محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1852524890
آگهی فروش یک پسر بچه، یک پسر پنجساله به فروش میرسد!!!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: آگهی فروش یک پسر بچه، یک پسر پنجساله به فروش میرسد!!!
پدر و مادرش، یک زوج که پسرشان را برای فروش گذاشتهاند. به این امید که از اجارهنشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد
نوشته بود «یک پسر پنجساله به فروش میرسد» یک آگهی چند خطی روی دیوارهای شهر با یک شماره موبایل. شوخی نبود. پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشتهاند، آگهی کردهاند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج سالهشان را میخرد؟پدر و مادرش، یک زوج که پسرشان را برای فروش گذاشتهاند. به این امید که از اجارهنشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکاندهنده است اما از آن تکاندهندهتر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانهای در زابل.پسرشان را میفروشند چون پدر و مادرش، نمیتوانند از پس هزینههای خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان ماندهاند و نمیخواهند هر شب شاهد شب بیداریها و گرسنگیهای فرزندان دلخستهشان باشند.پسرتان را برای فروش گذاشتهاید؟برای فروش نه، در ازایش یک خانه میخواهیم.یعنی پسرتان را در ازای یک خانه میدهید؟بلهچرا؟چون پول نداریم حاج آقا، چون هیچ چیزی نداریم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداریم، رعیت هستیم.خب هر کسی که پول نداشته باشد باید فرزندش را بفروشد؟این کار را برای آینده بچههایم انجام میدهم.کجا زندگی میکنید؟زابل.خود زابل یا روستاهای اطراف؟نه خود زابل.به سازمانهای مرتبط برای اینکه به شما کمک کنند مراجعه کردهاید؟بله حاج آقا، همه جا رفتیم.چی را قبول نمیکنند؟اینکه کمکمان کنند.یعنی خانه به شما بدهند؟بله، ولی هیچ کمکی هم نمیکنند، ما هیچ چیزی نداریم. دقیقا به شما چه گفتند؟گفتند که شوهرم باید ٦٠ساله بشود. شوهرم مریض است، بدحال است، عکس از سینه و ریهاش گرفتیم و بردیم، شوهرم حتی ناراحتی قلبی دارد، دست و پاهایش شکسته است، اما باز هم میگویند وقتی ٦٠سالش شد کمک میکنیم. من سهسال است که پیگیر کمک هستم.نامهنگاری مکتوب داشتید؟بله، ولی گفتند شوهرم باید ٦٠سالش شود.پیش چه کسی رفتید؟یادم نیست.چرا شوهرتان کار نمیکند؟مریض است حاج آقا، کاری نمیتواند بکند.اصلا شغل شوهر شما چیست؟راننده بوده، ولی ماشین نداره.یعنی قبلا ماشین داشته؟نه قبلا هم نداشته.خب چطوری رانندگی میکرده؟ برای کجا کار میکرده؟قبلا که مرزها باز بودند، با ماشین گازوییل میبرد مرز، ولی الان که مرزها بسته شده دیگه نمیشه گازوییل برد.همسرتان از کجا ماشین میآورد؟ماشین از آشناها میگرفت، یک ماشین از داماد خواهرزاده مادرم میگرفت و با رفیقهایش گازوییل میبرد. با خود صاحب ماشین میرفتند مرز و گازوییل میفروختند.الان پول از کجا میارید؟از یارانه.چقدر میگیرید؟٢٠٠هزار تومان.چرا شوهر شما کار نمیکند، به جز رانندگی کار دیگری بلد است؟