واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پس از تماشای فیلمی از «کوروساوا» عنوان شد
داوریاردکانی: «فیلم» نمایش است، ما آن را فلسفی میکنیم
رئیس فرهنگستان علوم پس از تماشای فیلمی از «آکیرا کوروساوا» کارگردان شهیر ژاپن گفت: فیلم که نصیحت نیست؛ فیلم که درس اخلاق نیست؛ فیلم درس زندگیست. فیلم، بازی است؛ نمایش است؛ ما که اهل فلسفه هستیم، از داخل فیلم فلسفه بیرون میآوریم.
به گزارش خبرگزاری فارس، دومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی فلسفه و رسانه با عنوان «نمایش و تأملات فلسفی فیلم راشومون» اثر آکیرا کوروساوا، پس از نمایش فیلم در تالار پژوهش مرکز تحقیقات صدا و سیما برگزار شد. در این نشست که با استقبال قابل توجه مدیران و کارکنان مرکز تحقیقات صدا و سیما و اساتید و دانشجویان دانشگاه صدا و سیما همراه بود، رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، غلامحسین ابراهیمی دینانی چهره ماندگار فلسفه و احمدرضا معتمدی کارگردان سینما و دانشآموخته رشته فلسفه حضور داشتند.
پس از پایان نمایش فیلم، معتمدی استاد دانشگاه صدا و سیما درباره این فیلم گفت: راشومون اقتباسی از دو داستان آکوتاگاوا به نام «در بیشه» و «راشومون» است که به صورت بسیار هوشمندانه ای این دو داستان در هم پیچیده شدهاند و روایت غریبی را از زندگی انسان قرن نهم ژاپنی به دنیای معاصر و دنیای بعد از جنگ جهانی در ژاپن منتقل میکند. این فیلم، که هم در محتوا و مضمون و هم در ساخت و روایت، تفکر جدیدی را به زبان سینما عرضه می کند. سینما در غرب، سال ها تحت تأثیر این فیلم قرار گرفت و آثار زیادی نیز از این فیلم اقتباس شده است. معتمدی افزود: دیالوگهایی که در ابتدای فیلم بیان میشود بسیار مهم است. خوب و بد را خودمان برای خودمان ساختهایم. انسان موجود ضعیفی است؛ حتی به خودش هم دروغ میگوید. دروغ خصلت آدمیزاد است و حتی وقتی نوبت به مرده میرسد که روایت خودش را از ماجرا بازگو کند، مخاطب با خود میگوید مُرده که دروغ نمیگوید؛ اما در داستان متوجه میشویم که حتی مردهها نیز دروغ میگویند. به نحوی دیالوگهای ابتدای فیلم روی این نکته تأکید میکند که: انسان، حیوانِ دروغگوست.
ابراهیمی دینانی در ادامه درباره کلیدیترین نکات فیلم راشومون گفت: اصلیترین مسئله در این فیلم، نسبیت است. این که یک واقعه به چهار روایت مختلف بازگو میشود. مسئله دیگر بدبینی به ذات انسان است که در ابتدای فیلم آشکار میشود. بعد از جنگ جهانی و بمباران ژاپن پیدایش چنین تفکراتی چندان عجیب نیست. وقتی بشر با چنین جنایاتی روبرو میشود طبیعی است که حتی احساس بدبینی به زندگی به او دست میدهد. اما کوروساوا در آخر فیلم قصد اشاره به این نکته را دارد که در عین این بدبینی، انسان یک خصلت پاک نیز دارد که مراقبت از آن بچه را قبول میکند. عمدهترین مسئله این فیلم، مسئله نسبیت است که امروز در تمام دنیا نیز مطرح است.
داوری اردکانی نیز گفت: فیلم را برای همه میسازند، حتی اگر این فیلمساز کوروساوا باشد. فیلم، بازی است؛ نمایش است؛ زندگی است. ما که اهل فلسفه هستیم، از داخل فیلم فلسفه بیرون میآوریم. آدمی که اهل فلسفه نیست، با خودش میگوید: دزد بدی هم نبود! یک گوهر انسانی در او وجود داشت. کوروساوا فیلم را به نحوی آغاز میکند که هیچ فرقی بین دزد و راهب نیست. یعنی به تعبیر ما، هر دو سر و ته یک کرباس هستند. یعنی کسی پز ندهد که من تقوا دارم و دیگری ندارد، او فاسد است و من صالحم. وی ادامه داد: آقای کوروساوا از اول آب پاکی را روی دست همه میریزد که همه ما سر و ته یک کرباس هستیم و فرقی با یکدیگر نداریم. همهمان یک سری خوبیهایی داریم و یک سری بدیها. همهمان میخواهیم راست بگوییم. در عین حالی که بدی میکنیم یادی از خوبی داریم و خوبی را فراموش نکردهایم. رئیس فرهنگستان علوم افزود: اگر کوروساوا فیلمی میساخت که در آن دزد را دستگیر و محاکمه میکردند و زن به سزای اعمالش میرسید و ... فکر میکنید این فیلم تا این حد مطرح میشد؟ مطمئن باشید اگر این طور میشد هیچ کس فیلم را تماشا نمیکرد. وی ادامه داد: فیلم که نصیحت نیست؛ فیلم که درس اخلاق نیست؛ فیلم درس زندگیست. اگر واقعیت زندگی را میخواهید، همین است. جهانِ امروزِ ما اینگونه شده. اگر میتوانی این جهان را تغییر بدهی، تغییرش بده. داوریاردکانی درباره راشومون گفت: این فیلم یک دعوت و تذکر است که این جهان توست. زن به شوهر میگوید تو غیرت نداری؛ مرد هم نگاه معنیداری به زن میکند که تو ارزش این غیرت را نداری. اصلاً میتوان در اینجا حکم کرد؟ کدام قاضی میتواند بین این زن و شوهر حکم کند؟ هر دو خودشان را بازگو میکنند. هر دو خودشان را تبرئه میکنند. کوروساوا در این فیلم نهاد و باطن ما را بیرون میریزد و نشان میدهد. انتهای پیام/ک
93/08/11 - 14:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]