واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهد
دغدغه نجات یک زندگی در دقیقههای برفی جستوجو
دغدغه امدادگران در جستوجوی پیرمرد روستایی قزوین نشان داد که جان یک انسان آنقدرها مهم هست که این آدمها برای نجاتش زمان و مکان نشناسند.
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، پس از یک هفته پرکار، نیروهای امدادی جمعیت هلال احمر استان قزوین تازه از عملیاتهایی سنگین فراغت یافتهاند تا پس از کار و تلاشی سخت، ساعاتی بیاسایند، اما همچون همیشه گوش به زنگ امدادرسانی به همنوعان گرفتار. مراسم سوگواری سالار شهیدان و تعطیلات هفته با به همراه آوردن موجی از مسافرتها و مسافرانش از یک سو و پیشبینی ادارهکل هواشناسی مبنی بر بارش برف و باران و وزش باد از سوی دیگر سبب شده بود تا آنان از چندی پیش در آمادهباش کامل به سر برند. همین چند روز پیش بود که 100 تن از مسافران در منطقه الموت به دلیل سوز و سرمای ناگهانی، گرفتار شده و اعضا و داوطلبان جمعیت هلال احمر ساعت 9 شب تاسوعای حسینی برای امدادرسانی و اسکان آنان در امامزاده علی اصغر (ع) زرآباد وارد عمل شده بودند. و به دنبال آن عملیات دیگری از راه میرسید؛ آنجا که مردی 65 ساله از اهالی روستای زاجکان سفلی از توابع طارم در بازگشت از روستای چرمین گرفتار برف و ناپدید شده بود. کسی میتواند کوچکترین نقاط و نکات این امدادها و عملیاتها را به بهترین شکل ممکن شرح دهد که خود لحظه به لحظه همراه و همگام این حوادث بوده باشد و مسیر نجات را به شیوهای پیش ببرد تا حوادث، کمترین قربانی و خسارت را از ساکنان این شهر و دیار بگیرد؛ کسی همچون فرمانده عملیات. حکمتالله هاشمی معاون امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان قزوین که فرماندهی این عملیاتها را بر عهده داشته است، از تلاش جستوجوگران و امدادگران و هماهنگی میان دستگاههای دخیل میگوید. از اینکه تمام راههای رفته این امدادگران با هدف حفظ و نجات جان حتی یک نفر انسان است که بیشک نمیتوان جز حس همنوعدوستی و کار برای جلب رضای خدا و خدمت به خلق خدا برای چنین کار دشواری دلیل دیگری یافت. وی از پیرمردی میگوید که گرچه در میان برفها جان سپرد، اما تلاش، دغدغه و توجه همنوعانش را از دست نداد؛ آنانکه به حکم انساندوستی و خدمت به خلقالله رفتند تا دستی از این مرد روستایی بگیرند و زندگیاش را در نقطه نقطه راههای روستایی بجویند. او مردی بود که از ساعت 15 تا 19 با پای پیاده مسیر 10 کیلومتری را به سمت روستای محل زندگیاش طی کرده و با رسیدن به ارتفاعات زاجکان، اهالی را به فریاد خوانده بود تا مددی بجوید؛ اما کولاک و بوران شدید او را بر آن داشته بود که دوباره به ناچار عزم روستای مبدأ کند. ساعتها پیادهروی، مرد روستایی را از رمق انداخته بود. با پیچیدن صدای فریاد مرد در روستا، تیم امداد و نجات روستایی که پیش از این آموزشهای لازم را دریافت کرده بودند، از ساعت 19:30 همزمان با آغاز جستوجو برای یافتن وی، بخشداری و جمعیت هلال احمر استان قزوین را نیز مطلع کرده بودند. عقربههای ساعت در حول و حوش عدد هشت میچرخید که نخستین گروه امداد و نجات کوهستان پس از تجهیز خود از جمعیت هلال احمر استان راهی طارم شد؛ اما موقعیت و نقطه حرکت مرد 65 ساله مبهمتر از آن بود که بتوان به آسانی وی را جست. از همین رو بود که معاون امداد و نجات و امدادگران هلال احمر استان به محض بازگشت از عملیات روستای زرآباد، در قالب تیم عملیات ضربتی با همراه کردن تیمی از جمعیت هلال احمر طارم به سوی زاجکان سفلی به راه افتادند و حدود ساعت 1:00 بامداد به آنجا رسیدند. آنچه برای یافتن این مرد بسیج شده بود، پنج دستگاه خودرو، یک قلاده سگ تجسس و در مجموع 25 نفر نیروی انسانی از جمعیت هلال احمر اعم از امدادگران تیم پیشرو، تیمهای امداد و نجات کوهستان، دو تیم امداد روستایی زاجکان به سرپرستی دهیار و اپراتور سگ تجسس بود. مسئولان منطقه همچون بخشدار که برای رفع مشکلات موجود در مسیر کمکرسانی بیایند، بیشک کار آسانتر میشود و شتاب میگیرد و شعب جمعیت هلال احمر در بخشها و شهرستانها اگر همدل باشند، به قطع و یقین میشود در نجات جان یک فرد، گامها را از حد فراتر نهاد و به حادثهدیدگان امید بیشتری بخشید؛ موضوعی که در حوادث این چند روز به چشم خورد و حاصل آموزشهای طی سال بود. عملیات جستوجو باز هم ادامه یافت و این بار جستوجوگران پس از خواندن نماز صبح بار دیگر با وجود مه غلیظ صبحگاهی که بر منطقه سایه افکنده بود، کارشان را از سر گرفتند تا تمام مسیرها و جادههای اصلی و فرعی را در پی یک همنوع بگردند؛ اما باز هم تلاشها اثر نداشت. دیگر هوا روشن شده و تیمهای جستوجو به نقطهای فرعی در مسیر رسیده بودند که در آن، برفها جنازه یخبسته پیرمرد را در بر داشت. گرچه مرد روستایی در میان برفها جان سپرده بود اما این حادثه نیز همچون دهها و حتی صدها مورد دیگر نشان داد که جان یک نفر انسان آنقدرها مهم هست که تمام این آدمها با تجهیزاتشان حتی در ساعات پس از نیمه شب و در سوز سرما بین راههای برفی و تاریک میانه دو روستا برای نجاتش زمان و مکان و شب و روز نشناسند. چنین دغدغهها و جستوجوهایی پس از آن برای یافتن دو چوپان از اهالی منطقه الموت نیز در ابعادی بزرگتر تکرار شد و این بار به نجات جان دو انسان و حفظ دامهای آنان از خطر نابودی انجامید. قابل انکار نیست که این موضوع اگر محقق نشده بود، ضرباتی سنگین از نظر جانی و مالی و روحی برای ساکنان روستا به دنبال داشت و این موضوع مهر تأییدی است بر صحت این نکته که پیشگیری از تلفات و امدادرسانی همچون دو حلقه تنیده در هم، در این عملیاتها به معنای واقعی تجلی یافت. و آنچه اهمیت فراوان دارد، نقش تیمهای امداد و نجات روستایی در امداد، پشتیبانی و اطلاعرسانی حوادث به دستگاههای امدادی استان است که حاصل آموزشهاست و به نوبرانه شیرین این نهال نوپای هلال احمر میماند. هفته پرکاری گذشته است و امدادگران برای تجدید قوا فراغت یافتهاند؛ اما امدادگر را هیچ زمان، وقت خستگی و آسودن از کمک به دیگران نیست. آنان همیشه و هر ساعت گوش به زنگ دستگیری از مددجویانند و خود را برای مدد به همنوعانشان به دل خطر میزنند. ============= گزارش از میترا بهرامی ============= انتهای پیام/2667/گ۲۰
93/08/18 - 00:10
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]