زمانی که در تهران بودیم کار میکرد، ولی کار برایش سخت بود و نمیتوانست کار کند.تهران به چه کاری مشغول بود؟٢سال در کوره میکرد، ولی کارخانه بیمهاش نمیکرد، کارش هم سخت بود، دیگر نتوانست کار کند.شوهرتان چند سالش است، شما چند سال دارید؟شوهرم ٥٥ ساله است و من ٣٥سال دارم.اسمتان را میگویید؟ من آرزو . س و شوهرم عباسعلی. خ.خب شوهرتان نمیتواند مثلا سرایدار شود، نگهبانی بدهد، کارهایی از این دست؟دستها و پاهای شوهرم شکسته، نمیتواند کارهای سنگین انجام بدهد، هیچ جای دیگری هم نتوانست کار نگهبانی و سرایداری پیدا کند. اگر از این کارها پیدا شود حتما کار میکند.دست و پای شوهرتان به چه دلیل شکسته است؟تصادف کرده، موقعی که رانندگی میکرد، تصادف کرد و دستها و پاهایش آسیب دید.شما چند تا بچه دارید؟سه تا.چند سالشان است؟ اسمهایشان را میگویید؟پسرم ابوالفضل کلاس ششم است. دخترم زهرا کلاس پنجم است و پسرم آریا.که ٥ سالشه و برای فروش گذاشتید.بله. حاج آقا برای من هم خیلی سخته، از وقتی که کوچک بود، بزرگش کردم، من خودم شبانهروز گریه میکنم، ولی چه کاری میتوانم انجام بدهم، گفتم شاید از طرف کمیته امداد کاری بکنند، ولی هیچ خبری نشد.آریا خودش چیزی نمیگوید؟ خبردار شده که میخواهید بفروشیدش؟ زهرا و ابوالفضل چطور با این مسأله برخورد کردهاند؟گریه میکنه، همهشان گریه میکنند، زهرا، ابوالفضل و آریا گریه میکنند، میگویند چرا اینجوری شد، من هم ناراحت هستم، ولی جایی از خودمان نداریم، این کار را برای آینده خود بچهها میخواهم انجام بدهم، برای اینکه معتاد نشوند، من جوانهای دیگر را میبینم که پلاستیک جمع میکنند تا بفروشند برای عملشان (اعتیادشان)، نمیخواهم بچههای من اینطوری بشوند.خب شما میخواهید یکی از بچههایتان را فدا کنید تا بقیه بچهها سرنوشت بهتری داشته باشند؟من باید چه کار کنم؟ چه کاری از دست من بر میآید؟خیلیها هستند که خانه اجارهای دارند، باید بچههایشان را بفروشند؟ما که پول نمیخواهیم، فقط یک خانه میخواهیم.فکر میکنید آخر و عاقبت آریا چی میشه اگر بفروشیدش؟نمیدانم حاج آقا.به این فکر نکردید که آریا دست یک آدم ناجوری بیفتد؟خب همین جوری که بچهام را نمیدهم، به کسی میدهم که امکاناتش خوب باشد، نه اینکه شرایطی مانند ما داشته باشد و فردا دوباره بچهام را بفروشد.چطور میفهمید کسی که برای بردن آریا آمده آدم خوبی است؟خب باید بروم و خانهشان را ببینم، کجا زندگی میکنند، از چهارتا همسایهشان سوال کنم، باید مطمئن شوم بعد بچهام را بدهم وگرنه اگر خوب نباشه من را هم بکشند بچهام را نمیدهم.به نظرتان فروختن پسرتان چه تأثیری هم روی آریا و هم بچههای دیگرتان دارد؟من این کار را برای بچههایم میکنم، میخواهم یک آدم خیرخواهی پیدا شود و به داد ما برسد. اگر میخواستم بچهام را بفروشم در بیمارستان و موقع زایمان این کار را میکردم. من سر آریا سزارین شدم، مریض شدم. شوهرم هم که سکته کرده، من هم مریض هستم.چه بیماری دارید؟من بیماری کلیه دارم، یکی از کلیههای من کار نمیکند، فردا هم من میمیرم هم شوهرم، میخواهم از آینده بچههایم مطمئن شوم، من به آینده امید ندارم، مسئولان هم به داد ما نمیرسند، من خیلی وقته که رنگ دکتر را هم ندیدهام. چه کاری باید بکنم؟شوهرتان معتاد که نیست؟نه نیست.هیچوقت اعتیاد نداشت؟قبلا بوده ولی الان رها کرده، معتاد اونطوری نبوده، معتاد شیره بوده، ولی چون قند داشته، دکتر گفته که خطرناکه، برای همین رها کرده، الان اصلا معتاد نیست.شما که وضعتان اینطوری بود، بیپول بودید و بیکار، شوهرتان هم که زمانی اعتیاد داشت، چرا سه بچه آوردید؟خب قبلا اینطوری نبودیم، اولش خوب بود. در خانه پدرم زندگی میکردیم، ولی بعد مشکلات ما زیاد شد.شما خودتان نمیتوانید کار کنید؟کار نیست اصلا، زابل کار ندارد.مثلا نمیتوانید در خانه مردم کار کنید؟شدنی است. من خیلی وقتها در خانه مردم کار میکنم، ولی بیشتر مواقع به جای پول و مزد به من لباس میدهند، لباس که به کار من نمیاد. هیچوقت حاضر نیستم لباسهای کهنه دیگران را ببرم و بفروشم. در خانهها کارگری میکردم، بادنجان و گوجهفرنگی پاک میکردم.از وقتی این آگهی را پخش کردید چند نفر به شما زنگ زدند؟خیلیها زنگ زدند. میگفتند که بچهات را نفروش، به تو کمک میکنیم خانه بگیری، گفتند به تو پول میدهیم، ولی دیگر خبری نشد. حتی یک نفر میگفت شخص خیری را معرفی میکند که کمکمان کند. ولی معرفی نکرد. میگفت برایتان با بلوک و آجر خانه درست میکنیم، ولی هنوز خبری نشده، من اگر میخواستم بچهام را بفروشم، موقع زایمان این کار را میکردم، ولی الان راهی ندارم. الان آب و نان من گلی است.چند وقت است آگهی فروش پسرتان را گذاشتهاید؟دو ماه.از اقوام و فامیل و دوست و آشنا کسی به کمکتان نیامد؟فامیلی که بتواند کمکمان کند و خانه بگیریم نداریم.همسایهها چی؟ همسایهها کاری نکردند؟نه، هیچ چیزی نگفتند.چه وسایلی در خانهتان دارید؟ما فقط یک یخچال داریم و یک تلویزیون، چیز دیگهای نداریم. یخچال را هم یک نفر به شکل امانت به ما داده که تابستان را بگذرانیم.غذا روی چی درست میکنید؟یک گاز پیکنیکی دارم.کرایه خانه شما چقدر است؟ماهیانه صدهزار تومان.چقدر پول پیش؟پول پیش ندارد.خانهتان چند متر میشود؟حدودا ١٢٥ متر با یک سالن بزرگ.خرج مدرسه بچههایتان را چگونه تأمین میکنید؟از طریق یارانه و کمک همسایهها.همسایههایی که به مدرسه رفتن بچههایتان کمک میکنند، نمیتوانند کاری کنند که پسر ٥سالهتان را نفروشید؟خب کمک میکنند ولی ما خانه میخواهیم، نمیتوانند این کار را بکنند.غذا را چه کار میکنید، با این توضیحاتی که دادید چه غذایی به بچههایتان میدهید؟خب بچههای من رنگ میوه را نمیبینند، گوشت و مرغ نمیتوانم بخرم، همسایهها کمکمان میکنند، دو همسایه قدیمی داریم که خیلی به فکر ما هستند، ولی برای آینده بچههایم حاضرم همیشه گرسنه باشم، ولی در مقابل یک خانه داشته باشم تا بچههایم بدون سقف نباشند.شوهرتان با فروش پسرتان مخالف نیست؟نه، مخالفتی ندارد. او کاری به این مسائل ندارد، او وضع خوبی ندارد. من هم چندان وضع خوبی ندارم.منزل شما کجای زابل است؟روبهروی مصلی، کوچه (...) ، پلاک (...) است. یک آزمایشگاه مرکزی نزدیک خانه ما است.
1393/07/15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]
صفحات پیشنهادی
تولد فردوسی پور تا آگهی فروش پسر ۵ ساله
تولد فردوسی پور تا آگهی فروش پسر ۵ ساله نگاهی به اخبار برخی سایت ها و خبرگزاری های داخلی و خارجی در ۱۵ مهر ۱۳۹۳ آگهی تدارک مراسم عروسی در ۳۹ سال پیش جوانی با ۱۴۳ خط تلفن همراه هدیه جالب تولد فردوسیپور خوش تیپ ترین تروریست داعشی به هلاکت رسید فسیل ۲۰ میلیون ساله گاو دریایی ترسنفروش پسر 5 ساله برای تهیه خانه
فروش پسر 5 ساله برای تهیه خانه نوشته بود یک پسر پنجساله به فروش میرسد یک آگهی چند خطی روي ديوارهاي شهر با یک شماره موبایل شوخی نبود پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود ماجرا قصه فروش کلیه نیست روایت فروش یک بچه است یک پسربچه پنج سالهگفتوگو با مادری که فرزند ٥سالهاش را برای فروش گذاشته است: پسرم را میفروشم تا صاحبخانه شوم
گفتوگو با مادری که فرزند ٥سالهاش را برای فروش گذاشته است پسرم را میفروشم تا صاحبخانه شوم جامعه > آسیبها - روزنامه شهروند نوشت نوشته بود «یک پسر پنجساله به فروش میرسد» یک آگهی چند خطی روي ديوارهاي شهر با یک شماره موبایل شوخی نبود پشت خطجلوگيري از چاپ و نشر آگهي فروش فلزياب
۱۴ مهر ۱۳۹۳ ۱۱ ۴۰ق ظ جلوگيري از چاپ و نشر آگهي فروش فلزياب در مکاتبه مدير کل ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري قزوين با مدير کل فرهنگ و ارشاد اسلامي اين استان بر جلوگيري از چاپ و نشر آگهيهاي مربوط به فرش و تبليغ فلزياب تأکيد شد به گزارش خبرگزاري موج محمدعلي حضرتيها در نامهتاکید بر جلوگیری از چاپ و نشر آگهی فروش فلزیاب
اجتماعی گردشگری و میراث فرهنگی تاکید بر جلوگیری از چاپ و نشر آگهی فروش فلزیاب مدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری قزوین با مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان بر جلوگیری از چاپ و نشر آگهیهای مربوط به فرش و تبلیغ فلزیاب مکاتبه کرد به گزارش خبرگزاری مهر محمدعلی حضرتی&zکیانیان: بودجه سینمای ایران یکبیستم گردش مالی میوهفروشان است
کیانیان بودجه سینمای ایران یکبیستم گردش مالی میوهفروشان است تاریخ انتشار شنبه 5 مهر 1393 ساعت 13 47 | شماره خبر 1660308926901002344 تعداد بازدید 0 رضا کیانیان بازیگر فیلم کیمیا با بیان قرار بود نقش من را در فیلم کیمیا عزتالله انتظامی بازی کند گفت سینمای ایران امروز یگفروش بیلی که برنارد شاو با آن درخت توت کاشت
شنبه ۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲ ۱۸ دسته بیل ری بردبری - نویسنده رمان معروف فارنهایت 451 که از جورج برنارد شاو هدیه گرفته بود - و یادگاریهای دیگر این رماننویس در حراجی اخیر به قیمت 493 هزار و 408 دلار به فروش رسید به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا یادگاریهایی از ری بردبریورود مبارک و پسران به محل محاکمه قرن
ورود مبارک و پسران به محل محاکمه قرن حسنی مبارک دیکتاتور سابق مصر برای ادامه محاکمه خود تحت تدابیر شدید امنیتی وارد آکادمی پلیس شد وی قرار است به اتهام کشتار معترضان در جریان انقلاب 25 ژانویه مصر محاکمه شود مهر رسانه های مصری از ورود دیکتاتور سابق مصر و پسران وی به محل محاکمهورود قزاقستان به بازار آمریکا با فروش اورانیوم
شنبه ۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲ ۱۲ بنابر اعلام نمایندگان قزاق اتم پروم قزاقستان قصد دارد با فروش اورانیوم به بازار آمریکا وارد شود به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا یک پایگاه خبری قزاقستانی نوشت شرکت ملی قزاق اتم پروم پیش بینی می کند تا پایان سال جاری بیش از 22 هزار تن اورانیومکلاهبرداری توسط دلالان طلافروش برملا شد
کلاهبرداری توسط دلالان طلافروش برملا شد این روزها در حالی که کلاهبرداری و اخاذی در جامعه افزایش مییابد اما جای خوشبختی است که به اصطلاح مچ خیلی از آنها گرفته میشود و با همت مسئولین امر از جمله ستاد احیای احیای امر به معروف و نهی از منکر و نیروی انتظامی تخلفاتشان بر ملا میشودداستان جالب ازدواج پسر جوان
داستان جالب ازدواج پسر جوان به این مطلب امتیاز دهید سرویس کشکول جام نیوز جوانی می خواست ازدواج کند به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند … پیرزن به جستجو پرداخت دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهدفلور نظری و پسرش در اروپا
فلور نظری و پسرش در اروپا بازیگر زن سینما و پسرش به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران تاریخ انتشار ۰۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳ ۰۸رقابت «آتشبس2» و «شهرموشها2» در گیشه سینماها / تازهترین آمار فروش فیلمهای در حال اکرا
رقابت آتشبس2 و شهرموشها2 در گیشه سینماها تازهترین آمار فروش فیلمهای در حال اکران فرهنگ > سینما - فروش سینماها در هفته نخست پاییز طبق توقع پیش رفته است همچنان بخش دوم فیلمهای محبوب پرفروشترینها هستند درنا حسینزاده در میان پنج فیلم سینمایی که درغربی ها می خواهند نیاز خود را به عنوان امتیاز به ما بفروشند
غربی ها می خواهند نیاز خود را به عنوان امتیاز به ما بفروشند رئیس مجلس سخنان نخستوزیر انگلیس را از روی تفرعن توصیف کرد و گفت مگر قدرت شما بیشتر شده که این چنین سخن میگویید شما ۵ روز پیش کشورتان در حال جدایی بود داعش باعث ترس واضطراب شما شده است که البته حق دارید به گزارش خبرانهدام بزرگترین شبکه فروش خودروهای لوکس قاچاق با اسنادجعلی
انهدام بزرگترین شبکه فروش خودروهای لوکس قاچاق با اسنادجعلی رئیس پلیس آگاهی پایتخت از انهدام بزرگترین شبکه جعل اسناد مالکیتی و قاچاق خودروهای لوکس خبرداد و گفت در این عملیات 25 عضو اصلی باند شناسایی و دستگیر شدند به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران سرهنگ عباسعلی محمدیان صورود آب به بازار خرید و فروش در کرمان/ اینجا آب حکم طلا دارد
استانها شرق کرمان گزارش مهر ورود آب به بازار خرید و فروش در کرمان اینجا آب حکم طلا دارد کرمان - خبرگزاری مهر با کاهش چشمگیر منابع آبی در استان کرمان اکثر مسئولان و نمایندگان استان کرمان با ابراز نگرانی از وضعیت پیش آمده اقتصادی شدن عرضه آب در بازار مصرف را تنها راه جلوگیریانهدام بزرگترین شبکه فروش خودرو های لوکس قاچاق با اسنادجعلی در پایتخت
شنبه ۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳ ۴۷ رئیس پلیس آگاهی پایتخت از انهدام بزرگترین شبکه جعل اسناد مالکیتی و قاچاق خودروهای لوکس خبرداد و گفت در این عملیات 25 عضو اصلی باند شناسایی و دستگیر شدند به گزارش سرویس حوادث ایسنا سرهنگ عباسعلی محمدیان با اشاره به پیشرفت روزافزون تجهیزات و رشد جعل در زم-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها