واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اکران هاي 87(33)- سهم گم شده نويسنده و کارگردان: حسن نجفيايده ي اوليه داستان: اکبر محمودي شريعتمدير فيلمبردراي: فريدون شيردل صدابردار: بابک جايزتدوين: حسن ايوبيموسيقي: فردين خلعتبريطراح صحنه و لباس: مهدي بداغيچهره پرداز: رعنا علي آوابازيگران: کامران، يونس، خالده قلي آوا، گلزار قربان آوا، قربان ميسم افتهيه کننده: محمدتقي انصاري90 دقيقهمدير توليد و برنامه ريز: قاسم انصاري. دستيار اول کارگردان: بابک ناهيدي. منشي صحنه: اونار علي اف. دستيار اول فيلمبردار: غلامرضا ولدخاني. دستيار کارگردان: رضا صفري. مدير توليد باکو: ترلان بابايف. دستيار صدابردار: رسول خيرخواه. عکاس و تصويربردار پشت صحنه: رضا آرين. دستيار تدوين و عنوان بندي: حسين شمت نيا. دستياران فيلم بردار: ندرچيلان، مجدي يادگار. جانشين توليد وناظر مالي: حسين مرشد شيرازي. دستيار آهنگ ساز: جواد صفري. ساخت و ترکيب صدا: بهروز شهامت. دستياران صدا: امير سامان شهامت، بنيامين قوچاق. سرپرست گويندگان: خسرو خسروشاهي. دستيار صحنه: شادروان محمد خورشيدي. جامه دار: اميلياصادق آوا. استوديو ضبط صدا: استوديو نقش. ضبط موسيقي: استوديو کرگون، رضا فرهادي، سهيل پيغمبري. پشتيباني فني: عباس حميدزاده. لابراتوار: شرکت فيلمساز. مسئول لابراتوار: ناصر انصاري. سانسيتومتري: محسن چيت ساز. اتالوناژ: جمشيد مجدوفايي. قطع نگاتيو: موسي مکوندي، ياسمن مهدوي، حسن فرح بخش. چاپ و ظهور: محمود کريمي. حميد اصغري، سيامک سعيدي، حسن قهرماني، داود ابراهيمي. شيمي: اشکان ايزدي، سارا حيدري نوروز. اپتيک ليزري: محمدصادق جوادي. تله سينما: ماهان سليماني. تنظيم باند نوري: الهه موسوي. کنترل: عباس شمس. امور فني مهندسي: فرامرز ثمر، اصغر مشهديان، فرهاد خان شقاقي. سينه موبيل: محمد بياباني. مديران تدارکات: علي ياري، عارف کريم اف. دستياران تدارکات: جواد ابراهيمي، مصطفي محمودي. مسئول هنروران: علي يزدي. حمل و نقل: صابر مشايخي، واحد قلي اف، ديانت يعقوب اف، فيزولي، شيرعلي آوا. ساير بازيگران: اتکم اسکندراف، مهربان خانلاراوا، آلماز آمان آوا ،ايشاد محمد اف،مهدي خادم آذريان ،واحد قلي اف،شروع نمايش :از 11 ديسينماهاي نمايش دهنده :فلسطين ،سپيده ،مرکزي ،حافظ و پايتختخلاصه داستان:زينب با دو پسرش ترلان و روح الدين در باکو زندگي مي کنند. ترلان پس از شش سال زندگي با همسرش صنم، صاحب فرزندي نشده اند. ساشا پزشک خانواده و دوست قديمي ترلان، به آن ها خبر مي دهد که به زودي صاحب فرزندي مي شوند. شبي زينب در گفت وگو با صنم اعتراف مي کند که ترلان فرزند او نيست. روح الدين که در ايران مشغول تحصيل است، پس از ترک خانواده به مادر قول مي دهد وسايل درخواستي مادرش را از ايران برايش بياورد. زينب از يکي از زنان در همسايگي اش در برابر بدرفتاري شوهر نابه کارش دفاع مي کند. به ترلان خبر مي رسد که همسرش در وضع حمل دچار مشکل شده و او بايد سريعاً خود را به بيمارستان برساند. نوزاد به دنيا مي آيد اما دچار مشکل تنفسي است و هيچ صدايي از او در نمي آيد. صنم و ترلان در اين شرايط دچار افسردگي شديد مي شوند و زينب به اعتقاداتش متوسل مي شود تا بر اين بحران غلبه کند. زن هايي که زينب پيش تر به ياري شان رسيده بود، نزد او مي آيند تا به دادش برسند.با کمک پزشکان ايراني، افسردگي صنم رو به بهبودي مي رود. روح الدين که از ايران پي گير ماجراست، سفارش مادرش را براي او مي فرستد. در بسته ي ارسالي او عکس هايي از مراسم تعزيه و نواري ويدئويي از عزاداري يک نوحه خوان ترک است. با تماشاي اين فيلم، ترلان متحول مي شود. يک روز مادرش به ترلان يادآوري مي کند که قبلاً عهدي با خداي خود بسته بود که سپس آن را به فراموشي سپرده بود. حالا ترلان در دو راهه قرار دارد؛ از يک سو بايد به سفارش ساشا، صنم و فرزندش را براي درمان به مسکو بفرستد و از سوي ديگر به توصيه ي مادر مي خواهد آنها را به ايران ببرد براي گرفتن شفا. تا اين که ترلان به ايران مي آيد و در روز تاسوعا، فرزندش را در دستان يکي از اجرا کنندگان تعزيه مي گذارد و سپس صداي گريه ي نوزاد شنيده مي شود. منبع:سالنامه فيلم - ش 18/س
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]