واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: برای من مگری و مگو دریغ دریغکتیبه ها و نوشته های مقبره مولوی
امروز روز بزرگداشتش است ، شاعری که کمتر کسی است که تا بحال اسمش را نشنیده و با او غریبه باشد ، کسی که با وجود گذرزمانی طولانی هنوز با چرخ زندگی می چرخد.مولوی، بزرگ است و بزرگداشت دارد.مولانا جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم یکی از بزرگترین عارفان ایرانی و از بزرگترین شاعران درجه اول ایران بشمار می رود.تبیاد هم از یاد وی غافل نشده و در این زمینه بسیار کار کرده ،چندی از کارهای ما در این زمینه:عشق خورشیدی (ویژه نامه) دمدمه نای ( یاد نامه) شروح کهن مثنوی معنوی و...حال در این مقال می خواهیم تا به بررسی کتیبه ها و نوشته ی مقبره ی این عارف بزرگ بپردازیم، با ما همراه باشید.نخست کتیبهای است بر قبر مولانا که بر آن آیةالکرسی را نوشتهاند.دیگر بر جبهه صندوق قبر مولانا کتیبهای است که عباراتی به عربی بر آن نوشته شده است.پس از آن کتیبهای است که در قسمت پائین آمده و نام عبدالرحمن بن سلیم معمار سازنده آن ضریح بر پایان آن آمده است:1ـ قطبالعالمین محیی نفوس.2ـ العالمین جلالالحق والمله.3ـ والدین وارثالانبیاء والمرسلین.4ـ خاتمالاولیاءالمکملین ذیالمراتب.5ـ والمنازلالعلیه والمناقب والفضائل.6ـ السنیه محمدبن محمدبنالحسین.7ـ البلخی علیه تحیةالرحمن وسلامه.8ـ و قد اتتقل قدسالله.9ـ نفسه و روح رمسه.10ـ فی خامس جمادیالآخر.11ـ سنة اثنین و سبعین و ستمائه.12ـ هذا ضریح من صنعة.13ـ عبدالرحمن بن سلیم.14ـ المعمار عفاالله عنه. در قسمت جلوی صندوق قبر مولانا این نه بیت از دیوان کبیر او یعنی دیوان شمس آمده است:1ـ بروز مرگ چو تابوت من روان باشد / گمان مبر که مرا درد این جهان باشد2ـ برای من مگری و مگو دریغ دریغ / بیوغ دیو در افتی دریغ آن باشد3ـ جنازهام چو ببینی مگو فراق فراق / مرا وصال ملاقات آن زمان باشد4ـ مرا بگور سپاری مگو وداع وداع / که گور پرده جمعیت جنان باشد5ـ فرو شدن چو بدیدی بر آمدن بنگر / غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد6ـ ترا غروب نماید ولی شروق بود / لحد چو حبس نمایدخلاصجان باشد7ـ کدامدانهفرورفت درزمینکه نرست / چرا بدنه انسانیت این گمان باشد8ـ کدام دلو فرو رفت و پر برون نامد / ز چاه یوسف جان را فغان آمد9ـدهانچوبستیازینسویآنطرفبگشا / که های و هوی تو در جو لامکان باشد سپس این ده بیت از قسمت جلوی صندوق آغاز شده و پشت سر اشعار فوق آمده است، و آن ابیات نیز از دیوان کبیر میباشند:1ـ ز خاک من اگر گندم بر آید / از آن گر نان پزی مستی فزاید2ـ خمیر و نانوا دیوانه گردد / تنورش بیت مستانه سراید3ـ اگر بر گور من آیی زیارت / ترا خر پشتهام رقصان نماید4ـ میابی دف بگورم ای برادر/ که در بزم خدا غمگین نماید5ـ ز نخ بر بسته و در گور خفته / دهان افیون آن دلدار خاید 6ـ بدریزانکفن بر سینه بندی / خراباتی ز جانت در گشاید7ـ زهرسوبانگچنگوچنگبستان / ز هر کاری بلا بد کار زاید8ـ مراحق از می عشقآفریدست / همان عشقم اگر مرگم بساید9ـ منم مستی واصلمن میعشق / بگو از می بجز مستی چه آید10ـ زبرجروحشمسالدینتبریز / بنزد روح من یکدم بتابد در عقب صندوق قبر مولانا در قسمت هلالی و وتر صندوق باز این ابیات از دیوان کبیر آمده است:1ـ چون جان تو میستانی چون شکرست مردن / با تو ز جان شیرین شیرین ترست مردن2ـ بر دار این طبق را زیرا خلیل حق را / باغست و آب حیوان گر آرزوست مردن3ـ این سر نشان مردن و آن سر نشان زادن در دور تا دور قاعده صندوق مولانا ابیاتی از جا به جای مثنوی بر گزیده شده و آنها را دنبال هم نوشتهاند:1ـ باز سلطانم گشتم نیکو پیم / فارغ از مردارم و کرکس نیم2ـ باز جانم باز صد صورت تند / زخم بر ناقه نه بر صالح زند3ـ حال صالح گر بر آرد یک شکوه / صد چنان ناقه بزاید متن کوه4ـ چشم دولت سحر مطلق میکند / روح شد منصور اناالحق میکند5ـ صورت معشوقهچونشد درنهفت / رفتوشد با معنی معشوق جفت6ـ جسم ظاهر عاقبت خود رفتنیست / تا ابد معنی بخواهد شادزیست7ـ آنعتاباررفت همبرپوسترفت / دوستبیآزارسویدوسترفت8ـ من شدم عریان ز تن او از خیال / میخرامم در نهایت الوصال9ـ کارگاه گنج حق در نیستیست / غرههستیچهدانینیستچیست10ـ جمله استادان پی اظهار کار / نیستی جویند و جای انکسار11ـ لا جرم استاد استادان صمد / کارگاهش نیستی و لا بود12ـ هر کجا این نیستیافزونتراست / کارحق و کارگاهش آن سر است13ـ نیستی چون هست بالاتر طبق / بر همه بردند درویشان سبق14ـ زانکه کان و مخزن سر خدا / نیست غیر نیستی در انجل15ـ چون نه شیری هین منه تو پای پیش / کان اجل گرگست وجان تست میش16ـ ور ز ابدالی و میشت شیر شد / ایمن آگه گرگ تو سر زیر شد17ـ کیستابدالآنکه او مبدل شود / خمرشاز تبدیل یزدان خلشود18ـ هست از روی بقای ذات او / نیستگشتهوصف او در وصف هو19ـ چون زبانه شمع پیش آفتاب / نیستباشد هست باشد در حساب20ـ میپرد چون آفتاب اندر افق / باعروسصدق وصورت چون تتق21ـ انهم تحت قبانی کامنون / جز که یزدانشان نداند آزمون22ـ درخور دریا نشد جز مرغ آب / ختم کن و الله اعلم بالصواب در جبهه راست صندوق قبر مولانا دو منبتکاری بطور عمودی چهارضلعی در مقابل هم قرارگرفته که به سبک رومی تزئین یافته و نام صنعتگر آن چنین آمده است: "عمل همامالدین محمد بن کنکالقنوی".کتیبهای دیگر در مقابل آن است که بر آن این عبارت به عربی آمده است: "ان وعدالله حق ولا تغرنکم حیوةالدنیا ولا یغرنکم باللهالغرور". کتیبهای در قاعده صندوق قبر مولانا به خط کوفی نوشته شده و این کلمات از آن قابل خواندن است:1ـ واحد****.2ـ علیک باخوان***.. علینا3ـ ان******.4ـ **** قلنا اذا اموالک من زمانکدر قسمت جنوبی مرقد مولانا اطاقی است و اکنون کتابخانه است.بر روی پنجرهای که آنرا پنجره نیاز میخوانند این اشعار نوشته شده است:درها همه بستهاند الا در تو / تا ره نبرد غریب الا بر توای در کرم عزت نورافشانی / خورشید و مه وستارگان چاکر تو تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2244]