واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: پرونده کلاهبرداری قرن در هاله ای از ابهام
با طرح از پیش تعیین شده، شرکت با بستهبندی و ریختن كرمها در داخل سبدهای مخصوص، تولید را منسجم و برای تولید كود و نگهداری از كرمها از مردم عادی استفاده كرد.
دلهرههایشان از مهرماه سال ٩٢ شروع شد. یکسال بود که از سرمایهگذاری در شرکتی به نام« س. گ. ز. ا» راضی بودند، اما هرگز تصور نمیکردند روزی برای پس گرفتن اصل سرمایهشان از یک شرکت معتبر همچون ١٢هزار شاکی دیگر در ١٦ استان در راهروهای دادسرا سرگردان شوند. پرونده عجیبی است؛ آنقدر که شاکیانش علاوه بر از دست دادن سرمایههایشان حالا با مشکلات دیگری هم روبهرو شدهاند. وقتی به دادسرا میروی سالن پُر است از شاکیان، کسانی که با سرمایههای ریز و درشت قربانی شرکتی شبههرمی شدهاند. شرکتی شبههرمی که اینبار مردم را به کاری دعوت کرده بود که ظرفیت اجرای آن را نداشت. تنها از سودهای به دستآمده در سال اول توانسته بود کارش را گسترش دهد. «من فقط پولم را از دست ندادم بلکه حالا خانوادهام را هم از دست دادهام!» اینها را زن جوانی میگوید که وقتی با این شرکت آشنا شد خواهر و برادرش را هم به سرمایهگذاری در این شرکت تشویق کرده بود و حالا آنها او را مقصر از دست دادن سرمایهشان میدانند.آغاز پدیده ورمی کمپوست تولید کود ارگانیک که به مصرف خوراکی و لوازم آرایشی و بهداشتی میرسید با خلاقیت یک مرد جوان در سال ٩١ برای اولین بار وارد ایران شد. این کود که حاصل فعالیت بیولوژیک کرمی به نام فتیدا است تحت عنوان ورمی کمپوست در بسیاری از كشورهای اروپایی تولید میشود. تا اینکه با ابتکار و خلاقیت فردی طرح تولید آن در ایران با مجوز جهاد کشاورزی ملارد آغاز به کار کرد. این کرم که باید در مراحل اولیه در بستر کود قرار میگرفت تا از فضولات کرم به همراه مواد آلی تجزیه شده کود ارگانیک به دست بیاید اما با شرایط عجیبی به مرحله تولید رسید. با تأسیس شرکتی در شهر کرج تبلیغات برای جذب سرمایهگذاران آغاز شد. با طرح از پیش تعیین شده، شرکت با بستهبندی و ریختن كرمها در داخل سبدهای مخصوص، تولید را منسجم و برای تولید كود و نگهداری از كرمها از مردم عادی استفاده كرد. با شروع تبلیغات تعداد زیادی از مردم به امید دست یافتن به سود، سرمایههای خود را در ازای دریافت سبد در اختیار شرکت قرار دادند. جهاد کشاورزی هم با گذاشتن کلاسهای آموزشی، مردم را برای شرکت در این سرمایهگذاری تشویق میکرد. تا اینکه در همان سال مدیرعامل این شركت بهعنوان كارآفرین نمونه توسط جهادكشاورزی معرفی شد. همین افتخار کافی بود تا او با حضورش در رسانههای ملی و سایتهای خبری اعتماد مردم را نسبت به سرمایهگذاری در شرکتش افزایش دهد. اما پشت پرده ماجرا و عمل نکردن به تعهدات شرکت نسبت به باز پرداخت سودهای سرمایهگذاران از اوایل مهرماه سال ٩٢ برملا شد. وقتی مردم برای باز پس گرفتن اصل سرمایهشان به شرکت مراجعه کردند، هرگز تصور نمیکردند با تعطیلی آن روبهرو شوند. با برگشتن ورق، سرمایهگذاران کمکم در برابر سناریوی کلاهبرداری شرکتی قرار گرفتند که پولهای میلیونیشان را به آن سپرده اما در ازایش کود