واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
دخالتهای تاخیری آمریکا در خاورمیانه وبلاگ > تاجیک، نصرت اله - با یک نگاه یا تجزیه و تحلیل راهبردی میتوان نتیجه گرفت که در سالهای آینده، به دلیل ماهیت مسایل و مشکلات کشورهای عربی، دخالت آمریکا در مقدرات آنها برای منافع اقتصادی و امنیت رژیم صهیونیستی و حلنشدن مشکلات این کشورها باعث بهتاخیر انداختن پروسه رشد و توسعه سیاسی - اجتماعی آنها خواهد شد. بدین دلیل بیشک تنش و تضاد بین منافع کوتاهمدت غرب یعنی منافع اقتصادی و بلندمدت غرب یعنی ارزشهایی که توسط غرب تبلیغ میشود، کماکان باقی خواهد ماند. نتیجه چنین روندی آن است که 1- این جوامع روند تحولات اجتماعی محکمی نخواهند داشت و 2- حکومتهای «اصلاحنشده» عربی که وابسته به کمکهای سیاسی و اقتصادی آمریکا هستند دارای ثبات لازم نبوده و محتملا برای همیشه پایدار نخواهند بود و باید جای خود را به حکومتهای مردمی بدهند.
اما در راهبرد آمریکا در این زمینه سعی بر آن است که این رژیمها به سرعتی که حکومت مبارک برچیده شد از بین نروند تا خلأ قدرت ایجاد نشود تا همچون مورد مصر در یک موقعیت تناقضگونه ناچار به حمایت از کودتای نظامی شود. در چنین راهبردی بهترین گزینه برای این حکومتها روند تدریجی اصلاحات تکاملی که نهایتا منجر به دولتهایی متفاوت و دموکراتیکتر، اگرچه با حفظ ساختارهای مهمی از رژیمهای کنونی و مخصوصا عناصر حفظ قدرت نظیر ارتش، میشود، است که در یک شکل تغییریافته به حیات خود ادامه دهند. اتفاقی که تاکنون در عربستانسعودی، بحرین و یمن افتاده ولی هر سه این کشورها آبستن حوادثی هستند که این روزها یمن در تبوتاب تحولات و نوزایی مخصوص به خود است. بهدلیل ضعف، سردرگمی و تناقضات موجود در سیاست خارجی آمریکا و نیاز این کشور به کمک بعضی یا همه این رژیمها برای دستیابی به خواستههای خود از جمله تحقق ثبات و جریان آزاد و ارزان انرژی در منطقه، بسیاری از این دولتها برای شروع اصلاحات عموما تعلل میورزند و در مقابل فشار افکار و خواست عمومی برای تحقق اصلاحات مقاومت میکنند. نتیجتا، آمریکا قادر یا موافق به برکناری رژیمهای کنونی عربی نیست و منافعش هم برای تحقق چنین امری ایجاب نمیکند. این همان فرضیه قبلی است که لاجرم، بین نیازهای کوتاهمدت و منافع بلندمدت آمریکا، همچون تحولات تدریجی و صلحآمیز در منطقه که مانع پیدایش موج خشونت یا تغییرات پیشبینینشده در آینده شود، کفه ترازو به سود رفع نیازهای کوتاهمدت سنگینی میکند و ارجحیت دارد. این پارادوکسی است که میتوان از آن به عنوان سردرگمی سیستماتیک سیاست خارجی آمریکا یاد کرد که به نوبه خود باعث بههمزدن چهره ژئوپلیتیکی منطقه شده است. چنین ارجحیتی با در نظر گرفتن حقایقی که خیزش مردم مسلمان منطقه تاکنون آشکار کرده، آسان نیست. در هر صورت، آمریکا باید از دنبال کردن فرضیهای غلط ولی شایع که میگوید تغییر در خاورمیانه هرگز از درون رخ نخواهد داد و باید از خارج اعمال شود، اجتناب کند.
آمریکا نباید این گزاره را یقینی بداند که تحولات چند سال اخیر در منطقه خاورمیانه و شمالآفریقا اهمیتی نداشته یا اینکه شاید اصلا چیزی به نام خیزش مردمی منطقه وجود نداشته است. از دیگر نمونههای تاخیری و عملیاتی آمریکا در منطقه میتوان از تشکیل ائتلاف مبارزه با «داعش» توسط آمریکا و کشورهایی که خود در تقویت «داعش» نقش داشتهاند به عنوان یک نمونه دیگر تغییر چهره ژئوپلیتیکی نام برد. مبارزه آمریکا با «داعش» نه از بین بردن کل تواناییهای «داعش» بلکه ازبینبردن سلولهای خاصی از این غده سرطانی است تا سلولهای دیگر در نقطهای دیگر به حیات خود ادامه دهند. راهبرد آمریکا در این حرکت کوچاندن «داعش» از عراق به سوریه و در آنجا زمینگیر کردن ارتش و دولت قانونی سوریه است. حملات کور هوایی آمریکا به زیر ساختهای نفتی سوریه در حالیکه بهراحتی از طریق ترکیه میتواند جلوی درآمدهای نفتی «داعش» را بگیرد، این فرضیه را تقویت میکند. منبع روزنامه شرق مورخ 23/7/93
شنبه 10 آبان 1393 - 18:49:08
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]