واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: کشتي به گل نشسته ادبيات جنگ از نگاه ناخداگفت و گو با فيروز زنوزي جلالي
فيروز زنوزي جلالي متولد 1329 از خرمآباد است و تحصيلات دانشگاهي اش را در رشتههاي نظامي گذرانده و ناخدا يکم کميسر دريايي است . شايد باورش کمي سخت باشد که ادبيات مهمترين دغدغه اوست. وي بهعنوان کارشناس با بخش داستان بنياد جنگزدگان، کتاب سال بنياد شهيد، بخش قصه و رمان حوزه هنري همکاري داشته است . پيرامون وضعيت فعلي ادبيات جنگ با او به گفت و گو نشستيم زيرا او معتقد است ما در حال دور شدن از اين ادبيات هستيم. سير تکاملي ادبيات دفاع مقدس را چطور ارزيابي مي کنيد ؟ادبيات دفاع مقدس در دهه اول ادبيات بسيار پر تنش و احساسي بوده و طبيعي است. چون در آن زمان به دليل ابتداي جنگ شور و حال مردم ايجاب مي کرد و شرايط آن زمان چنين ادبياتي را مي طلبيد. همه چيز رنگ و بوي جنگ داشت. حتي شما راديو را هم روشن مي کرديد مارش نظامي پخش مي شد. بنابراين ادبيات هم، در اين برهه ادبيات تهيجي است و به تبع نويسندگان اين عرصه هم کساني هستند که رفته اند جبهه و حالا با خاطرات فراواني برگشته اند که مي خواهند از آنها بنويسند. ضمن اينکه اين گروه تازه دست به قلم برده اند. دو وجه تهيجي و نوقلم بودن آنها باعث شد که آثار آنها نوشته هاي خام و شعاري باشد. چون بايد شور جنگ و رگ غيرت مردم براي رفتن به جبهه ها برانگيخته مي شد. از اين رو اين جنس ادبيات هم مترادف با مسائل جاري شکل تهيجي به خود گرفت . به تدريج که جلو مي آييم و مي رسيم به دهه دوم و سوم کارها از آن شور هيجاني و پر التهاب زمانه خودش مخصوصا پس از جنگ مي افتد و جنس ادبياتي که به وجود مي آيد تقريبا از جبهه دور مي شود و به مسائل پشت جبهه ،بازداشتگاهها و تبعات بعد از جنگ مي پردازد . در دهه سوم اين ادبيات تحليلي و معقول تر مي شود و همان ادبيات درخوري است که نمونه هايش را داريم گرچه در آن کم کاري وجود دارد . ويژگي ديگري که ادبيات دهه سوم دارد ، وجه افراط و تفريطي است که ما ايرانيان به آن دچاريم که گاهي مسئله اي را رد کامل و گاهي تاييد کامل مي کنيم که همزمان با آن يک ادبيات سياه هم به وجود مي آيد و آن داستان هاي ضد جنگي است که آن طرف آب ها نوشته مي شود و مال اينجا نيست. خيلي از اين داستانها را مي خوانيد و مي بينيد اگر اسم شخصيت ها را عوض کنيد ، احساس مي کنيد در حال خواندن يک کار ترجمه هستيد. افرادي هستند که دست به قلم هستند اما در زمان جنگ هنوز متولد نشده بودند ، اين افراد چطور مي توانند در اين زمينه آثاري خلق کنند تا اين ادبيات حفظ شود و تداوم يابد ؟ما تعريفي داريم که مي گويد از تجربيات خودمان بنويسيم ولي امروزه بعضي از اين تعاريف دگرگون شده است. اکنون به گواه رمان هاي برتري که در دنيا نوشته مي شود، اين قضيه جا افتاده که اگر نويسنده تخيل نيرومندي داشته باشد، با مطالعه و تحقيق مي تواند رمان هاي درخوري بنويسد. استيفن کرين نويسنده نشان سرخ دليري که تجربه جنگ را نداشته هم به همين صورت کار کرده است؟دقيقاً، استيفن کرين نويسنده اي است که از روي تصاويري که ديده ، بهترين نمونه رمان جنگي را نوشته است يا تولستوي صحنه هاي مرگ ايوان ايليچ را به قدري نيرومند توصيف مي کند در حاليکه تولستوي تا آن زمان مرگ را تجربه نکرده است.مسئله تحقيق، مبحث مهمي در دنياست که در واقع قسمت ننوشته کار است. در دنيا اين يک رسم معمول است که وقتي نويسنده اي مي خواهد در مورد يک موضوع خاص اثري خلق کند، تحقيق مي کند. نويسنده نيرومند نويسنده اي است که يک کار بيروني را مي گيرد و با تخيل جاهاي خالي آن را پر مي کند. چقدر در نمونه هاي ايراني اين قاعده رعايت مي شود ؟در کشور ما فقر تحقيق وجود دارد و کمتر نويسنده اين کار را انجام مي دهد، چه در شاخه ادبيات جنگ و چه در ساير رشته ها. ما بن مايه هاي قوي و نيرومندي در زمينه جنگ داريم که همان خاطرات باقي مانده از آن دوران است که مي تواند به عنوان مواد اصلي استفاده شود. چندي است قالب زندگينامه در کنار رمان و داستان کوتاه جايگاه ويژه اي در اين ادبيات پيدا کرده است. نظر شما در مورد ارزش ادبي اين آثار چيست؟بازار نشر ما تا حد زيادي از زندگينامه داستاني شهدا و سرداران اشباع شده که بن مايه هاي بسيار ضعيفي با قلم هاي بسيار ناتوان دارند . تمام اين آثار شبيه به هم هستند و اين مشابه کاريها به کار لطمه زده است. چرا نسل امروز با اين شخصيتها همذات پنداري نمي کنند و اين آثار کمتر ماندگار مي شود ؟طبيعتاً خلق يک جهان قائم به خود که از هيچ شکل مي گيرد کار بسيار مشکلي است. به طور کلي در ادبيات جنگ و ادبيات ديني ما وضع به همين شکل است. چون نويسنده به ناچار دچار خودسانسوري مي شود شخصيت هايي که خلق مي کند، آدم هاي ايده آليستي هستند که بسيار دور از واقعيتند و آنقدر با زمين فاصله دارند که مخاطب نمي تواند با آنها همذات پنداري کند. آدم هايي که اسم خوبي دارند ، حرف هاي خوبي مي زنند و خوابهاي خوب مي بينند.در نتيجه ادبياتي که در اين شرايط شکل مي گيرد يک ادبيات تکراري است.متاسفانه ، شمع ادبيات در اين زمينه کم فروغ شده است و آثار بسياري از نويسندگان ما ديگر رنگ و بوي جنگ ندارد و حتي با توجه به توقعاتي که از پيشکسوتان مي رود کارهاي درخور توجهي ارائه نمي شود و به طور کلي ما در حال دور شدن از اين ادبيات هستيم. چه راهکاري براي احيا اين ادبيات داريد ؟مسئولين و متوليان فرهنگي بايد برنامه ريزي دقيقي انجام دهند و چند نشست آسيب شناسي برگزار کنند و با حضور اهل قلم مسائل و معضلات اين ادبيات را بررسي کرده و راهکار ارائه دهند و اين مسئله اي است که بايد در کانون توجه اهل قلم قرار بگيرد. نمونه هايي که بحث شد بيشتر در زمينه قالب رمان قرار دارد آيا اين معضلات در زمينه داستان کوتاه هم وجود دارد ؟ما در زمينه ادبيات داستاني چه از لحاظ ادبيات جنگ و چه غير از آن ، وضعيت بهتري داريم و تواناتر هستيم و بهتر عمل مي کنيم . يکي از دلايل به کوتاه بودن اين قالب برمي گردد.در حاليکه رمان عرصه گسترده تري است و در رمان ضمن تحقيق بايد تداوم حس و حال فضاي آن داستان را طي زمان نگارش حفظ کنيد در حاليکه در داستان کوتاه اين طور نيست و اشکالات کار سريعتر قابل اصلاح است. با توجه به اينکه در اين سالها داور جشنواره هاي مختلف بوده ايد وضعيت ادبيات داستاني جنگ را در ميان قشر جوان که تجربه جنگ را نداشته اند چطور مي بينيد ؟نسل جوان در داستان کوتاه بسيار خوش مي درخشد. من در اين جشنواره ها گاه به نويسنده هاي گمنامي برمي خورم که آثارشان حيرت انگيزند و حتي به مراتب بهتر از آثار افراد صاحب نام هستند و يکي از خوشبيني هاي من به آينده ادبيات، همين مسئله است. زهرا سيادت موسويتهيه و تنظيم: بخش ادبيات تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]