و کرم تحویل گرفته بودند. این پرونده جنجالی که با شکایت سرمایهگذاران از مهرماه سال ٩٢ در سکوت خبری کلید خورده بود با افزایش شاکیان و آگاهشدن سرمایهگذاران خیلی زود رسانهای شد. متهم پرونده که با تعطیلی شرکت متواری شده بود بعد از مدتی با پای خود به فرمانداری شهرستان ملارد رفت و در برابر قانون قرار گرفت. تحقیقات نشان میداد بدهی این شرکت شبههرمی ١٢٠ میلیارد تومان است. پرونده کلاهبرداری این شرکت کارآفرین که در سال ٩١ با مجوز جهاد کشاورزی ملارد صادر شده بود، با دستور دادستان كل كشور، برای رسیدگی به تهران ارجاع شد. حالا یکسال از شکایت مالباختگان میگذرد و هنوز خیلی از آنها به اصل پولشان نرسیدهاند. مرضیه قارونی زن جوانی که برای گرفتن حقش از اسلامشهر به تهران آمده، درباره این ماجرا گفت: «چند سال پیش پرستار یک پیرمرد شده بودم، وقتی در خانه آنها بودم متوجه شدم پسر و نوههایش از سرمایهگذاری در یک شرکت که سود خوبی دارد صحبت میکنند. تصمیم گرفتم طلاهایم را بفروشم تا با پولش وارد کار شوم. ٥٠٠ سبد کرم خریدم. اما نمیتوانستم از آنها نگهداری کنم. به همین خاطر شرکت به من وعده داد تا خودش این کار را برعهده بگیرد. چند ماه اول خوب بود و خیلی زود ٢میلیون تومان به سرمایه اولیهام اضافه شد. همین موضوع مرا تشویق کرد تا با این ٢میلیون تومان هم سبد خریداری کنم تا در ماههای بعد سود بیشتری به دست بیاورم، اما بعد از چند ماه دیگر سودی به من تعلق نگرفت. برای پیگیری موضوع به کرج رفتم و در کمال ناباوری متوجه شدم شرکت ورشکست شده. حالا من نه سبدی دارم و نه حتی سرمایه اولیهام را.» حبیب خسروی هم که سرمایه ١٢٠ میلیونیاش را برای خرید هزاران سبد در این شرکت سرمایهگذاری کرده بود گفت: «خیلی از دوستانم در این شرکت سرمایهگذاری کرده بودند و من وقتی دیدم هر ماه وضع مالیشان بهتر میشود، تصمیم گرفتم از آنها کم نیاورم. به همین خاطر خانهام را فروختم و اجارهنشین شدم تا با سود این سرمایهگذاری کار کنم. خودم سبدها را تحویل گرفته بودم و در باغ برادرم از آنها نگهداری کردم. ماههای اول خیلی خوب بود و به محض اینکه سبدها را تحویل شرکت میدادم سود پولم را دریافت میکردم. اما بعد از مدتی همه حساب و کتابهایم به هم ریخت. بعضی از سبدها هم در این مدت انگار به کیفیت لازم نمیرسیدند. شک کرده بودم که در بستر کرمها کود نباشد برای پیگیری این موضوع به شرکت رفتم که متوجه شدم سرم کلاه رفته. جالبی ماجرا آنجا بود که متوجه شدم هزاران نفر مثل من هم درگیر این سناریو کلاهبرداری شدهاند. بعد از آن شکایت کردیم، چندینبار مقابل دادگستری ملارد، تهران و مجلس تجمع کردیم اما هنوز به پولمان نرسیدهایم.» بازپرس پرونده هم با توجه به تعداد زیاد شاکیان و مشخص نبودن سرمایهها و سودها گفت: «مالباختهها هر روز به دادسرا میآیند و با پر کردن یک فرم میزان اصل پول و سودهایشان را ثبت میکنند و ما هم با تطبیق ادعای آنها با پرینت حسابهایی که به این شرکت واریز کردهاند مشغول رسیدگی به پرونده هستیم و امیدواریم تا پایان امسال بتوانیم این موضوع را سروسامان دهیم.»
1393/06/31
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]