی روبرو شد این یک گزارش تصویری متفاوت و تاریخی از حضور او بر مستند ریاست این سازمان بزرگ است خبرگزاری فارس- مریم فیروزفر دوره ریفارس گزارش میدهد سیاستهای فرهنگی غیراعلامی دولت و ابهامات سفر مرادخانی به آمریکا/«اقتدار فرهنگی» ا
فارس گزارش میدهدسیاستهای فرهنگی غیراعلامی دولت و ابهامات سفر مرادخانی به آمریکا اقتدار فرهنگی ایران و دولت یازهمرفتار دولت یازدهم در عرصه دیپلماسی فرهنگی نه تنها تاکنون موجب اقتدار فرهنگی ایران در خارج از مرزها نشده بلکه موجبات نگرانی بسیاری از ایران دوستان و دوستداران انقلاب رگزارش فارس توزیع کمکهای «مرکز بینالمللی فردایی بهتر» در سوریه/لوازمالتحریر ایرانی در دست کودکان س
گزارش فارستوزیع کمکهای مرکز بینالمللی فردایی بهتر در سوریه لوازمالتحریر ایرانی در دست کودکان سوری عکسمرکز بینالمللی فردایی بهتر که مدتهاست به جمعآوری کمکهای بشردوستانه برای پناهندگان سوری فعالیت میکنند در مرحله دوم توزیع خود با حضور در استان طرطوس کمکهای انسانی را به نگزارش فارس/ مداحی به روایت دستگاههای موسیقی + صوت
گزارش فارس مداحی به روایت دستگاههای موسیقی صوتصدا و الحان خوشنوا اجرا و آواز استادانه کلمات دلکش و گویا در سهیم کردن شیفتهگان سالار شهیدان بسیار حائز اهمیت است اگر چه شیعیان نسبت به امام حسین ارادت خاص دارند ولی نوحهخوانیهای مناسب به بروز و ظهور این احساسات عاشقانه بسفارس از تعزیهخوانی راویان عشق گزارش میدهد یک روایت عاشقانه از دو طفلان معصوم مسلم(ع)
فارس از تعزیهخوانی راویان عشق گزارش میدهدیک روایت عاشقانه از دو طفلان معصوم مسلم ع پیرزنی که اشک گونههایش را خیس کرده از لذت این نوع عزاداری میگوید و افسوس میخورد که ای کاش همه مردم تهران و ایران قدر هنر تعزیه را بدانند و نگذارند فراموش شود به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خگزارش فارس از تلاوتی ماندگار از «محمد صدیق منشاوی» ترسیم فضای غمبار تنها گذاشتن رهبر الهی و فروختن
گزارش فارس از تلاوتی ماندگار از محمد صدیق منشاویترسیم فضای غمبار تنها گذاشتن رهبر الهی و فروختن دین به دنیا دانلود تلاوتآیات 38 تا 43 سوره توبه داستان فرار برخی از مسلمانان از جهاد در راه خدا و یاری رسول خدا در فصل برداشت محصولات کشاورزی است استاد منشاوی در تلاوتی این فضای غمبمجید فضائلی در گفتوگو با فارس: رونمایی از مستند «اصل قصه» در هفته کتاب و کتابخوانی/ روایتی از نحوه
مجید فضائلی در گفتوگو با فارس رونمایی از مستند اصل قصه در هفته کتاب و کتابخوانی روایتی از نحوه توزیع کتاب در کشورکارگردان مستند اصل قصه با محوریت توزیع کتاب در کشور از رونمایی این مستند در هفته کتاب و کتابخوانی خبر داد مجید فضائلی کارگردان مستند اصل قصه در گفتوگو با خبرنگبسته گزارشی روزانه فارس گزارشهایی برای اسیدپاشی به چهره امر به معروف و نهی از منکر/ علت مخالفت عدهای با
بسته گزارشی روزانه فارسگزارشهایی برای اسیدپاشی به چهره امر به معروف و نهی از منکر علت مخالفت عدهای با شعارهای مردم ایرانبروز نشانههای توبهی احتمالی در خاتمی گزارشهایی برای اسیدپاشی به چهره امر به معروف و نهی از منکر و غلط املایی اصلاحطلبان در نقد سیاست خارجی دولت احمدینژبسته گزارشی روزانه فارس حجاریان: عملکرد ائمه پس از عاشورا عقلانی شد!/ پروژه ترساندن مردم از دورنمای ایران بدون
بسته گزارشی روزانه فارسحجاریان عملکرد ائمه پس از عاشورا عقلانی شد پروژه ترساندن مردم از دورنمای ایران بدون توافق نهاییپروژه ترساندن مردم از دورنمای ایران بدون توافق نهایی عملکرد ائمه پس از عاشورا عقلانی شد و سؤالی که دولت هنوز نمیتواند به آن پاسخ دهد از جمله موضوعات امروزگزارش خبرنگار اعزامی فارس از اینچئون جوکار: مردم ایران لایق این طلاها هستند
گزارش خبرنگار اعزامی فارس از اینچئونجوکار مردم ایران لایق این طلاها هستنددارنده مدال طلای رقابتهای پرتاب نیزه بازیهای پاراآسیایی گفت مردم ایران لیاقت این مدالها را دارند و مدالم را به همه آنها تقدیم میکنم به گزارش خبرنگار اعزامی فارس از اینچئون عبدالرضا جوکار پس از کسب مدگزارش فارس از به تصویر کشیدن 72 بغض عاشورا توسط 150 هنرمند پیوند مذهب و هنر از مکتب حسینی روایت میکند
گزارش فارس از به تصویر کشیدن 72 بغض عاشورا توسط 150 هنرمندپیوند مذهب و هنر از مکتب حسینی روایت میکندحماسه حماسه است و چند هزار سال دیگر هم بگذرد باز چیزی از حجم گیرای آن کم نمیشود و انگار هنوز هم نشانههای پر رنگ آن در زندگی امروز هم امتداد دارد که اینطور تازه است و داغاش مان-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها