تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):خدا با ما است و نيازمند ديگرى نيستيم، و حق با ما است و باكى نداريم كه كسى از...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805408605




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مادر! مرا ببخش اگر دیر آمدم...


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مادر! مرا ببخش اگر دیر آمدم... این شعر از شاعر جوان تبریزی ،آقای رضا شیبانی به مناسبت عطرآگین شدن شهرمان به بوی خوش شهدا تقدیم  به مادران همیشه منتظر شهدای گمنام می شود:
مادر! مرا ببخش اگر دیر آمدم...
مادر سلام! آمده‌ام بعد سال‌ ها انگار انتظار تو را پیر کرده است زود است باز این همه پیری برای تو شاید منم که آمدنم دیر کرده است مادر مرا [ببخش!] اگر دیر آمدم جایی که بودم از نفس جاده دور بود آماج سنگ حادثه بودم ولی شگفت آیینه شکسته من پر غرور بود دیرینه سال بود که در دور دست‌ها یک سرزمین به گرده من بار درد بود در من کسی شبیه یلان حماسه‌ ساز بی‌ وقفه با زمین و زمان در نبرد بود دیرینه سال بود که سرپنجه‌های من چنگال بسته بود به حلقوم خاک سرد تا مغز استخوان مرا خورده بود خاک تا مغز استخوان مرا خورده بود درد قصد تو را زمین و زمان کرده بود و من تنها برای خاطر تو این چنین شدم... ... که چنگ بر گلوی زمین و زمان زدم یک عمر استخوان گلوی زمین شدم مادر! مرا ببخش اگر دیر آمدم یک مشت استخوان شدنم طول می‌کشید تا ارتفاع شانه مردان شهرمان از دست خاک پر زدنم طول می‌کشید مادر نمیر!...زندگی من از آن تو! مادر نمیر!...زندگی از آن میهن است بعد از من آفتاب تو هرگز مباد سرد! بعد از من آسمان تو هرگز مباد پست!.. تنظیم : فرهنگ پایداری تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن