واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: حقوق شهروندی در حقوق معلم است نه در بخشنامه و حرف نشریه "اندیشه اردبیل" روز سه شنبه مطلبی با عنوان " حقوق شهروندی در حقوق معلم است نه در بخشنامه و حرف" به قلم کریم اصولی درج کرده است که در آن امده است .

"در تعالیم آسمانی؛ ورای شعارهای موسمی، معلم به عنوان یک متخصص شایسته و با اعتبار معرفی می شود اما در یک ادبیات مرسوم؛ صاحبان برای اعتلای این جایگاه تلاشی نمی کنند.
انتخاب مدیر مدرسه؛ انتخاب محتوای آموزشی و شیوه ی تدریس و محل امن برای تدریس از جمله حقوق اولیه جامعه فرهنگی است. معلمان از همان آغاز کار به مناطق محروم و دورترین روستایی می روند که هیچ نماینده ای از دولت نرفته و یا وجود ندارد لذا تنها معلم است که به عنوان نماینده ی دولت؛ پرچم جمهوری اسلامی ایران را به اهتزار در می آورد و در میان انبوهی از مشکلات؛ یکه و تنها رها شده و هیچ مرجعی برای رفع این مشکلات ناخواسته ندارد چرا که به اعتقاد برنامه ریزان خودشان انتخاب کننده بوده اند.
معلم جوانی که بهترین دوران زندگی خود را باید دورتر از خانواده بگذرانند بر خلاف سایر سازمانها هیچ پایانی بر این بی خانمانی خود متصور نیست. بنابراین برای فرار از این مشکلات باید در جستجوی راهی برای انتقال به منطقه مورد نظر خود باشد و این موضوع سلامت روحی او را تهدید می کند، به ویژه آنکه می بیند سیستم آغاز استخدام بخشنامه ای نیز، هیچ حقی برای او قائل نمی شود و از این روست که اغلب معلمان در 5 سال آغاز استخدام خود دچار بیماریهای اعصاب و روان، گوارشی و ... می شوند که به استناد گزارش وزیر سابق بیش از یک درصد معلمان دچار بیماریهای صعب العلاج هستند که حتی در بین کارکنان معدن نیز چنین رقمی وجود ندارد و ریشه ی آن استرس کاری آنهاست.
استرس و مشکلات روحی ناشی از شرایط متغیر روانی دانش آموزان در کلاس درس است که زندگی معلم را تهدید می کند ولی برنامه ریزان و مسوولان از آن بی خبر بوده و غافل مانده اند.
باید مشکلات مالی را نیز به مشکلات روحی و انواع عواملی که باعث اضطراب معلمان می شود، اضافه کرد. معلمانی که دچار مشکلات مالی هستند برای رفع آن به مشاغل دیگر توجه می کنند و همین امر باعث افزایش استرس آنها می شود.
معلمانی که درگیر بعد مسافت خانه و مدرسه هستند به علت فقدان سرویس مشخص همواره دغدغه این را دارند که آیا به موقع می رسند یا با تاخیر؟ در رسیدن به مدرسه اسیر توبیخ مدیر شده و همواره شرمندگی د ر مقابل نگاه سنگین و معصوم دانش آموزان آنها را به خود مشغول می کند. از این گذشته در همه ادارات زمانی که ارباب رجوع، اشتباهی را خواسته یا ناخواسته مرتکب می شود کارمند مربوطه هیچ مسئولیتی را قبول نمی کند اما معلم در مواجهه با دانش آموزی که تکالیف خود را انجام نداده غیر از صبر و تحمل و انباشت غم در جان خویش که در نهایت به بیماری روحی و جسمی منجر می شود، هیچ کاری را نمی تواند لذا شاهد آن قرص های آرام بخشی است که در کیف و جیب معلم دیده می شود.
به نظر می رسد باید نهادی به صورت قانونی تاسیس شود تا به وسیله آن حقوق معلمان در موارد خصوصی و عمومی، در مذاکره و گفتگو و سیاست گزاری نهادهای دولتی، تبیین و تضمین شود.
زمانی که معلم در سایه تشکل های صنفی به مطالبات خود می رسد شهد آن را می توان در کام دانش آموزان بریزد. زمانی که معلمان در نشست های علمی و صنفی خود در مقابل چشم دانش آموزان به تبادل نظر می نشینند دانش آموزان آنها بی نیاز از کتاب و امتحان از حلاوت کارگروهی بهره مند می شوند.
کمی منصفانه قضاوت کنیم اگر درصد بالای اعتبارات آموزش و پرورش صرف حقوق معلمان می شود، در کدام سازمان یا اداره چنین نیست؟ اگر انتظار این است که معلم حقوق شهروندان آینده را تعلیم دهد حق و حقوق اولیه را از کجا باید مطالبه کند؟
از طرفی کارمند کدام نهاد، سازمان یا اداره ای نه تنها در دورترین روستا بلکه در نزدیکترین روستا به عنوان نماینده دولت خدمت نمی کند؟ تمامی کارمندان دولت به جز آموزش و پرورش در شهرها که از لحاظ امکانات رفاهی به خصوص ایاب و ذهاب، سرویس گرمایشی و سرمایشی و ... کامل برخوردار بوده و حقوق مناسب و همچنین دریافتهایی با نامهای مختلف دریافت می کنند که هیچکدام در آموزش و پرورش وجود ندارد.
در آخر با استناد به فصل دهم منشور یونسکو از جمله عواملی که در مقام معلم تاثیر دارد پرداخت دستمزد معلم است. در دنیای کنونی، کیفیت دیگر عوامل همانند ثبات یا حرمتی که مطابق میل معلمان باشد، به سطح درک جامعه از اهمیت کارکنان بستگی دارد. از نظر اقتصادی و جایگاهی که معلمان در آن قرار می گیرند؛ باید به عنوان مادر شغل به آن نگریست.
دستمزد معلمان باید انعکاس اهمیت کار، ارزش و منزلت معلمان باشد؛ بنابراین نظام صنفی و تشکل های معلمان باید به نمایندگی از فرهنگیان برای تبیین حقوق آنها از جمله نرخ دستمزد و سایر مزایای آنها تلاش کند که این تجربه برای مشاغلی دیگر همچون پزشکی؛ پرستاران و حتی اصناف کارگری نیز به موفقیت رسیده است.
ما شیعه ی امامی هستیم که 1400 سال پیش شرافت دولت خویش را در خدمت به معلم دانست و فرمود:«من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا» اگر به واقع چنین است پس بیش از این بی مهری بر جامعه ی فرهنگی را نباید روا داشت و یک بار برای همیشه نسلی آگاه به حقوق خود و حق شناس به حقوق دیگران، حقوق معلمان را باید در عمل ادا کرد تا دانش آموزان نیز طعم حقیقت را در کلام و جایگاه معلم تجربه کنند نه در برگه امتحان و نمره قبولی.
530/8124
22/07/1393
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]