تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت كننده اى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827387909




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سربازی که دل هفت خانواده ایرانی را شاد کرد


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



سربازی که دل هفت خانواده ایرانی را شاد کرد
با اهدای اعضای بدن یک جوان 20 ساله صورت گرفت.



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از ایران، روایت ایثار و گذشت این بار در میان هلهله و شادی معنا شد و پسرجوانی که برای برگزاری مراسم عروسی برادرش تلاش می‌کرد، زیباترین تصویر از شادی را به زندگی چند بیمار هدیه کرد. «حامد عبادی» جوان 20 ساله‌ای بود که در تصادف با موتورسیکلت مرگ مغزی شد و ساعتی بعد با رضایت پدر اعضای بدنش به چند بیمار نیازمند اهدا شد.
چند روزی بود که صدای هلهله و شادی از خانه «حبیب‌الله» به گوش می‌رسید. چند روز دیگر «هادی» به خانه بخت می‌رفت و همه در تدارک برگزاری مراسم عروسی بودند. بعد از مرگ همسر روزهای سختی سپری شده بود و جای خالی او این روزها بخوبی حس می‌شد. حامد که از 9 سالگی سایه پرمهر مادر را از دست داده بود برای کمک به برادر بزرگ‌تر چند روزی از پادگان مرخصی گرفت. تلاش می‌کرد تا عروسی برادرش به خوبی برگزار شود.   روز حادثه وقتی برای انجام کاری سوار بر موتورسیکلت بیرون رفت کسی باور نمی‌کرد ساعتی بعد غم و اندوه فضای خانه را فرا بگیرد. تصادف او با خودرویی که به سرعت در جاده لواسانات در حرکت بود پیکر حامد را به گوشه‌ای پرتاب کرد و ساعتی بعد پزشکان بیمارستان از مرگ مغزی او خبر دادند. لحظه دشواری بود اما پدر که همچون کوهی پشت فرزندانش بود اعضای بدن حامد را به بیماران نیازمند اهدا کرد تا شادی را به خانه هفت بیمار که با درد و رنج دست و پنجه نرم می‌کردند، ببخشد.
«مهدی عبادی» پسر بزرگ خانواده که هنوز در شوک از دست دادن برادر کوچک‌ خود مانده است، می‌گوید: وقتی مادرمان از دنیا رفت حامد 9 سال داشت. غم بی‌مادری اثر بدی روی او گذاشته بود و هر روز بهانه مادر را می‌گرفت. لحظه های خیلی سختی بود. مادر چند مدتی با بیماری دست و پنجه نرم کرد و عاقبت تسلیم مرگ شده بود. هر بار وقتی حامد بهانه مادر را می‌گرفت او را سوار موتور می‌‌کردم و در شهر می‌چرخاندم تا جای خالی مادر را برای چند ساعت فراموش کند.   حامد بزرگ‌تر شد اما همیشه از این‌که سایه مادر بالای سرش نبود غصه می‌خورد. زمان رفتن به سربازی فرا رسید و خواهرانم به جای مادر او را از زیر قرآن عبور دادند. هیچ وقت دوست نداشت کسی از او ناراحت باشد و تلاش می‌‌کرد تا به همه کمک کند. وقتی در تدارک برگزاری عروسی برادرمان هادی بودیم از پادگان مرخصی گرفت تا به ما کمک کند. همه خوشحال بودند و می‌گفتند نفر بعدی حامد است که باید لباس دامادی بر تن کند.   وی ادامه داد: عصر روز حادثه حامد سوار بر موتورسیکلت برای انجام کاری بیرون رفته بود. چند ساعت بعد چند نفر از همسایه ها خبر دادند حامد با خودرویی تصادف کرده است. سراسیمه خود را به بیمارستان رساندیم، خودرویی با سرعت بسیار زیاد در حال تردد بوده که نتوانسته بود سرعتش را کنترل کند و با حامد تصادف کرده بود. شدت تصادف به حدی بود که حامد چند متر دورتر کنار جاده افتاده بود. پزشکان بیمارستان از ما خواستند او را به تهران منتقل کنیم ساعتی بعد وقتی او را به بخش مراقبت های ویژه منتقل کردند پزشکان بالای سر او حاضر شدند اما دیر شده بود و اعلام کردند حامد مرگ مغزی شده است.
با شنیدن این خبر همه خانواده شوکه شدیم. حامد به آرزویش رسیده بود. او همیشه برای مادر دلتنگی می‌کرد و زودتر از همه نزد مادرمان رفت. مهدی درباره اهدای اعضای برادرش گفت: وقتی پزشکان به ما پیشنهاد اهدای اعضای بدن حامد را دادند موضوع را با پدرم مطرح کردیم. او ابتدا مخالف بود و می‌گفت حامد نفس می‌کشد و باید زنده بماند. ساعت ها با او حرف زدیم و او را متقاعد کردیم که مرگ مغزی برگشت‌ناپذیر است و حامد هیچ وقت زنده نمی‌شود. بالاخره پدر پذیرفت و گفت اعضای بدن او را به جوانان بیمار می‌بخشم که سال هاست با درد و رنج زندگی می‌کنند. 2005




۱۸/۰۷/۱۳۹۳ - ۰۷:۵۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن