واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از کنسرت پیمان یزدانیان و حسام اینانلو
برداشت دوم پیانو و کمانچه
معمولاً نوازندههایی که مدتهاست باهم کار میکنند، این قدرت را دارند که ذهنیت یکدیگر را پیشبینی کنند، یا به ذهن یکدیگر نزدیک میشوند و یک بافت منسجم و وابستهای را باهم شکل میدهند؛ اتفاقی که در کنسرت پیمان یزدانیان و حسام اینانلو رخ داد.
به گزارش خبرنگار موسیقی فارس، باری دیگر نغمههای کمانچه و پیانو با پیمان یزدانیان و حسام اینانلو در تالار وحدت طنین انداز شد. پس موفقیت بینظیری که این دو نوازنده چیره دست تحت عنوان «دیالوگ» در جشنواره فجر و حافظیه شیراز داشتند، گفتگوی خود را در دو شب پاییزی ادامه دادند. این کنسرت تلاشی بود برای کنار هم نشاندن و معاشرت دو نسل و دو فرهنگ برای رسیدن به فضایی مشترک. نوعی دیگر از روایت یک داستان که دیگر در قالب کلام نبود، بلکه این نواها بودند که حکایت می کردند. در ابتدای کنسرت پیمان یزدانیان به صورت مونولوگ قطعهای را اجرا کرد. پیش درآمدی پر از هیجان و فراز و فرودهای نفسگیری که در نهایت شنونده را در خلا رها کرد.
پس از اجرای اولین قطعه با تاخیری کوتاه حسام اینانلو به صحنه آمد، عینکش را برداشت و بر روی سکوی مفروشی نشست. طبق معمول دوئتها، سوال و جوابی در کار نبود. دو ساز در یکدیگر تنیده شده بودند و گویی رازهای دلشان را برای یکدیگر میگفتند. کمانچه کمی لرزان و نگران و این پیانو بود که می خواستش او را تسلی دهد و آرام کند. کمانچه و پیانو در این کنسرت به هیچ وجه سعی نمیکردند که تلفیق را ایجاد کنند. هدف تنها و تنها گفتوگو سازی بیان دو فضای متفاوت موسیقایی بود. گفتگویی دلنشین که اگر ساعتها هم ادامه داشت، مخاطب همچنان غرق در فضای وهمآلود و شنیدنی آن میشد. در قطعههایی که یزدانیان و اینانلو در این کنسرت اجرا کردند، فرازها و حرکتهای مشخص ملودیکی وجود دارد که دو نوازنده به یکدیگر اجازه میدهند موزیک را بسط دهند. در واقع یک نوع بداههنوازیی است که میتواند طول مقدماتی قطعه را کمی تغییر بدهد و حس آن قسمت را کمی وابسته کند به هر اجرایی که انجام میشود. اما شاید دلیل اصلی این که یزدانیان و اینانلو توانستهاند با دیالوگ بین سازهایشان فضایی دل نشین و تفکربرانگیز را خلق کنند، به خاطر این باشد که مدتها با یکدیگر تمرین کردهاند. طبیعتاً در موسیقی بداهه، معمولاً نوازندههایی که مدتها است باهم کار میکنند، این قدرت را دارند که ذهنیت یکدیگر را پیشبینی کنند، یا به ذهنیت یکدیگر نزدیک شوند و یک بافت منسجم و وابستهای را باهم شکل دهند؛ اتفاقی که در این همین کنسرت رخ داد.
تمهای موسیقی یزدانیان بسیار ساده است و از پیچیدگیهای معمول در آن خبری نیست. او همیشه در نوع موسیقیای که ارایه میدهد، از خودنماییهای تکنیکی و حرکتهای مقهور کننده معمول پیانیستها دوری میکند؛ حتی در موسیقی فیلمهایش هم به جای مارشهای عظیم و باشکوه و رایج موسیقی یا موسیقی پرحجم و بر موسیقیهای ملودیک آرام و ملایم تکیه کرده است. برای اجرای بخش بعد و شاید پرده سوم نمایش نامه، اینانلو کمانچه آلتو را برداشت. اگر فرض بر این گذاشته شده بود که این دو ساز، شاید دو رهگذر و یا به هر حال دو نفر هستند در حال گفتگو، لذا تا جایی که میتوان بایستی به آنها جان و روح دمید تا شنوندگان شاهد زنده شدنشان باشند. میبایستی بر این صحنهای که معمولا تئاتر اجرا میشود، در نقشهایشان علائمی از حیات دیده شود. این امر در این بخش برای کمانچه بر خلاف بخش پیشین افتاد و کمانچه شروع به نفس کشیدن کرد.
این قطعه بسیار پر احساستر از قطعه پیشین بود که پر از اضطراب و دلهره بود. شاید بدین خاطر که در سالن سکوتی دلنشین در جریان بود و به نوازندهها کمک کرد تا بیشتر و بیشتر به درون خویش سفر کنند و در آن فضاها به کشفیاتی عمیق و در عین حال دلگیر نائل آیند. و پس از این کشف موسیقایی بود که کنسرت تمام شد. انتهای پیام/
93/08/03 - 10:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]