محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1855515473
فروش پسر 5 ساله در ازای یک خانه
واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
فروش پسر 5 ساله در ازای یک خانه
نوشته بود «یک پسر پنجساله به فروش میرسد» یک آگهی چند خطی روی دیوارهای شهر با یک شماره موبایل. شوخی نبود...
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از شهروند، پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشتهاند، آگهی کردهاند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج سالهشان را میخرد؟ پدر و مادرش، یک زوج زابلیاند که پسرشان را برای فروش گذاشتهاند. به این امید که از اجارهنشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکاندهنده است اما از آن تکاندهندهتر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانهای در زابل. پسرشان را میفروشند چون پدر و مادرش، نمیتوانند از پس هزینههای خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان ماندهاند و نمیخواهند هر شب شاهد شب بیداریها و گرسنگیهای فرزندان دلخستهشان باشند. پسرتان را برای فروش گذاشتهاید؟
برای فروش نه، در ازایش یک خانه میخواهیم. یعنی پسرتان را در ازای یک خانه میدهید؟
بله چرا؟
چون پول نداریم حاج آقا، چون هیچ چیزی نداریم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداریم، رعیت هستیم. خب هر کسی که پول نداشته باشد باید فرزندش را بفروشد؟
این کار را برای آینده بچههایم انجام میدهم. کجا زندگی میکنید؟
زابل. خود زابل یا روستاهای اطراف؟
نه خود زابل. به سازمانهای مرتبط برای اینکه به شما کمک کنند مراجعه کردهاید؟
بله حاج آقا، همه جا رفتیم. چی را قبول نمیکنند؟
اینکه کمکمان کنند. یعنی خانه به شما بدهند؟
بله، ولی هیچ کمکی هم نمیکنند، ما هیچ چیزی نداریم. دقیقا به شما چه گفتند؟
گفتند که شوهرم باید ٦٠ساله بشود. شوهرم مریض است، بدحال است، عکس از سینه و ریهاش گرفتیم و بردیم، شوهرم حتی ناراحتی قلبی دارد، دست و پاهایش شکسته است، اما باز هم میگویند وقتی ٦٠سالش شد کمک میکنیم. من سهسال است که پیگیر کمک هستم.
نامهنگاری مکتوب داشتید؟
بله، ولی گفتند شوهرم باید ٦٠سالش شود. پیش چه کسی رفتید؟
یادم نیست. چرا شوهرتان کار نمیکند؟
مریض است حاج آقا، کاری نمیتواند بکند. اصلا شغل شوهر شما چیست؟
راننده بوده، ولی ماشین نداره. یعنی قبلا ماشین داشته؟
نه قبلا هم نداشته. خب چطوری رانندگی میکرده؟ برای کجا کار میکرده؟
قبلا که مرزها باز بودند، با ماشین گازوییل میبرد مرز، ولی الان که مرزها بسته شده دیگه نمیشه گازوییل برد. همسرتان از کجا ماشین میآورد؟
ماشین از آشناها میگرفت، یک ماشین از داماد خواهرزاده مادرم میگرفت و با رفیقهایش گازوییل میبرد. با خود صاحب ماشین میرفتند مرز و گازوییل میفروختند. الان پول از کجا میارید؟
از یارانه. چقدر میگیرید؟
٢٠٠هزار تومان. چرا شوهر شما کار نمیکند، به جز رانندگی کار دیگری بلد است؟
زمانی که در تهران بودیم کار میکرد، ولی کار برایش سخت بود و نمیتوانست کار کند. تهران به چه کاری مشغول بود؟
٢سال در کوره کار میکرد، ولی کارخانه بیمهاش نمیکرد، کارش هم سخت بود، دیگر نتوانست کار کند. شوهرتان چند سالش است، شما چند سال دارید؟
شوهرم ٥٥ ساله است و من ٣٥سال دارم. اسمتان را میگویید؟
من آرزو . س و شوهرم عباسعلی. خ. خب شوهرتان نمیتواند مثلا سرایدار شود، نگهبانی بدهد، کارهایی از این دست؟
دستها و پاهای شوهرم شکسته، نمیتواند کارهای سنگین انجام بدهد، هیچ جای دیگری هم نتوانست کار نگهبانی و سرایداری پیدا کند. اگر از این کارها پیدا شود حتما کار میکند. دست و پای شوهرتان به چه دلیل شکسته است؟
تصادف کرده، موقعی که رانندگی میکرد، تصادف کرد و دستها و پاهایش آسیب دید. شما چند تا بچه دارید؟
سه تا. چند سالشان است؟ اسمهایشان را میگویید؟
پسرم ابوالفضل کلاس ششم است. دخترم زهرا کلاس پنجم است و پسرم آریا. اون که 5 سالشه و برای فروش گذاشتید.
بله. حاج آقا برای من هم خیلی سخته، از وقتی که کوچک بود، بزرگش کردم، من خودم شبانهروز گریه میکنم، ولی چه کاری میتوانم انجام بدهم، گفتم شاید از طرف کمیته امداد کاری بکنند، ولی هیچ خبری نشد. آریا خودش چیزی نمیگوید؟ خبردار شده که میخواهید بفروشیدش؟ زهرا و ابوالفضل چطور با این مسأله برخورد کردهاند؟
گریه میکنه، همهشان گریه میکنند، زهرا، ابوالفضل و آریا گریه میکنند، میگویند چرا اینجوری شد، من هم ناراحت هستم، ولی جایی از خودمان نداریم، این کار را برای آینده خود بچهها میخواهم انجام بدهم، برای اینکه معتاد نشوند، من جوانهای دیگر را میبینم که پلاستیک جمع میکنند تا بفروشند برای عملشان (اعتیادشان)، نمیخواهم بچههای من اینطوری بشوند. خب شما میخواهید یکی از بچههایتان را فدا کنید تا بقیه بچهها سرنوشت بهتری داشته باشند؟
من باید چه کار کنم؟ چه کاری از دست من بر میآید؟ خیلیها هستند که خانه اجارهای دارند، باید بچههایشان را بفروشند؟
ما که پول نمیخواهیم، فقط یک خانه میخواهیم. فکر میکنید آخر و عاقبت آریا چی میشه اگر بفروشیدش؟
نمیدانم حاج آقا. به این فکر نکردید که آریا دست یک آدم ناجوری بیفتد؟
خب همین جوری که بچهام را نمیدهم، به کسی میدهم که امکاناتش خوب باشد، نه اینکه شرایطی مانند ما داشته باشد و فردا دوباره بچهام را بفروشد. چطور میفهمید کسی که برای بردن آریا آمده آدم خوبی است؟
خب باید بروم و خانهشان را ببینم، کجا زندگی میکنند، از چهارتا همسایهشان سوال کنم، باید مطمئن شوم بعد بچهام را بدهم وگرنه اگر خوب نباشه من را هم بکشند بچهام را نمیدهم. به نظرتان فروختن پسرتان چه تأثیری هم روی آریا و هم بچههای دیگرتان دارد؟
من این کار را برای بچههایم میکنم، میخواهم یک آدم خیرخواهی پیدا شود و به داد ما برسد. اگر میخواستم بچهام را بفروشم در بیمارستان و موقع زایمان این کار را میکردم. من سر آریا سزارین شدم، مریض شدم. شوهرم هم که سکته کرده، من هم مریض هستم. چه بیماری دارید؟
من بیماری کلیه دارم، یکی از کلیههای من کار نمیکند، فردا هم من میمیرم هم شوهرم، میخواهم از آینده بچههایم مطمئن شوم، من به آینده امید ندارم، مسئولان هم به داد ما نمیرسند، من خیلی وقته که رنگ دکتر را هم ندیدهام. چه کاری باید بکنم؟ شوهرتان معتاد که نیست؟
نه نیست. هیچوقت اعتیاد نداشت؟
قبلا بوده ولی الان رها کرده، معتاد اونطوری نبوده، معتاد شیره بوده، ولی چون قند داشته، دکتر گفته که خطرناکه، برای همین رها کرده، الان اصلا معتاد نیست. شما که وضعتان اینطوری بود، بیپول بودید و بیکار، شوهرتان هم که زمانی اعتیاد داشت، چرا سه بچه آوردید؟
خب قبلا اینطوری نبودیم، اولش خوب بود. در خانه پدرم زندگی میکردیم، ولی بعد مشکلات ما زیاد شد. شما خودتان نمیتوانید کار کنید؟
کار نیست اصلا، زابل کار ندارد. مثلا نمیتوانید در خانه مردم کار کنید؟
شدنی است. من خیلی وقتها در خانه مردم کار میکنم، ولی بیشتر مواقع به جای پول و مزد به من لباس میدهند، لباس که به کار من نمیاد. هیچوقت حاضر نیستم لباسهای کهنه دیگران را ببرم و بفروشم. در خانهها کارگری میکردم، بادنجان و گوجهفرنگی پاک میکردم. از وقتی این آگهی را پخش کردید چند نفر به شما زنگ زدند؟
خیلیها زنگ زدند. میگفتند که بچهات را نفروش، به تو کمک میکنیم خانه بگیری، گفتند به تو پول میدهیم، ولی دیگر خبری نشد. حتی یک نفر میگفت شخص خیری را معرفی میکند که کمکمان کند. ولی معرفی نکرد. میگفت برایتان با بلوک و آجر خانه درست میکنیم، ولی هنوز خبری نشده، من اگر میخواستم بچهام را بفروشم، موقع زایمان این کار را میکردم، ولی الان راهی ندارم. الان آب و نان من گلی است. چند وقت است آگهی فروش پسرتان را گذاشتهاید؟
دو ماه. از اقوام و فامیل و دوست و آشنا کسی به کمکتان نیامد؟
فامیلی که بتواند کمکمان کند و خانه بگیریم نداریم. همسایهها چی؟ همسایهها کاری نکردند؟
نه، هیچ چیزی نگفتند. چه وسایلی در خانهتان دارید؟
ما فقط یک یخچال داریم و یک تلویزیون، چیز دیگهای نداریم. یخچال را هم یک نفر به شکل امانت به ما داده که تابستان را بگذرانیم. غذا روی چی درست میکنید؟
یک گاز پیکنیکی دارم. کرایه خانه شما چقدر است؟
ماهیانه صدهزار تومان. چقدر پول پیش؟
پول پیش ندارد. خانهتان چند متر میشود؟
حدودا ١٢٥ متر با یک سالن بزرگ. خرج مدرسه بچههایتان را چگونه تأمین میکنید؟
از طریق یارانه و کمک همسایهها. همسایههایی که به مدرسه رفتن بچههایتان کمک میکنند، نمیتوانند کاری کنند که پسر ٥سالهتان را نفروشید؟
خب کمک میکنند ولی ما خانه میخواهیم، نمیتوانند این کار را بکنند. غذا را چه کار میکنید، با این توضیحاتی که دادید چه غذایی به بچههایتان میدهید؟
خب بچههای من رنگ میوه را نمیبینند، گوشت و مرغ نمیتوانم بخرم، همسایهها کمکمان میکنند، دو همسایه قدیمی داریم که خیلی به فکر ما هستند، ولی برای آینده بچههایم حاضرم همیشه گرسنه باشم، ولی در مقابل یک خانه داشته باشم تا بچههایم بدون سقف نباشند. شوهرتان با فروش پسرتان مخالف نیست؟
نه، مخالفتی ندارد. او کاری به این مسائل ندارد، او وضع خوبی ندارد. من هم چندان وضع خوبی ندارم. منزل شما کجای زابل است؟
روبهروی مصلی، کوچه (...) ، پلاک (...) است. یک آزمایشگاه مرکزی نزدیک خانه ما است. 2007
۱۶/۰۷/۱۳۹۳ - ۰۷:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
صفحات پیشنهادی
فروش پسر 5 ساله برای تهیه خانه
فروش پسر 5 ساله برای تهیه خانه نوشته بود یک پسر پنجساله به فروش میرسد یک آگهی چند خطی روي ديوارهاي شهر با یک شماره موبایل شوخی نبود پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود ماجرا قصه فروش کلیه نیست روایت فروش یک بچه است یک پسربچه پنج سالهگفتوگو با مادری که فرزند ٥سالهاش را برای فروش گذاشته است: پسرم را میفروشم تا صاحبخانه شوم
گفتوگو با مادری که فرزند ٥سالهاش را برای فروش گذاشته است پسرم را میفروشم تا صاحبخانه شوم جامعه > آسیبها - روزنامه شهروند نوشت نوشته بود «یک پسر پنجساله به فروش میرسد» یک آگهی چند خطی روي ديوارهاي شهر با یک شماره موبایل شوخی نبود پشت خطآگهی فروش پسر ۵ ساله برای تهیه خانه+عکس
آگهی فروش پسر ۵ ساله برای تهیه خانه عکسماجرا قصه فروش کلیه نیست روایت فروش یک بچه است یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشتهاند آگهی کردهاند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان پسر پنج سالهشان را میخرد سایت مشرق در مطلبی آورده است نوشته بود یک پسر پنجستولد فردوسی پور تا آگهی فروش پسر ۵ ساله
تولد فردوسی پور تا آگهی فروش پسر ۵ ساله نگاهی به اخبار برخی سایت ها و خبرگزاری های داخلی و خارجی در ۱۵ مهر ۱۳۹۳ آگهی تدارک مراسم عروسی در ۳۹ سال پیش جوانی با ۱۴۳ خط تلفن همراه هدیه جالب تولد فردوسیپور خوش تیپ ترین تروریست داعشی به هلاکت رسید فسیل ۲۰ میلیون ساله گاو دریایی ترسنآگهی فروش یک پسر بچه، یک پسر پنجساله به فروش میرسد!!!
آگهی فروش یک پسر بچه یک پسر پنجساله به فروش میرسد پدر و مادرش یک زوج که پسرشان را برای فروش گذاشتهاند به این امید که از اجارهنشینی خلاص شوند و در مقابل پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشدنوشته بود یک پسر پنجساله به فروش میرسد یک آگهیمهمترین اخبار رسانههای مجازی کشور آگهی فروش پسر ۵ ساله/ کشورهایی که انتخابات در آن اجباری است/ گفت و گو با ت
مهمترین اخبار رسانههای مجازی کشورآگهی فروش پسر ۵ ساله کشورهایی که انتخابات در آن اجباری است گفت و گو با تنها آتشنشان زن محجبه آمریکاآگهی فروش پسر ۵ ساله کشورهایی که انتخابات در آن اجباری است و گفت و گو با تنها آتشنشان زن محجبه آمریکا از مهمترین اخبار رسانههای مجازی کشورقتل پدر به دست پسر 17 ساله/ قاتل در نزدیکی خانه مادر بزرگش دستگیر شد
قتل پدر به دست پسر 17 ساله قاتل در نزدیکی خانه مادر بزرگش دستگیر شد رئیس پلیس آگاهی استان سمنان گفت نوجوان 17 سالهای که با سه ضربه چاقو پدرش را به قتل رسانده بود ساعتی پس از جنایت در خیابانهای سمنان شناسایی و دستگیر شد به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران سرهنگ داوود رساعدام، آخر و عاقبت رابطه نامشروع میوه فروش دوره گرد و زن خانه دار
اعدام آخر و عاقبت رابطه نامشروع میوه فروش دوره گرد و زن خانه دار جامعه > حوادث - شرق نوشت دومرد که مرتکب جنایتهای جداگانه شدهاند پس از تایید حکم قصاص توسط دیوانعالی کشور در یکقدمی چوبهدار قرار گرفتند یکی از این متهمان مردی به نام کاوه است کهپشت صحنه کلاه قرمزی و پسرخانه
پشت صحنه کلاه قرمزی و پسرخانه پشت صحنه فیلم عروسکی کلاه قرمزی و پسرخانه پرفروشترین فیلم سینمای ایران در دهه هفتاد تاریخ انتشار ۰۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵ ۵۲قهر بیبازگشت پسر از خانه پدری |اخبار ایران و جهان
قهر بیبازگشت پسر از خانه پدری کد خبر ۴۳۸۵۲۱ تاریخ انتشار ۰۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰ ۳۲ - 30 September 2014 سرنوشت پسر گمشده با گذشت 12 سال هنوز در هالهای از ابهام است به گزارش ایران 15 اردیبهشت ماه سال 81 پدری با چشمانی گریان به پلیس آگاهی تهران رفت و از گمشدن پسر 25سالهاش به نام«کلیه» فروشی؛ فوری؛ 28 ساله؛ سالم!
کلیه فروشی فوری 28 ساله سالم احساس بدبختی میکنی دلت میخواهد به اولین کسی که سر راهت سبز شد هرچه از دهنت درمیآید بگویی و بر سر اولین کسی که حالت را پرسید فریاد بکشی که این چه حال و روزی است داریم این چه اوضاعی است که مردم محتاج آگهی فروش اعضای بدنشان را به دیوار میزننکلیه فروشی، فوری، 28 ساله، سالم
یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۳ - ۰۷ ۵۳ احساس بدبختی میکنی دلت میخواهد به اولین کسی که سر راهت سبز شد هرچه از دهنت درمیآید بگویی و بر سر اولین کسی که حالت را پرسید فریاد بکشی که این چه حال و روزی است داریم این چه اوضاعی است که مردم محتاج آگهی فروش اعضای بدنشان را به دیوار میزنند کلیهجمع آوري دست فروشان در حريم راه بجنورد به آشخانه
۵ مهر ۱۳۹۳ ۲۲ ۱۱ب ظ جمع آوري دست فروشان در حريم راه بجنورد به آشخانه رئيس راه شهرسازي بجنورد گفت دست فروشاني كه در حريم راه هاي بجنورد-آشخانه بساط كرده بودند جمع آوري شدند به گزارش خبرگزاري موج به نقل از روابط عمومي اداره كل راه و شهرسازي استان خراسان شمالي فيروزه با اعلامتجاوز پسر24ساله به کودک 3 ساله در مهد کودک!
تجاوز پسر24ساله به کودک 3 ساله در مهد کودک پلیس دهلینو اعلام کرد جوان 24 سالهای که پسر مدیر مهدکودک بوده این کودک خردسال را مورد تجاوز قرار داده است آفتاب پلیس دهلینو از آزار جنسی و تجاوز به یک دختربچه سه ساله در یکی از مهدهای کودک در این شهر خبر داد پلیس دهلینو اعلام کرافتتاح دو نمایشگاه در خانه هنرمندان/ 60 سالهها کُر میخوانند
فرهنگ و هنر موسیقی و هنرهای تجسمی چند خبر از موسیقی و تجسمی افتتاح دو نمایشگاه در خانه هنرمندان 60 سالهها کُر میخوانند مریم وکیل و رامین خسروتاش عکسهای خود از فرهنگ کشورهای بین مدار 35 تا 40 درجه را به خانه هنرمندان ایران آوردند به گزارش خبرگزاری مهر «امتداد 40 درجهپسر 2 ساله مسی به بارسلونا پیوست+عکس
پسر 2 ساله مسی به بارسلونا پیوست عکس جام جم ورزشی اسطوره آرژانتینی بارسلونا پسر دو ساله اش را به عضویت بارسلونا درآورد به گزارش جام جم ورزشی تیاگو مسی پسر کوچک لیونل حالا یکی از کوچک ترین اعضای باشگاه بارسلونا است او با کمک پدرش به عضویت بارسلونا در آمده است تیاگوی کوچک دردندان های عجیب پسر هشت ساله! +عکس
دندان های عجیب پسر هشت ساله عکس به این مطلب امتیاز دهید به گزارش سرویس کشکول جام نیوز راک براون نام پسر 8 ساله ایست که دارای دو ردیف دندان است به گفته دندانپزشک او دلیل وجود دو ردیف دندان در دهان این پسر بچه این است که دندان های دائمی او در هنگام رشد نتوانسته اند دندان-
حوادث
پربازدیدترینها