واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهد
«زار خاک» پردهای دیگر از سوگوارههای پارسی
روایت پرده به پرده داغ دردانه لیلا در جای جای سرزمین پارس، طنین مویههای غریبانه دختری در کوچهپسکوچههای ارگی هزار ساله، آسمانی که بر خاک افتاده و خاکی که از داغ جگر گوشه زهرا (س) زار میزند.

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، صدا میآید، صدا، صدای آه و ناله کمی گوش تیز کنی، دلت از ذکر مصیبتها ریشریش میشود، آه ای کوچههای غربت این رنجواره کدام درد است، کدام دل در کدام سرزمین در کوچه پسکوچه کتاب تاریخ جهان شکسته که این غم رنگ پایان نمیبیند، این کوبههای طبل و دهل از پشت دیوار چینهای خشتی چیست که هر سال رساتر از قبل شنیده میشود؛ چنانکه هرچه در زمان پیش میرویم عمق این زخم بیشتر میشود. تاریخ مبهوت و شرمسار از داشتن فصلی به نام کربلاست و زیر بار این غم موی سپید کرده و سالهاست که سیاه میپوشاند به تن عالم و آدم. نواهای سوگوارانه این مصیبت عظمی سالهاست که در تودرتوی این کوچههای غریب خانه کرده و سوگواره «زارخاک» میراث پدری ساکنان این آب و خاک است.

پاسی از ظهر گذشته، بیرقی سیاه بر فراز یکی از کهنترین ارگهای خشت و گلی جهان برافراشته شده است و همراه با صدای کوبش طبلها و سنجها بر خود میپیچد، هوا آغشته به بوی خاک و باران است. صدای کوبش طبلها و صدای نوحه مردم راهبرم میشود، زمین آغشته به کاه شده است، انگار که برای عابران رهگذر دور از قافله نشان گذاشتهاند، دالانهای تودرتو و نیمه مخروبه ارگ قورتان را پشت سر میگذارم، از پله کنار یکی از راهروها بالا میروم تا رد صدا را دنبال کنم. *هیئتی از عاشقان به دنبال هیبتی طنین نوای سنج شوری در دلم برپا کرده است، با شنیدن صدای ذکر دستهجمعی در این کوچهها ناخودآگاه با خود زمزمهکنان میگویم «باز این چه شور است که در خلق عالم است، باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است.»

چشم میچرخانیم، مردی بر بلندای یک خانه نیمهمخروبه ایستاده، شالی سبزی به دور گردن انداخته است، زیر لب ذکر میگوید، اسپند دود کرده و انتظار میکشد، هیبت نخلی از دور دست پدیدار میشود که به دنبال آن هیئتی روان است. چشمان پرسشگرم را به مرد میدوزم، مرد روستایی که عادت به حضور غریبهها در این ایام دارد، میگوید نام این مراسم «زار» است، در دهه اول محرم هر روز در این روستا مراسم «زار» انجام میشود، اما این مراسم در روز تاسوعا کمی متفاوتتر است، مردم در تاسوعا زودتر از روزهای دیگر در ارگ قورتان جمع میشوند تا علاوه بر مراسم «زار»، مراسم «زارخاک» را هم برگزار کنند با کاروان عزاداران حسینی همراه میشویم. * این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود گویی مسیر عزاداران حرمتی دارد و برای همین تمام طول مسیری که قرار است دستهها حرکت کنند کاه پاشیده شده است، مراسم نخلگردانی در طول مسیر انجام میشود و به دنبال نخل دسته سادات به دنبال آن طبلزن و سنجزنها روانند. مطلع مراسم با ذکر «امام محمد است و علی، لعن بر قاتلان امام حسین(ع)» توسط دسته سادات و ذکر «رحمت خدا بر موالیان امام حسین(ع)» توسط عامها آغاز میشود، دسته سادات ذکر اول را میگوید که عبارت است از «بهر حسین در کربلا، امشب ملامت میشود، این شام را صبحش مباد، فردا قیامت میشود.»

مردم سینهزنان و گریهکنان فریاد یا حسین (ع) سر میدهند، قبل از خواندن ذکر بعدی توسط دسته سادات، دسته «زارخاک» به خاک میافتد و شروع به ذکر گفتن میکنند و تا زمانی که دسته زار خاک از خاک بلند نشده، دسته سادات از گفتن ذکر دیگر باز میماند. *زار خاک به خاک میافتد برای حسین(ع) با برخاستن هیئت زارخاک دسته سادات دوباره شروع به ذکر خواندن میکنند و برای بار دوم دسته زارخاک به خاک میافتد سجده میکنند و بعد از آن به حالت تشهد نشسته و با زدن بر روی پاهای خود ذکر اول دسته سادات را تکرار میکنند. انتهای مسیر مراسم زارخاک به حسینیه ختم میشود، هیئتهای سادات و عوام با نظم و ترتیب خاصی وارد حسینیه میشوند و طنین «آی میکند یاران وداع امشب حسین» در حسینیه میپیچد.

حلقهای میزنند و دوباره ذکر میگویند و در انتها چراغها خاموش میشود، تمام افراد حاضر فریاد حسن و حسین سر میدهند، بانگ اذان پایانبخش سوگواره زارخاک است. سکوتی بر قلعه حاکم میشود، بیرق سیاه بر فراز دژ این قلعه از فکر به یاد آورد فردای تلختری که در راه است به خود میپیچد. انتهای پیام/63012/ذ40
93/08/12 - 13:29
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]