تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816817699




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وقتی عده ای می خواهند همه چی باشند


واضح آرشیو وب فارسی:الف: وقتی عده ای می خواهند همه چی باشند
مهدی یاراحمدی خراسانی، 8 آبان 93

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۷
عشق به مدارج و مدارک تحصیلی بالا و عناوین و مراتب پرطمطراقی نظیر؛ دکتر، مهندس، خلبان، مدیر، سرهنگ، هنرمند و ... از گذشته ها وجود داشته است! در واقع برعکس آن چه برخی اغراق کرده و می گویند در گذشته همه فقط برای کسب علم و دانش درس می خواندند نه مدرک تحصیلی حرف درستی نیست. اما مسلماً چند تفاوت اساسی با شیوه ای از مدرک گرایی که امروزه رواج یافته وجود دارد؛ اول اینکه؛ در قدیم ترهایی که زیاد هم دور نیست وضعیت نظام آموزشی به گونه ای بود که عشق به تنهایی کافی نبود و افراد برای کسب حتی یک مدرک لیسانس ساده هم می بایست کلی زحمت کشیده، پشت کنکور می ماندند، دود چراغ می خوردند و تلاش می کردند. دوم؛ به دلیل سختی مسیر معمولاً هر کس تنها در یک زمینه و یا رشته می توانست تلاش کند و به موفقیت دست یابد. در غیر این صورت یا فرد مزبور در هیچ کاری موفق نمی شد و یا در همه ی آنها توفیقات محدودی داشت. مگر موارد استثنایی که آنها جز نخبگان جامعه محسوب می شدند! از این رو در آن زمان ها اگر از هر فردی سوال می کردید؛ «دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟» نهایتاً یکی از همان عناوین دهان پرکن را که به عنوان آرزویی در دوردست قرار داشت ذکر می کرد. مثلاً؛ می گفت مهندس، دکتر، خلبان و یا ...الغرض! امروز اوضاع و احوال به کلی فرق کرده است. دیگر کسی تنها به یکی از این عناوین و مدارج راضی نیست. حتی یک مدرک دکترا هم کفایت نمی کند. آدم هایی را می شناسم (که اگر بگویم شما هم می شناسید!) که هم مدیر و مدبرند!، هم هنرمند، هم سردار و سرهنگ و هم چندین مدرک دکترا در رشته های غیر مرتبط دارند. باور بفرمایید بسیاری از آن ها حتی مدارکشان را از دانشگاه های معتبر اخذ کرده اند! نمی دانم چه اتفاقی افتاده است؟ یا آدم ها باهوش تر و توانمندتر شده اند یا این که کسب علوم تحصیلی، هنر و مدارج مختلف بسیار ساده شده است؟کافیست سری به وزراتخانه ها، ادارات دولتی و سایر نهادهای از این دست بزنید. در اکثر آن ها مدیران ارشدی وجود دارند که در عین مدیریت مهمی که در اختیار دارند دانشجوی مقاطع تحصیلی تکمیلی بوده و استاد دانشگاه نیز هستند؛ شاید ورزشکار و سردار هم باشند! البته خدا به آن هایی که به هنگام حضور در کلاس مرخصی می گیرند و از جیب خود هزینه می کنند و بدون رانت وارد مراکز آموزشی شده اند خیر بدهد. چه بسا تعداد قابل توجهی از همین افراد بر اساس رانت های مدیریتی کرسی های مهم دانشگاهی را نیز در اختیار گرفته اند که شاید جوان مستعد بیکار استحقاق بیشتری برای آن داشته باشد!به یاد دارم چند سال پیش در مسابقات المپیک که به صورت مستقیم توسط صدا و سیما پوشش داده می شد یکی از ورزشکاران که قهرمان المپیک شد بلافاصله بعد از کسب مدال زمانی که در برابر دوربین قرار گرفت درخواست کرد به عنوان پاداش امکان ادامه ی تحصیل در یکی از دانشگاه های معتبر تهران بدون کنکور را داشته باشد. در ذهن خودم حدس می زدم چه اتفاق خوبی است که این ورزشکار در رشته ی تربیت بدنی فرصت ادامه تحصیل پیدا کند و بعد با علم و تجربه ی مناسب در عرصه ورزش بتواند برای این عرصه در کشور منشأخدمات بسیاری باشد. اما در کمال تعجب مشاهده شد امکان ادامه تحصیل وی در رشته ای غیر از تربیت بدنی فراهم شد و وی بعداً (نمی دانم از چه طریقی) موفق به ورود به مقطع دکترا نیز گردید. و اکنون به لطف خدا و ایضاً دعای خیر پدر و مادر! نامبرده؛ دکتر، استاد دانشگاه، قهرمان المپیک، سیاستمدار، صاحب رسانه و دارای مسئولیت مهم سیاسی و اجتماعی نیز هست!این اتفاق در جامعه بسیار نامطلوب است که عده ای از افراد اقیانوس هایی می شوند به عمق چند سانتی متر و همه چیز را یک جانبه برای خود قبضه می کنند و عده ی زیادی از جوانانِ مستعد این مرز و بوم از حداقل ها محروم می مانند. "همه کاره هایی که همه چیز می شوند و هیچ کاره هایی که هیچ می مانند" روایت تلخی از یک نوع بی عدالتی است که خلق انسان را تنگ می کند؛ آقای بازیگر! لطفاً خواننده نشوید،آقای مدیر! استاد دانشگاه به اندازه کافی داریم،ورزشکار قهرمان! لطفاً هنرمند نشوید، خواننده ی محبوب مردم! شما را چه به سیاست؟ و...اگر هر کسی در عرصه ی تخصصی خود تلاش کرده و در همان زمینه اقیانوس بیکرانی از علم، دانش، تعهد و تخصص باشد قطعاً بسیاری از مشکلات اجتماعی حل می شود. و « عدالت » در معنای واقعی خود همه ی چیزها و همه ی افراد را در جای مخصوص خود می نشاند!







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن