تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 26 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى لله  عليه  و  آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830105042




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فضائل شیخ الشیوخ فقید به روایت حجت الله ایوبی |اخبار ایران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: فضائل شیخ الشیوخ فقید به روایت حجت الله ایوبی
کد خبر: ۴۴۴۰۷۹
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۰ - 23 October 2014


حجت الله ایوبی از دانش آموختگان دانشگاه امام صادق (ع) و معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی برای ایرنا نوشت: همه شاگردان حضرتش به یاد دارند این شوخی همیشگی پدرمعنوی و استادمان آیت الله پر از لبخند را. هرگاه که به دیدارش می رفتم بویژه آن روزها که حالش خوب نبود. با لبخند همیشگی اش می گفت می روم بهشت برایتان جا بگیرم. او اینک رهسپار بهشت شد. آن مرد پر از لبخند رفت. اما یک دنیا درس زندگی برایمان به جای گذاشت. لحظه لحظه دیدارش و گفت و شنود با او درس زندگی بود. نمی دانم او را چه می شود نامید. بگذراید از شوخی های خودش بگویم. که به ما می گفت شما ها از دانشگاه رفتید و وزیر و وکیل شدید ولی ما همان آقایی که بودیم هستیم. راست می گفت او آقایی را تمام کرده بود بویژه در حق شاگردانش. روزی که برای اعزام به خارج از کشوربه محضرش شرف یاب شدم واجازه سفرخواستم با روی بازپذیرفت و گفت با دقت بررسی کنید که غربیها چه می گویند. تجربیاتشان در اداره دانشگاه و کشور داری را بررسی کنید. هرگاه برایش به بهانه ای چند خطی تبریک به مناسبت اعیاد نوشتم به خاطر علاقه ای که به ادامه تحصیل فرزندانش داشت نامه هایی مشروح و طولانی پاسخ می داد و به دانشجویان خارج از کشور سفارشهای اخلاقی و علمی می کرد. پاسخهای طولانی اش برایمان باورنکردنی بود. مردی پر از جاذبه های معنوی. در سال1377 به عنوان رئیس دانشگده میزبان رئیس دانشکده علوم سیاسی تولوز فرانسه به همراه یکی از اساتید این دانشگاه بودم. معاون اداری و مالی دانشگاه برای صرفه جویی در هزینه ها پیشنهاد کرد که از میهمانان در مهمانسرای ویژه دانشگاه پذیرایی شود. رئیس صرفه جوی دانشگاه امام صادق (ع) به شدت مخالفت کرد. و فرمود حتما به هتلی بروند که آداب پذیرایی از میهمانان خارجی را می دانند و با آداب غذایی و زندگیشان آشنایی دارند. در روز دیدار، این دو استاد فرانسوی شیفته ادب، اخلاق نورانیت و معنویت آیت الله شدند. بارها از آنها شیرینی و حلاوت آن نشست را شنیدم. روزی که هیئتی بلند مرتبه از دانشگاه الازهر به دانشگاه می آمدند. پیش تر مدیران تشریفات از استاد خواستند از آنجا که هیئت را مردان سیاسی همراهی می کنند پروتکلها رعایت شود و استاد برای استقبال تا درگاه بیشتر نیایند. اما به محض خبر ورود با آغوشی باز از اتاق خارج شدند و از ورودی ساختمان میهمانان را استقبال کردند. بعدها گفتند دست خودم نیست میهمانی که بر من وارد می شود برای احترام به او اندازه نمی شناسم. در دوران مامویت و یا تحصیل هرگاه به ایران می آمدم نخستین دیدارهایم با پدرمعنویم آیت الله مهدوی کنی بود. در یکی از این دیدارها با داماد گرامیش در دانشکده نشسته بودیم. گفت استاد حالش خوب نیست و در حال استراحت در منزل است و از رفت و آمد شدیدا نهی شده. درخواست گفت و گوی تلفنی کردم با اکراه پذیرفت وگفت تاکید کن که کار مهمی داری و باید بروی. غرق در سخن با آیت الله شدم و سفارش حجت الاسلام میرلوحی بر زبانم جاری نشد. دقایقی بعد محافظان استاد خبر دادند که استاد برای دیدار از خانه بیرون آمده. دست نوازش کشیدن بر سر شاگردان منش استاد بود. مسئولیت اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا را برعهده داشتم. برای اجلاسی که باید در آلمان برگزار می شد از محضرش برای سخنرانی و گفت و گوی با دانشجویان دعوت کردم. استاد حالش خوب نبود. آقای اژه ای به خاطر رعایت حالشان خواستند تنها نیم ساعت سخن بگوید. فرمودشاید بیشتر از این نتوانم ولی هنگام روبه رویی با دانشجویان تا وقتی که آنها خسته نشوند و بخواهند باید با آنها بنشینم و گفت وگو کنم. گفتم سعی می کنم مانع از ادامه گفت و گوها شوم و رعایت حالتان را خواهم کرد. فرمود نمی توانم حرفهای کسی را قطع کنم و شرم و حیا دارم از اینکه گفت و گویی را نیمه کاره بگذارم و یا به پرسشی پاسخ ندهم. یا درهمان سفر پس از بازدید از یکی از دانشگاهها هنگام سوارشدن به اتومبیل دو سه یهودی ضد صهیونیست پیش آمدند و تصویر یکی از رهبران دینی اشان را به آیت الله دادند. به استاد گفتند از نورانیتی که بر چهره دارید می دانیم که یکی از علمای بزرگ اسلام هستید. با استاد گفتند که آنها ضد رژیم صهیونیستی اند و علمای اسلام را دوست دارند. تصویر عالم دینی اشان را به استاد نشان می دادند و با علاقه از شباهتهایش به آیت الله می گفتند. او کمتر چیزی را به اندازه دانشگاه امام صادق(ع) دوست داشت. بیش از سه دهه از عمرش را وقف این دانشگاه کرده بود. می دانستم هنگام عیادت از خوشترین خبر برایش شنیدن خبرهای موفقیت فرزندانش در عرصه های گوناگون است. از موفقیت بچه ها می گفتم و آیت الله غرق در سرور می شد. او دانشگاه را تحقق بسیاری از آرزوهایش می دانست. در جلسات هیت رئیسه به یاد ندارم دیرآمده باشد. تنها دلیل غیبتش می توانست کسالت شدید باشد. مرد گفت و شنود بود. می شنید. با دقت به سخنان دیگران گوش می داد. سخن کسی را قطع نمی کرد. بعله های با مکث و کشیده اش تنها پاسخ به سخنانی بود که در خور پاسخ بیشتر نبودند. در انتخاب مدیران سخت می گرفت ولی پس از انتخاب با همه وجود از آنها پشتیبانی می کرد. کمتر کسی را برکنار کرده است. آیت الله علم الهدی دو دهه معاون آموزشی اش بود و معاون دانشجوی اش سی دو سال است که دررکابش می باشد. در باره یکی از مدیران میانی اش حرف و حدیث زیاد شد. روزی از سر جوانی به تندی به محضرش گفتم که چرا مماشات می کنید و او را برکنار نمی کنید؟ پس از بعله معروفش فرمود قبل از اینکه او را به این سمت منصوب کنم شئوناتش مانند امروز نبود. امروز برای خود آبرویی و شانیتی دیگر بدست آورده و عزل ناگهانیش آبرویش را به خطر می اندازد. سرانجام استاد در جلسه ای اعلام کرد که برای چابکتر شدن نظام اداری بهتر است این پست را حذف کنیم. چنین کرد و پس از چندین ماه فرد دیگری را به این سمت منصوب کرد. گاهی به رسم ایرانی از زمین و زمان شکایت می کردیم دعوت به صبر می کرد و از مردان عجول و شتابزدگی در قضاوتها پرهیز می داد. همواره می فرمود ارض الله واسعه. اگر جایی نمی شود و یا نمی گذارند خسته نشوید. مقاومت کنید اما اگر ناممکن است اصرار نکیند در سنگر دیگری خدمت کنید. از خدمت به انقلاب هرگز خسته نشوید. در اوج بحرانهای مرحوم کردان دیداری را با آیت الله ترتیب دادم. تلاشم برای متقاعد کردن مرحوم کردان از کناره گیری بی نتیجه مانده بود و امیدوار بودم که به توصیه آیت الله این اتفاق بیفتد. جلسه بسیار طولانی بود. مرحوم کردان بسیار پرحرارت از وضعیت خود گفت و کوشید نشان دهد که بسیار بر او جفا شده. چندین بار آیت الله شدیدا تحت تاثیر قرارگرفت. بارها چهره اش دگرگون شد. جلسه روی پاشنه ای چرخید که من نمی خواستم. مطمئن شدم آیت الله از او خواهد خواست بر مواضعش پایداری کند. پس از پایان صحبت ها مکثی کرد و از او دلجوییها کرد. از خاطرات دوران وزارتش گفت و سختیهای راه خدمت. اما در پایان فرمود با همه این حرفها مصلحت را در این می بینم که کناره گیری کنید. ارض الله واسعه. در جای دیگری خدمت کنید. کردان برای اولین بار عزمش را جزم کرده بود که استعفا دهد. اما دستور رسید که بمان و ماند وحسرتی که همیشه بر دل ماند. یکی از بهترین درسها برای همه دانشجویان درس اخلاق شنبه ها بود. دانشگاه امام صادق(ع) را همه به سختگیری در حضور و غیاب و نمره می شناسند. تنها درسی که بدون حضور و غیاب و نمره همه حاضر می شدند و می شوند درس اخلاق آیت الله مهدوی بود. او هرگز به کسی نمره درس اخلاق نداد و می فرمود اخلاق خواندنی و حفظ کردنی نیست. مردی با آن همه دانش و تجربه سیاسی قطب نمایش تنها و تنها ولی فقیه را نشان می داد و دیگر هیچ . باورمندی او به نظریه ولایت فقیه و اطاعتش از فرامین رهبری درست مانند روزه و نمازه و حج بود. هیچگاه در نشستهای خصوصی، صمیمی و طولانی با او اجتهاد در برابر نص در اواحساس نشد. به قول شمس تبریزی « من کو مرا دیدی سلام برسان». و هیچگاه در در امور سیاسی و عمومی «او» را نمی دیدی. مهدوی کنی همه وجودش تسلیم بود و سلام. او باز به گفته شمس «به سِرمسلمان بود نه به سر». و اینک استادی پر از لبخد به زندگی پر کشید به آسمان. و ما دستمان از دامن پرمهرش کوتاه شده. اما میراثی که از ادب و اخلاقِ برایمان برجای گذاشته همیشه خواهد ماند. بدان امید که میراث دارش باشیم....











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن